یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۰
خاطرات جهانگرد جوان سوییسی از افغانستان به ایران رسید

«همه راه‌ها باز است» خاطرات «آنه‌ماری شوارستنباخ» از سفرش به افغانستان در سال ۱۹۳۹ میلادی (۷۰ سال پیش) به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شد. او در این سفر شاهد مناظری و اتفاقاتی بوده که آن‌ها را «سرمست‌کننده» و «تهدیدآمیز» خوانده است._

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) «همه راه‌ها باز است» داستان سفر ماجراجویانه نویسنده‌اش به ایران و افغانستان را نقل می‌کند. شوارتسنباخ، ۷۰ سال پیش در سال ۱۹۳۹ میلادی، از ژنو سوار اتومبیل شد و همراه دوستش به ایران و افغانستان سفر کرد. این چهارمین سفر او به ایران بود.

آنه‌ماری در این سفر، شاهد مناظری و اتفاقاتی بوده که آن‌ها را «سرمست کننده» و «تهدید آمیز» خوانده است.

کتاب شعرگونه «همه راه‌ها باز است» حاصل سفر اوست. نسخه ویرایش شده این رمان پس از نزدیک به ۷۰ سال با عنوان «Alle wege sind offen» در سوییس منتشر شد و ‌اکنون ترجمه مهشید میرمعزی از این کتاب در ایران نیز چاپ شده.

این کتاب مصور با عکسی تاریخی از اقامه نماز جماعت ظهر در دره قورباند افغانستان آغاز می‌شود. شوارتسنباخ این عکس را در ماه اوت سال ۱۹۳۹ میلادی به ثبت رسانده است. سپس در این کتاب در ۶ فصل خاطرات این سفر تاریخی به قلم جهانگرد ماجراجوی سوییسی چاپ شده است. در ابتدای هر فصل کتاب عکسی تاریخی و مرتبط با آن فصل که توسط شوارتسنباخ عکاسی شده، منتشر شده است. همچنین تصاویر تاریخی دیگری هم به این کتاب اضافه شده که از میان آن‌ها می‌توان به عکس‌هایی از ویزای کشورهای ایران، ترکیه، ایتالیا، آلمان و افغانستان که در زمان سفر شوارتسنباخ بر گذرنامه او ثبت شده است اشاره کرد.

«آرارات»، «تراپیا»، «تراپسونت: وداع با دریا»، «زن‌های کابل»، «ساحل اوکسوس»، «دو زن تنها در افغانستان» و «به سوی پیشاور» نام فصل‌های این کتاب هستند. فصل هفتمی هم به این کتاب اضافه شده که شامل مقاله‌ای از روژه پیره (گردآورنده کتاب)، توضیحاتی در مورد متن‌ها و یک موخره مختصر است.

مقاله نسبتا مفصلی که گردآورنده نهایی این کتاب برای آن نوشته است با این قطعه از شوارتسنباخ آغاز می‌شود: «هستی تبعید شده من به غربت و ماجراجویی». وی شرحی از حاشیه‌های سفر این جهانگرد به افغانستان و شیوه تالیف کتاب «همه راه‌ها باز است» را در این مقاله توضیح داده و نوشته است:‌ 

«برنامه‌ریزی هیچ‌یک از سفرهای آنه‌ماری شوارتسنباخ مانند این سفرش به افغانستان، چنین حرفه‌ای و بی‌نقص انجام نشده بود. شوارتسنباخ می‌خواست با این سفر کنترل زندگی خود را که از سال ۱۹۳۸ تا حدی از مسیر خود منحرف شده بود در دست گیرد و با کمک یک هدف مشخص و روشن آن را مجددا طراحی کند. تصور و درک آنه‌ماری شوارتسنباخ از سفر کردن، که در سفرهای قبلی خود به آسیا و ایران به دست آورده بود، با سختی‌ها و مشکلات جسمی و روحی سفر افغانستان، قالبی تازه و ریشه‌ای پیدا کرد. سفر به مثابه شکلی بسیار فشرده و عمیق از زندگی -«تصویری متمرکز از هستی ما»- تعریف می‌شود که برعکس سفرهای امروزه و توریستی ما «رهایی از روزمرگی» نیست. بلکه [آن‌گونه که شوارتسنباخ نوشته]: «در حقیقت بی‌رحم است.»


وی در پایان این مقاله، شوارتسنباخ را با استفاده از کلمات خود او،‌ این‌گونه توصیف کرده است: «یک مسافر شفاناپذیر» - کسی که هیچ کار دیگری نمی‌توانست جز: «نوشتن به هر قیمت».

ترجمه فارسی میرمعزی از این کتاب در ۱۹۲ صفحه چاپی، با شمارگان ۱۵۰۰ نسخه و قیمت ۳۰۰۰ تومان، روانه بازار کتاب ایران شده است.

این اولین ترجمه فارسی از آثار این جهانگرد و نویسنده سوییسی است که در ایران به چاپ می‌رسد. کتاب دیگری نیز از او با نام «مرگ در ایران» با ترجمه سعید فیروزآبادی از سوی نشر «شهاب» به زودی روانه کتاب‌فروشی‌ها خواهد شد.

سال گذشته خانه هنرمندان ایران شاهد مراسمی در بزرگداشت این نویسنده بود. همچنین تاکنون چند نمایشگاه عکس از عکس‌های تاریخی شوارتسنباخ از ایران، در تهران و اصفهان برپا شده است. 

شوارتسنباخ کیست؟
آنه‌ماری شوارتسنباخ در سال ۱۹۰۸ میلادی در ژنو متولد شد. تنها ۲۳ سال سن داشت که در رشته تاریخ و ادبیات مدرک دکترا گرفت. از آن پس بود که ماجراجویی‌های او شروع شد. او ابتدا در سال ۱۹۳۳ و در ۲۵ سالگی به عنوان روزنامه‌نگار سفری طولانی را به مشرق زمین آغاز كرد. ترکیه، روسیه، سوریه، لبنان، فلسطین، عراق، ایران و افغانستان را با اتومبیل و قطار زیر پا گذاشت و گزارش‌های مطبوعاتی و عکس‌هایی دیدنی برای مجلات سوییسی تهیه كرد.
او چهار بار به ایران سفر کرد. بار اول در سال ۱۹۳۴، با قطار و از طریق ترکیه. در اولین سفرش به نقاط مختلف ایران سرک کشيد و همراه با یک باستانشناس آلمانی در ری به تحقیق ‌پرداخت.

سفر دومش به ایران در پاییز همان سال و باز هم از طریق قطار صورت گرفت. در همان سفر عاشق یک دیپلمات فرانسوی ‌شد و در تهران با او ازدواج كرد. زندگی به عنوان همسر یک دیپلمات او را راضی نمی‌كرد و در اکتبر ۱۹۳۵ ماجراجویی را از سرگرفت. دوباره به سوییس رفت. سه سال را در اروپا و امریکا سیاحت كرد. سپس یک همسفر خوب به نام الا مایلارت پیدا كرد و دو نفری در سال ۱۹۳۹ با اتومبیل به ایران و افغانستان سفركردند. 

زندگی پر ماجرای شوارتسنباخ، خیلی ساده به پایان می‌رسيد. او در ۱۵ نوابر ۱۹۴۲، در سن ۳۴ سالگی بر اثر تصادف با دوچرخه جان باخت!
کتاب‌های او مدتی به فراموشی سپرده ‌شدند؛ اما انتشار دوباره آن‌ها از سال ۱۹۹۳ میلادی آغاز ‌شد و ترجمه‌های مختلف از آثار او همچنان ادامه دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط