ابوتراب خسروی به تازگي دغدغههایش را درباره ساختار تئوریک داستان، در کتابی با نام «حاشیهای بر مبانی داستان» ارایه کرده است. این کتاب به تازگی از سوی نشر «ثالث» در قفسه کتابفروشیها جای گرفته است.
خسروی معتقد است که ادبیات داستانی در وضعیت مدرن نسخه نمیپیچد، بلکه طرح پرسش میکند که حاصل آن اندیشه است.
اين نويسنده این روزها مجموعه داستان «کتاب ویران» را در نشر چشمه زیر چاپ دارد و نگارش رمان «ملکان عذاب» را نیز به پایان رسانده است.
«ملکان عذاب» در واقع مکمل دو رمان قبلی او، «اسفار کاتبان» و «رود راوی» است که در آن بخشی از دغدغههای فرهنگی و تاریخی این نویسنده، همراه با نگرشهایی رمزگونه به هستی، در قالب داستان مطرح میشود.
گفتوگوی ما را با او درباره کتاب «حاشیهای بر مبانی داستان» بخوانید:
آقاي خسروي در ابتدا مايلم با وجود دغدغههايتان در كار خلاقه و نوشتن داستان، انگيزه شما را از نگارش كتابي درباره پژوهش در حوزه داستاننويسي بدانم و اينكه آيا اينگونه تحقيقات شما در آينده نيز ادامهدار خواهد بود؟
فیالواقع تعداد زیادی کتاب راجع به داستان منتشر شده که شخصا از آنها یاد گرفتهام، ولی خلاء کتابی از این منظر را احساس میکردم. طبعا داستان و مباحث تئوریک آن مشغله ذهنی من است و اگر در آینده هم خلاء مباحثی از این منظر را احساس کنم، باز هم خواهم نوشت.
توجه به نظریات فلسفی را در زير ساختهاي داستاننويسي تا چه حد لازم ميدانيد و اين توجه در روند داستاننويسي امروز ما چه شكلي دارد؟
اساس هنر و در بحث ما ادبیات داستانی، اندیشه است. فکر میکنم هر چقدر داستاننویس با مباحث تئوریک داستان آشنا باشد، بر تکنیک منتج به فرم مسلط خواهد بود. بخصوص در دوران ما که نوع ادبی داستان و رمان، تفنن صرف نیست، در واقع به نوعی میتواند مشی تفکر باشد. نویسنده با داستانی که میاندیشد، پرسشی را مطرح میکند و خواننده را در پرسش منتج به اندیشهاش شریک میکند.
با مرور برخي از آثار داستاني نويسندگان نوقلم، به نظر ميرسد كه آنان به گونهاي از تاثير متن خود بر خواننده غافلند و او را در دنيايي كه خود هم در آن سرگردانند، رها ميكنند؛ به عبارتي بعضي داستانها از ابتدا به گونهاي آغاز ميشود كه قرار نيست منجر به ايجاد حركت يا نگرشي در خواننده شوند و اساسا تنها شرحدلخوريها و ناكاميها، بدون دريافت تجربهاي ناب از سوي صاحب اثرند، شما در اين باره چه عقيدهاي داريد؟
ادبیات داستانی در وضعیت مدرن حل مسئله نیست. نسخه نمیپیچد؛ بلکه ایجاد پرسش میکند، حاصل آن ایجاد اندیشه است. ادبیات داستانی مدرن اندیشیدن داستان است. البته هر متنی، داستان، به معنی واقعیاش نیست. در طول روز هزاران متن اعم از به اصطلاح داستان یا غیر داستان نوشته میشود؛ ولی بخش ناچیزی از آن ادبیات است. بحث ما ادبیات داستانی است. یعنی آنکه در وهله اول داستان باشد و سپس آن متن به ادبیات تبديل شود.
شما در متن به متون مختلفي اشاره داشتهايد؛ در حالي كه در پايان كتاب شرحي از ارجاعات يا منابع نميبينيم. در اين باره توضيح دهيد..
بله این از نواقص کتاب است، امیدوارم در چاپ های بعدی این مشکل حل شود.
در بيان نقل قولها و توضيح درباره آراي نويسندگان و انديشمندان، شما كمتر به جريانات ادبي و فلسفي نو نظر داشتهايد و اغلب مرورها در آثار نويسندگان قديمي صورت گرفته است. چه انگيزهاي در اينگونه گزينشها مد نظرتان بوده است؟
لازم بود از آثار تثبیت شده و بیشتر خواندهشده مثال زده شود، مهم این است که بتوانم نظراتم را بسط و انتقال دهم. هدفم توضیح عناصر داستان بود؛ نه از موضعی که در کتابهای زیادی گفته شده.. اصرارم این بود که از نگاهی بگویم که مد نظرم است.
كتاب «حاشيهاي بر مباني داستان» نوشته ابوتراب خسروي، به شمارگان 1650 نسخه از سوي نشر ثالث منتشر شده.
نويسنده در بخشي از مقدمه كتاب اينگونه نوشته:
«حتما داستان بدون نقطه شروع، تقدم و تاخر وقايع به صورت روايت در نخواهد آمد و بدون تصميمگيري و انديشه بر بسط وقايع، تقدم و تاخر وقايع و طرح آدمها، روايت شكل نميگيرد و محتوا به صورت هذياني از نجواهاي شيزوفرونيكي درخواهد آمد، زيرا اثر هنري، و در اين جا ادبيات ، حاصل تخيل اختراعي هنرمند است و لكن حتي اگر در بيماران شيزوفرونيك تخيلي هم باشد، تخيلي منفعل و پاره پاره خواهد بود كه هيچ انسجامي نخواهد داشت.»
اين كتاب 152 صفحهاي با قيمت 3200 تومان در بازار كتاب ارايه ميشود.
نظر شما