
فرزام شيرزادي، داستاننويس در نشست نقد رمان "شكار" گفت: در سراسر جهان، نويسندگاني كه درباره جنگهاي متعدد نوشتهاند، در مجموع نگاهی انتقادآمیز به این پدیده و موقعيت ضدبشري آن دارند.
شيرزادي سخنراني خود را با توضيحاتي درباره كنزا بورواوئه، نويسنده اين اثر آغاز كرد و اظهار داشت: وي در 31 ژانويه 1931 در جزيره شيكوكو به دنيا آمد. روز پانزدهم اوت 1945، هنگامي كه اوئه نوجوان بود، امپراطور ژاپن تسليم شدن كشورش را در مقابل نيروهاي اشغالگر آمريكايي پذيرفت. اين گونه بود كه نيروهاي آمريكايي به دهكده كوهستاني موطن اوئه در جزيره شيكوكو وارد شدند.
وي ادامه داد: سال 1945، هنگامي كه اوئه وارد دانشگاه توكيو شد، براي نخستينبار جزيره شيكوكو را به قصد آن شهر بزرگ ترك و تحصيل در رشته ادبيات فرانسه را آغاز كرد. در آنجا بود كه مجذوب نويسندگاني چون كامو و سارتر شد و تحقيق درباره آثار آنها را موضوع پاياننامه خود قرار داد و سال 1967 را به عنوان نقطه آغاز داستاننويسياش برگزيد.
خالق رمان"روشنتر از آبي" با اشاره به اعتقاد اغلب منتقدان به وجود ياس و نااميدي در آثار كنزا بورواوئه، درباره ماجرای رمان "شكار" تصريح كرد: قصه از زبان يك كودكي ژاپني روايت ميشود كه هنگام بازي با برادرش و دوست مشتركشان به نام لب شكري، متوجه سقوط بمبافكن آمريكايي شده و همراه مردم دهكده، خلبان سياه پوست اين هواپيما را دستگير ميكنند.
اين داستاننويس با تاكيد بر شكلگيري نگاه انساني در داستان "شكار" از لحظه تصميم مردم دهكده مبني بر زنده نگه داشتن خلبان سياه پوست، گفت: از اين پس خلبان اسير به رغم ناآشنايي دو طرف به زبان يكديگر، زندگي خوبي را كنار اهالي دهكده سپري ميكند.
فرزام شيرزادي درباره نوع نگاه نويسنده اين اثر به جنگ اظهار داشت: كنزا بورواوئه با ايجاد پيوند و دوستي بين اهالي دهكده و خلبان سياه پوست، نگاه انساني به جنگ را اظهار داشته است. همچنين نويسنده، در پايان داستان با كشته شدن خلبان توسط شمشير سوءتفاهم پدرر راوي داستان به بيان موقعيت هاي غيرانساني و شوم جنگ پرداخته است.
نويسنده مجموعه داستان "سهشنبه قرقي" اضافه كرد: اوئه در رمان "شكار" با رجوع به واقعيتها، از ديدگاه فلسفي ـ هنري خود، جنگ را به تصوير ميكشد. لايه بيروني در داستان معطوف به رابطهاي است كه بين بچهها و عدهاي از بزرگسالان دِه با اسير سياهپوست برقرار ميشود و در اين خصوص علاوه بر اشاره به رابطه عاطفي و كودكانه بچهها با خلبان سياهپوست كه بر محور ابتدايي انسان برقرار ميشود، ميتوان به عنوان نمونه بر ويژگي رابطهاي كه بين ميرزا و سياهپوست پديد ميآيد، تأمل كرد.
وي با اشاره به پايان فاجعهآميز اين رمان به خاطر كشته شدن خلبان توسط پدر راوي خاطر نشان كرد: چهره پليد جنگ به مثابه يك موقعيت فاجعهبار در اين اثر به خوبي كاركرد داستاني عميقي پيدا ميكند. در واقع در انتهاي داستان، خواننده با فضايي سرد و ناراحتكننده روبرو ميشود، كه به مثابه پسلرزههاي ضربه كشته شدن اسير سياهپوست است. نويسنده غلبه موقعيت شرآفرين را بر روابط انساني و عاطفي، بسيار هنرمندانه به تصوير ميكشد و ميگويد كه به رغم تمهيد ظرفيتهاي انساني در داستان، چگونه جهل و نفرت كور ميتواند فاجعه در پي فاجعه بيافريند.
نويسنده كتاب «شاملو در 16 نگاه» در ادامه، رمان "شكار" را موقعيتمحور دانست و اظهار داشت: موقعيتهاي شوم، شرمآور و ضدانساني جنگ، اين رمان را شكل دادهاند و در واقع اين گونه رمانها را آثاري بدون قهرمان ميناميم.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار ايبنا درباره مقايسه اين رمان با آثار حوزه جنگ در ايران تصريح كرد: ادبيات اين عرصه در سراسر جهان نوعي نگاه ضدجنگ دارد، يعني هر آنچه ضدانسان و همراه با بي خانماني باشد. به خاطر اين عناصر، این اثر را ضدجنگ ميدانم.
فرزام شيرزادي اضافه كرد: رمانها و داستانهايي كه از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران نوشته شدهاند، تا سالها با نگاهي از پيش تعيين شده و بر اساس جانبداري و تعصب شكل ميگرفتند. اما امروزه در ادبيات داستاني حوزههاي مختلف مانند جنگ و در قالب داستان كوتاه، همدوش با ساير كشورها در حركتيم. اين در حالي است كه در قالب رمان هنوز عقبتر هستيم.
وی با اشاره به اهميت معرفي داستاهاي كوتاه نويسندگان ايراني به جهان خارج از مرزهاي كشور گفت: در كشوري مانند تركيه، بنيادي براي ترجمه آثار نويسندگان تركيه اي به دور از سوگيري سياسي آنها وجود دارد. در واقع آنها معتقدند آثار داستاني نويسندگانشان سرمايه ملي كشورشان محسوب مي شود. و اميدوارم شاهد اين اتفاق در كشورمان باشيم.
اين داستان نویس در پايان، درباره نوع نگاه مشترك نويسندگان جنگ خاطر نشان كرد: در سراسر جهان، نويسندگاني كه درباره جنگهاي متعدد نوشتهاند، در مجموع نگاهی انتقادآمیز به این پدیده و موقعيت ضدبشري دارند.
نشست نقد و بررسي رمان "شكار" نوشته كنزا بورواوئه، عصر ششم تیر 89، در فرهنگسراي پايداري برگزار شد. اسدالله امرايي اين اثر را كه نويسنده اش در سال 1994 برنده جايزه نوبل ادبيات شده، به زبان فارسي ترجمه و توسط انتشارات افراز به چاپ رسانده است.
نظر شما