"كنت برانا"با ساخت فيلم تازه اي بر اساس آثار شكسپير فيلم ديگري را وارد فهرست بي شمار اقتباس هاي ادبي سينماي جهان با دستمايه قرار دادن آثار اين نويسنده كرد كه به يقين بزرگترين نويسنده تئاترتاريخ است كه تاكنون بيشترين اقتباس هاي سينمايي بر اساس نمايشنامه هايش توسط فيلمسازان سينما شده .
"ويليام شكسپير"، كودك طناز و شوخ و فعال و البته شيطان در همان دوران مدرسه علاقه خود را به ادبيات نشان داد و با فراگيري زبان هاي لاتين و يوناني به تدريج با ادبيات كلاسيك دوران باستان و قبل از ميلاد مسيح(ع) آشنا شد.
ويليام جوان متاسفانه مجبور شد به علت كسادي شغل پدر ، مدرسه را رها كرد و به شغل هاي گوناگون پرداخت.
در سال 1582 در سن 18 سالگي با «آن هسوي» از دختران روستاي نزديك دهكده خود ازدواج كرد و از اين زن صاحب سه فرزند شد.
با سفر به لندن، زندگي هنري ويليام جوان و احساساتي آغاز شد. او به دنبال كسب درآمد بيشتر و فراهم آوردن آسايش خانوادهاش به اين شهر كه آن زمان از مهدهاي هنر اروپا بود آمد اما روحيه حساس او و همنشيني با محفلهاي هنري كمكم باعث به وجود آمدن زمينههاي تازه براي هنرنمايي او شد.
در لندن ابتدا در تماشاخانهاي به نگهداري اسب هاي مشتريان پرداخت ولي بعد ويراستار نمايشنامههاي ناتمام شد و چندي بعد نيز بازيگر تئاتر شد و روي صحنه هم هنرنمايي كرد.
در سال 1594 ويليام شكسپير قطعات منظومي سرود كه باعث شهرت او شد و ملكه اليزابت كه از حاميان تئاتر به شمار ميرفت او را براي اجراي نمايش به دربار دعوت كرد تا سرانجام در سال 1597 با اجراي نمايش كمدي «تقلاي بيفايده عشق» در حضور ملكه، به نويسنده مرود علاقه و حمايت او تبديل شد.
با مرگ اليزابت در سال 1603، "جيمز اول" به گروه شكسپير و بازيگرانش اجازه رسمي اعطا كرد. نمايش هاي گروه پرآوازه او با نام «لرد چمبرلن» در تماشاخانه «گلوب» كه بعدها اكثر آثار مهم شكسپير در آن اجرا شدند، به نمايش درميآمد.
شكسپير خيلي زود موقعيتهاي مادي و معنوي بسياري را به دست آورد و در تماشاخانه گلوب هم به عنوان مالك سهيم شد. اين تماشاخانه در سالن 1613 در حين بازي نمايش «هنري هشتم» سوخت.
او در سال 1610 به استرتفورد بازگشت و دو نمايش نامه متفاوت و تاثيرگذار «توفان» و «زمستان را نوشت» .
و سرانجام در سال 1616 در سالروز تولد خود در سن 53 سالگي فوت كرد. مزار او در كليساي «ترنيتي هلي» در استوتفورد محل حضور بسياري از علاقهمندان به ادبيات در 400 سال اخير بوده است.
آثار شكسپير؛ او خود اقتباس ميكرد
با توجه به تعداد نمايشنامههايي كه هر ساله از شكسپير به صحنه ميآمد، مي توان اين طور نتيجه گرفت كه نمايشنامهها را بسيار سريع مينوشته است.
شكسپير خود نيز طرحهاي قصههايش را از تاريخ و افسانههاي قديمي ميگرفته است. مثلا نمايشنامههاي بسياري را با اقتباس از كتابي به نام «شرح وقايع انگلستان، اسكاتلند، ايرلند» اثر "هالنيشد" نوشته است كه از آن جمله ميتوان به "هانري پنجم"، "ريچارد سوم" و "لير شاه" اشاره كرد.
از ديگر آثار ويليام شكسپير ميتوان به هملت، اتللو، هانري پنجم، هانري ششم، تاجر ونيزي، آنطور كه تو بخواهي، مكبث، رومئو و ژوليت، توفان، تلاش بيثمر عشق و... اشاره كرد.
"رومئو و ژوليت" مهمترين اثر تراژيك و غمانگيز شكسپير قرنها است كه به عنوان اثري كه نماد يك قصه كلاسيك عاشقانه است بارها مورد اقتباس بسياري از كارگردانهاي تاريخ تئاتر شده است.
اما "هملت" را بايد ستاره تابناكي در ميان آثار شكسپير بدانيم. اثري كه با فلسفهاي محكم و بازي زباني قدرتمند، تاثيرگذارترين اثر ادبي تمام دوران اروپا و زبان و ادبيات لاتين و انگليسي ناميده شده است.
اين اثر بارها در سينما اقتباس شده است، اما چهار اثر مهمي كه مي توان آنها را به عنوان آثار شاخص نام برد از اين قرار است. هملت "زفيرلي " كه بسيار وفادارانه و امانتدارانه با قصه برخورد كرده است. هملت اثر "كوزينتسف" فيلمي كه هرچند با سياهنماييهاي خاص سينماي شرق كمي از فضاي آثار شكسپير دور شده است اما به هر حال مورد توجه بسياري از منتقدان و كارشناسان و علاقهمندان سينما قرارگرفته است.
هملت سوم را بايد فيلم قوي و منحصر به فرد" سرلارنس اليويه" ناميد كه هنوز هم در فهرست بهترين اقتباسهاي سينمايي در صدر جدول قرار ميگيرد.
و"كنت برانا" همان طور در ابتداي اين گزارش از او سخن گفتيم، كارگردان ديگري است كه آثار شكسپير را محور اصلي آثار خود قرار داده و به تازگي هم فيلم تازهاش را براساس قصه او ميسازد.
به هر حال بايد به يقين نام نويسندهاي كه تمام جهان ديالوگ نمايش نامه او را به عنوان تكيه كلام انتخاب كردهاند ستود؛"بودن يا نبودن مساله اين است"
نظر شما