«زنده ميري»، مجموعه گزيده شعرهاي بهاءالدين خرمشاهي، حافظ پژوه، نشان از استعدادي پويا در شعر دارد. خرمشاهي غزلي از 19 سالگي خود در اين گزينه شعر آورده كه خواننده را در دريغ حرفهاي نشدن او در كار شاعري، وا ميگذارد.
او نوشته است: اين شعر وارهها كه بخش نخست آن گزينهاي از «كتيبهاي بر باد» برگرفته شده و حتي شعرهاي دهههاي بعدي، خود ميدانم اهميت چنداني ندارد. در آن ايام، حتي در اين ايام هم، براي من گاهي حالي به هم ميرسد. درچنين حالي مهم شعر سرودن است، نه شعر مهم.
با اين حال او غزلي از 19 سالگي خود به سال 1343 به نام "ترجمان" را در صفحات آغازين اين مجموعه به چاپ داده كه نشان از استعدادي پويا و قريحهاي خوب در كار شاعري دارد. ضمن اين كه تسلط شاعر 19 ساله را به وزن و عروض فارسي و ديگر تكنيكهاي شاعري در اسلوب كهن نشان ميدهد:
نگاه تو چو سبك پا و سرگران آيد
به مرگزار تن من نسيم جان آيد
چه حاجت است به لفظي كه دست و پايش نيست
نگاه در سخن عشق ترجمان آيد
لبان خويش چنان بر لب تو بايد بست
كه طفل بوسه در آن تنگنا به جان آيد
گره زدم در انديشه خانه دل را
مباد غير خيال تو در گمان آيد
سرشك سرخم از آن رهگذار خونين است
كه هرچه ميرود از دل به ديده آن آيد
مكن خيال گرانجان من كه ميترسم
خطور هم به چنان خاطري گران آيد
خموش باش كه نازك نهال لفظ دري
ز بار نكته بسيار ناتوان آيد
و نكته جالب در اين غزل، آن است كه مشخص ميكند خرمشاهي حافظپژوه از چه سنين پاييني علاقه خاص خودش را به سبك سرايش عراقي نشان داده است. اين غزل، مشخصا بايد در سبك شناسي نظم، در طبقه و نوع سبك عراقي قرار گيرد.
در ادامه اين مجموعه، با تجربيات بسيار متفاوتي بر ميخوريم. به لحاظ قالب، انواع كارهاي كلاسيك و نيمايي و حتي سپيد گرد هم آمدهاند و باز نكته جالب توجه اينجا است كه با انتشار اين مجموعه، خواننده متوجه ميشود آقاي خرمشاهي در دهه چهل، شعر سپيد هم ميسروده است. براي مثال اين چند سطر از شعر سپيد بلند «كتيبهاي بر باد»:
ما از آسمان به تنگ آمديم/ زمين از آتش پديد آمد/ و ما از زمين/ و آتش از ما/ و آتش به زمين باز خواهد گشت.
از نظر مضموني نيز اين مجموعه تنوع خاصي را به نمايش گذاشته. عاشقانهها، عارفانهها، اجتماعيات، حديث نفسها، پند و اندرزها و مرثيهها و حتي چند شعر طنز، همه در كنار هم به اين مجموعه متنوع شكل دادهاند. برخي از اين شعرها، در مقايسه با شعر جدي كشور در زمان سروده شدنشان، ويژگي چندان شاخصي نشان نميدهد و در مقابل برخي اشعار ديگر، قريحه نيرومند شاعري خرمشاهي را آشكار ميكنند:
مرا بس است دگر ناز روزگار كشيدن
از اين تلاطم و تلخي خوشا كنار كشيدن
از اين هياهوي از بهر هيچ، بهره نديدم
به جاي باردهي، تا به چند بار كشيدن
همه ز كار گريزان پي زيارت يارند
من و رياضت از جان خسته كار كشيدن
تلاش چهره گشايي مكن ز روي حقيقت
هنوز رسم زمان است عكس مار كشيدن
هميشه شخم زدم دشتهاي سرد سترون
به جبهه مانده ردپاي اين شيار كشيدن
كشيدن همهي بارهاي بيهدهي خويش
مراست خوشتر از اين ناز روزگار كشيدن
در مجموع، آثار كلاسيك اين مجموعه از آثار نيمايي و سپيد، جوهر و نيروي بيشتري دارند. حتي تخيل خرمشاهي در كارهاي كلاسيك، به ويژه در قالب غزل، نمود مشخصتر و درخشانتري دارد. در ادامه ميبينيم كه تعداد زياد شعرهاي تقديمي، مدحها و مرثيهها هم به جاي خود قابل تامل است.
خرمشاهي شعرهاي زيادي به شاعران، اديبان، استادان دانشگاه، دوستان قديم و بسياري ديگر از بزرگان علم و فرهنگ و ادب كشور تقديم كرده است. از جمله اين افراد ميتوان به بيژن جلالي، هيوا مسيح، مفتون اميني، استاد محمد احصائي، علامه بديعالزماني، رضا رفيع، مرتضي اسعدي، پوراندخت سلطاني، علي موسوي گرمارودي و ابوالفضل زرويي نصرآباد اشاره كرد. شعرهاي اين بخش زير عنوان "اخوانيات" گرد آمدهاند.
بخشهاي ديگر اين كتاب، "گزينه شعرهاي مذهبي"، "گزينه شعرهاي طنز" و "رباعيات" است.
«زنده ميري» در شمارگان 1000 نسخه از سوي انتشارات قطره در سال جاري منتشر شده است.
نظر شما