چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۸
مادر سهراب، «تهمیمه» بود

عزیز‌الله جوینی در نشستی دیگر از سلسله نشست‌‌های «شاهنامه‌پژوهی» سرای اهل قلم از بدخوانی‌های مصطلح در شاهنامه‌پژوهی گفت. وی تاکید کرد که نام درست مادر سهراب، نه تهمینه، که تهمیمه به معنای دختر خورشید است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «متن‌شناسی داستان سیاوش» از سلسله نشست‌های «شاهنامه‌پژوهی» سرای اهل قلم عصر دیروز(22 تیر) با حضور عزیز‌الله جوینی، نویسنده، پژوهش‌گر و ویرایش‌گر شاهنامه، ابوالفضل ورمزیار، نقال و یاسر موحدفرد، دبیر نشست و همچنین جمعی از علاقه‌مندان به این حوزه برگزار شد.

موحدفرد در معرفی جوینی به تاکید این شاهنامه‌پژوه بر متن‌شناسی این اثر به‌طور کامل اشاره کرد و گفت: تاکنون 6 جلد از کتاب «ش‍اه‍ن‍ام‍ه‌ از دس‍ت‍ن‍وی‍س‌ م‍وزه‌ ف‍ل‍وران‍س»‌ به همراه گ‍زارش‌ واژگ‍ان‌ دش‍وار و ب‍رگ‍ردان‌ ه‍م‍ه‌ اب‍ی‍ات‌ به ف‍ارس‍ی‌ روان‌ به قلم جوینی توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده است.

در این نشست ورمزیار به برخوانی بخش‌هایی از داستان «سیاوش» پرداخت.

جوینی در ابتدای نشست با تاکید بر این نکته که حدود 150 متن دست‌نویس از «شاهنامه» در دسترس است گفت: نسخه فلورانس آخرین دست‌نوشته این اثر در سال 614 هجری قمری نوشته شده است و البته متن آن کامل نیست و و تنها تا پایان داستان کی‌خسرو را شامل می‌شود.

وی ادامه داد: اغلب نسخه‌های اخیر که منتشر شده‌اند براساس چاپ مسکو هستند. اما به عنوان باید بگویم تنها در داستان «اسفندیار» حدود 32 اشتباه در این نسخه پیدا کرده‌ام و در ارتباط با همین داستان در یکی از مقاله‌های آخرین شماره مجله «تابان» که در مشهد منتشر می‌شود اشتباه بسیار فاحشی در تشریح و توضیح متن شاهنامه وجود داشت که نشان از درک نادرست متن دارد. در این مقاله از قول اسفندیار به مادرش گفته شده بود که من با تو ازدواج می‌کنم.

این شاهنامه‌پژوه در ادامه به متن‌شناسی سه داستان «رستم و سهراب»، «رستم و اسفندیار» و «سیاوش» پرداخت و با ارائه مثال‌هایی اشتباهات مصطلح را توضیح داد.

وی به نام مادر سهراب در داستان شاهنامه اشاره و تصریح کرد: در تمامی نسخه‌ها همسر رستم «تهمینه» نامیده شده اما نام صحیح او «تهمیمه» است. در بیتی که تهمیمه خودش را به رستم معرفی می‌کند باید توجه داشت که «م» با «ن» هم قافیه شده است اما اگر آن‌را «تهمینه» بخوانیم از آن‌جا‌که «ن» با «م» قافیه نمی‌شود این بیت از نظر ساختار شعری دچار اشتباه می‌شود.

جوینی تشریح کرد: همچنین «ینه» به معنای درشت‌اندام است و حتی در دوران باستان نیز بر طبق شواهد موجود زنان در پی داشتن اندامی متناسب بوده‌اند پس درشت‌اندام بودن خوشایند هیچ زنی نبوده است. اما ترکیب «یمه» با «تهم» به معنای دختر خورشید است و معنای اسم او را به درستی می‌رساند.

وی درباره لغت «پتیره» توضیح داد: در مصرع «به رسم کیان و پتیره شدند» در تمامی نسخه‌ها خبیره، چبیره، حنیره و کلماتی از این دست آمده است اما «پتیره» صورتی از «پتیاره» به معنای «دیو» است.

وی ادامه داد: در داستان «رستم و اسفندیار»، اسفندیار موفق می‌شود رستم و رخش را زخمی کند. رستم از زال کمک می‌گیرد و درمان می‌شود و با بیت «که ای شیردل چند خسبی چنین/ که رستم نهاده است بر رخش زین» به سراغ اسفندیار می‌رود. اسفندیار با دیدن رستم در پاسخ به او مي‌گوید: «تو از جادوی زال گشتی درست/ وگرنه که پایت همی «گور» جست».

این شاهنامه‌پژوه در تشریح کلمه «گور» اظهار داشت: پا هیچ‌گاه گور و یا دخمه را نمی‌جوید. «دَلِه» به معنای گربه یا پلنگ وحشی کلمه صحیح در این بیت بوده و احتمالا به دلیل ناخوانا بودن «دژله» خوانده شده و از آن‌جا که این کلمه معنی ندارد در چاپ مسکو این کلمه در زیرنویس آمده است.

وی به مقدمه داستان «سیاوش» و کلمه «چلیپا» در این داستان اشاره و تصریح کرد: این کلمه به معنای «دار» است و در توضیح آن می‌توان گفت نتیجه چنین کاری به دارآویخته شدن است. اما برخی این کلمه را انگشت‌شمار و یا به انگشت نشان دادن معنی کرده‌اند.

جوینی در ادامه اعتقادات فردوسی را مخالف عقاید مزدک خواند و گفت: در ارتباط با بیت «اگر زندگانی بود دیر باز/ بر این «دیر/ دین» خرم بماند دراز» باید توجه داشت که کلمه «دیر» معنایی ندارد و همچنین «دین» نیز به خرم‌الدین که ادامه مزدکیان است اشاره دارد و این مسئله نیز با عقاید فردوسی همخوانی ندارد. کلمه صحیح «ویر» به معنای خاطره بوده است.

وی مصرع دیگری از داستان «سیاوش» را خواند و توضیح داد: «سرش تنگ بگرفت و یک بوس چاک» تاکنون بحث‌ها و نظرهای گوناگونی را در شاهنامه به دنبال داشته است. برخی این اصطلاح را «بوسه چاک» و یا «پوشه چاک» نیز معرفی کردند و در توضیح «پوشه چاک» معتقدند به معنای پاره کردن لباس آمده است. اما با توجه به نوع پوشش ایرانیان در قدیم پاره کردن یقه لباس با یک دست امکان‌پذیر نبوده است.

این شاهنامه‌پژوه ادامه داد: «چاک» اسم صوت است و در این‌جا جایگزین صفت شده است. «بوس چاک» به معنای محک بوس کردن و یا بوسه باصدا است و علت انجام این کار توسط سودابه علاقه او به سیاوش بوده اما در حضور دیگران به عنوان نامادری که فرزندش را بوسیده چنین کاری را انجام داده است.

در پایان این نشست یکی از حاظران در جلسه پرسشی مبنی بر این‌که چرا فردوسی در بیان نظرات خود از زبان سوم شخص بهره گرفته است مطرح کرد.

جوینی در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: این امر در حقیقت آغازی برای کلام فردوسی و به نوعی تکیه کلام او بوده است. او در جای جای شاهنامه از قول «هیربد»، «موبد»، «بلبل»، «زن»، «تازی»، «پهلوان»، «شیر» و دیگران سخن گفته تا بگوید این افراد عاقل و دانا بوده‌اند و دیگر آن‌که سخنش را ابتدا به ساکن آغاز نکند. این مسئله متن را نیز زیباتر کرده و البته پیش از فردوسی نیز سخن گفتن از زبان سوم شخص به ویژه حیوانات مرسوم بوده است.

سومین نشست «شاهنامه‌پژوهی» با موضوع «متن‌شناسی داستان سیاوش» عصر دیروز(22 تیر) از ساعت 17 تا 19 در سرای اهل قلم برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط