گفتوگو با عباسقلی غفاریفرد درباره وضعیت تاریخنگاری زنان در ایران/۶
زنان نباید منتظر بنشینند تا مردان تاریخشان را بنویسند/ امروز تاریخنگاری در بدترین شرایط قرار دارد!
عباسقلی غفاریفرد، استاد تاریخ دوره صفویه معتقد است در رابطه با تاریخنگاری زنان، گویی اصلا زنان وجود ندارند و سیر تاریخ در رهگذر پادشاهان و مردان است. برای همین از زنان کمتر گزارش داریم و مطلب کمتری پیدا میکنیم اما این به معنای آن نیست که در منابع مطلبی درباره زنان پیدا نمیشود.
اطلاعاتی که فوران درباره زنان دوره صفویه به ما میدهد متکی بر سفرنامههای سیاحان است حال آنکه دکتر غفاریفرد، استاد تاریخ دوره صفویه معتقد است که در کتابهای تواریخ دوره صفویه هم اطلاعات قابل اتکایی درباره زنان پیدا میشود که نیاز به مطالعه و بررسی دارد. هر چند تاریخ مرد محور و مردنوشته ترجیح بر آن داشته که زنان کمتر بروز و ظهور داشته باشند اما خوشبختانه در برخی موارد زنان توانستهاند به صفحات تاریخ راه پیدا کنند آنجا که در جنگها حضور پیدا کردند یا در فعالیتهای عامالمنفعه بودند یا به سفرهای زیارتی رفتند و خط و ربطی به جا گذاشتند. در ادامه سوژه بررسی وضعیت تاریخنگاری زنان در ایران سراغ غفاریفرد، استاد رشته تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی رفتیم و درباره منابع، جامعه صفوی و زنان، علم و مجازات و ردپای زنان در سفرنامهها با او گفتوگو کردیم.
چه شد که به تالیف کتاب زن در تاریخنگاری صفویه پرداختید؟
چون در دوره صفویه پژوهش، تالیف و تدریس میکنم خواه یا ناخواه تاریخ زنان نیز خودنمایی میکند و متاسفانه نه تنها در تاریخ صفویه بلکه کل تاریخ ایران مرد محور است، البته این به معنای آن نیست که مرد محور بودن خود به خود شکل گرفته باشد. اگر تاریخ ایران چه قبل از اسلام چه بعد اسلام را در نظر بگیرید، نگاه مذهب هم موثر است چون پیش و بعد از اسلام دین و سیاست از هم جدا نبودند و به ویژه در دوره ساسانی هم بر این مساله تاکید میشد که دین و سیاست یکی هستند. بعد از اسلام هم این نظریه وجود داشت و از منظر مذهب نگاه به زن نگاه خاصی است. بنابراین نقش مذهب بسیار پررنگ است در رابطه با تاریخنگاری درباره زنان، گویی اصلا زنان وجود ندارند و سیر تاریخ در رهگذر پادشاهان و مردان است. برای همین از زنان کمتر گزارش داریم و مطلب کمتری پیدا میکنیم اما این به معنای آن نیست که در منابع مطلبی پیدا نمیشود. واقعیت این است که اگر کتاب کم حجمی نوشتم به این دلیل بود که وقت نداشتم. اگر ارادهای باشد که به تاریخ زنان در دوره صفویه یا دورههای دیگر بپردازد، نیازمند صرف وقت زیاد و جستوجو در منابع است در این صورت میتوان پژوهشی قوی و پربار درباره زنان در تاریخ تالیف کرد، حتی اگر یک نفر کم باشد شاید بتوان به صورت کار گروهی به آن پرداخت.
در برخی منابع به حضور زنان در جنگهای دوره صفویه اشاره شده و اخیرا دکتر نزهت احمدی در نسخه تصحیح شده «فتوحات گیتیستان» این موضوع را پررنگ کرد، با این نگاه از زنان به عنوان آشپز، رختشور و تدارکاتچی در جنگها بیگاری میکشیدند. از طرفی اشاراتی به حضور زنان شاه اسماعیل در جنگ هم وجود دارد. در کتاب شما هم بخشی به عنوان «جانبازی» زنان هست. در این رابطه به چه مطالبی دست یافتید؟
من در کتاب «زن در تاریخنگاری صفویه» این مطالب را از هم جدا نکردم، اما باید توجه کنید برای اینکه بتوانیم تاریخ را بهتر بنویسیم باید به حوزههای دیگر که ظاهرا جدا هستند، هم توجه داشته باشیم. ضمنا این موضوع را هم در نظر بگیریم که سیاسیون، اقتصاددانان، فلاسفه و جامعهشناسان نگاه خاص خودشان را به تاریخ دارند و این دوره مانند دوره قبل و سدههای گذشته نیست که برخی گزارش تاریخی بنویسند و نامش را هم بگذارند تاریخ! امروز تاریخ با همه دانشها در ارتباط است و آنچه که در طی پژوهش و تحقیق گردآوری میکنیم و مینویسیم صرفا از منظر نگاه تاریخی است، اما آنچه که شما به آن اشاره کردید، در نگاه نخست باید در منابع تائید شده و دست اول باشد. بله در منابع آمده که شاه اسماعیل زنانش را به جنگ برده است، اما نمیتوان گفت آنها را به اجبار به میدان جنگ کشانده است، بلکه خود زنان شاه اسماعیل طبق آنچه در منابع آمده تمایل داشتند در میدانهای جنگ حضور یابند و بجنگند. هر چند در منابع دوره صفوی این موضوع نیامده است بلکه در سفرنامههای سیاحان روایت شده که چون زنان اشتغالات خاصی نداشتند تمرینات بدنی زیاد انجام میدادند برای همین روحیه حضور در جنگ را داشتند و مثلا در جنگهای شاه اسماعیل صفوی زنان با لباس مردانه شرکت کردند به طوری که تاجلو خانم، همسر رسمی و شرعی شاه اسماعیل و مادر شاه طهماسب اسیر شد.
طبیعی است که مورخان ایرانی نتوانستند درباره این موضوع مطلبی بنویسند اما مورخان بیگانه به ویژه عثمانیها این مطلب را بیان کردند و معلوم شد زنان با لباس مردانه در جنگها حضور داشتند. البته ممکن است در این میان زنانی هم بوده باشند که به عنوان آشپز یا رختشور از آنها استفاده میشد، اما درست نیست از لفظ بیگاری استفاده کنید. چون جامعه صفویه هم جدا از جامعه ما نیست و زنان هم سرکار خودشان بودند، اما در جامعهای که حرمی است و در راس آن شاه و خانوادهاش قرار داشت و در پایین آن مردم عادی بودند و زنان به عنوان مردم عادی مسئولیتی به عهده داشتند که در مقایسه با امروز بسیار پرمسئولیت بودند، اگرچه در فعالیتهای اجتماعی وارد نمیشدند اما وظیفه آشپزی، تربیت و بزرگ کردن کودک و در روستاها مزرعهداری و نگهداری حیوانات را به عهده داشتند و در کنار آن پرداختن به هنر نیز در میان بود، یعنی زنانی که مورد بحث ما هستند و کمتر در منابع دیده میشوند، اما سهم بسیار زیادی در هنرهایی مانند فرشبافی، گلیمبافی و سایر صنایع دستی داشتند. چنانچه میدانید ایران در زمان صفویه سهم نخست را در تجارت فرش و گلیم دارا بود، خوب سهم زنان در این صنعت خیلی بیشتر از مردان بود و مردان سهم ناچیزی داشتند که ما متاسفانه این جایگاه زنان و سهمشان در هنر را کمتر در منابع میبینیم. اگرچه شما باید زنان را در گروههای مختلف بررسی کنید یعنی زنان درباریان، زنان کارگزاران، زنان ارتشیان، زنان اصناف در یک کلام طبقه متوسط در جای خودشان و زنان مردم عادی و زنان روستایی به طور جداگانه دیده شوند؛ زنان عادی که مانند جامعه ما اشتغالات خودشان را داشتند و حتی در جامعه امروز ما هم زنان و مردان زیادی هستند که برای گذران زندگی به سختی کار میکنند تا زندگی را اداره کنند. حال نمیتوانیم نام بردگی را بر آن بگذاریم! شاید بتوان اصطلاحاتی مانند استثمار و بهرهکشی به کار برد اما نمیتوان از لفظ بردگی و بیگاری استفاده کرد، خوب در آن روزها هم خیلیها نیازمند بودند و برای گذران زندگی ناچار میشدند سختیهایی را متحمل شوند، مثلا در لشکرکشی هم اگر زنان حضور داشتند، شاید به آنها کارهای سختی محول شده و کارهایی چون نظافت، آشپزی و رختشویی و امثال آن.
چقدر از سفرنامهها درباره زنان در تاریخنگاری دوره صفویه استفاده کردید؟
استفاده چندان زیادی نکردم، چون میدانید سفرنامهها محدود بودن و به ویژه در آن روزگار اجازه هم صحبتی با زنان یا ورود به خانههایشان را نداشتند که در آن زمان به آن اندرونی میگفتند. با این حال سفرنامهها مطالبی را درباره حضور زنان در بزمهای شاهان و جشنها منعکس کردند. به نظرم دوره صفویه یک دوره سقوط اخلاقی است و به گمان من جامعه ایران از نظر اخلاقی به شدت سقوط کرد و همین شرایط باعث شد روسپیخانههایی دایر شود که به شکل رسمی برای فعالیت از دربار مجوز داشتند و در بزمهای درباری و جشنها از آنها به عنوان رقاصه بهره میبردند. لذا این فعالیت زنان در اجتماع دوره صفویه از نگاه و قلم سفرنامهنویسان دور نمانده و آنها را ثبت کردند. من چندان فرصت نداشتم که به شکل مفصل سراغ سفرنامهها بروم و منابع چندانی هم در دسترس نداشتم اما اگر کسی بخواهد به شکل دقیق و عمیق به زنان در عصر صفوی بپردازد، سفرنامهها به ویژه سیاحتنامه شاردن، پیترو دلاواله، سفرنامه تاورنیه و سفرنامه سانسون به نظرم مطالب مهمی دارند. ضمن اینکه تاکید میکنم تاریخ زنان در دوره صفویه نیازمند مطالعه کتابهای مهم این دوره است مانند «حبیبالسیر»، «تاریخ عالمآرای عباسی»، «احسن التواریخ» و سایر کتابهای تواریخ که مربوط به خود آنهاست و اطلاعات خوبی را میتواند در اختیار پژوهشگران قرار بدهند. عرض کردم زنان دربار و زنان خاص نماینده زنان طبقه پایین نیستند، اما از همین زنان نه به شکل سفیر رسمی اما برای پیام رساندن در جنگها نیز استفاده شده است. من در تحقیق درباره زنان عصر صفویه نام زنان شاعر یا نویسنده را پیدا نکردم اما در همین دوره زنان از جمله دختر شاه اسماعیل و دختر شاه طهماسب در بسیاری از فعالیتهای عامالمنفعه مانند مدرسهسازی، مسجدسازی، ساختن حمام و بیمارستان(البته نه به شکل امروزی) نقش داشتند.
زنان در علم و سازندگی چه قدر در دوره صفوی نقش داشتند؟
در بخشی از اسناد و منابع آثاری به جا مانده که نشان میدهد زنان متمول مسجد، مدرسه و شفاخانه ساختند که اگر به این اسناد دسترسی پیدا کنید رد بیشتری از زنان هم در آنها پیدا خواهید کرد. هر چند اگر واقعگرایانه به مساله نگاه کنید در جامعه ایرانی زنان همدوش مردان کار کردند و این چیزی نیست که بتوان انکارش کرد. بالاخره زن در این جامعه وجود دارد و همیشه در بخشی از سازندگی، علم و تربیت کارگزاران سهم داشته است و گاه به شکل محدود در عرصه سیاسی حضور پیدا کرده و ردی هم از آنها در تاریخ حتی در دوره صفویه به جا مانده است، اما متاسفانه چون تاریخنگاری ما گزارش صرف با یکسری محدودیتهاست که اشاره شد، تاریخ را هم طوری نوشتند که وجود زنان نادیده انگاشته شود، اما این نادیده شدن دلیل آن نیست که زنان سهم خودشان را در آبادی، پویایی و دوام جامعه نداشتند، به نظرم سهمشان بیشتر هم بود به ویژه در تربیت فرزندان و خانهداری. ضمن اینکه در هنر و صنایع هم سهم داشتند و در دوره صفویه مشارکت آنها در برخی صنایع خانگی به شکل پویایی نمایان بوده است. در بعضی از کتابها که تاریخنگاران خارجی چون جان فوران نوشتند درباره تاریخ تحولات اجتماعی ایران مطالب بسیار خوبی را بیان کرده است؛ فوران درباره سهم زنان در مسائل عمومی جامعه به ویژه در موضوع اقتصاد به نکات قابل توجهی اشاره کرده است. من بر این عقیده هستم برای نوشتن کتاب خوبی درباره تاریخ به ویژه تاریخ صفویه خانمها میتوانند پیشقدم شوند، من در میان دانشجویانم خانمهایی را میبینم که پژوهشگران بسیار خوبی هستند و این شایستگی را دارند که خودشان دست به تحقیق و پژوهش بزنند و درباره نقش زنان در هر دوره تالیفات قابل توجهی به چاپ رسانند. فقط کافی است که اراده کنند و دست به کار شوند به نظرم زنان نباید منتظر بنشینند تا مردان تاریخ آنها را بنویسند!
در بخشی از کتاب به مجازات زنان اشاره کردید برای زنان چه مجازاتهایی وجود داشت و چرا مجازات میشدند؟
در هر کشور و نظامی یکسری قوانین وجود داشت البته نه به شکل امروز بلکه به شیوه سنتی آداب و قوانینی تعیین شده بود که اگر افراد از آن تخطی میکردند، مجازات میشدند، اما اگر در منابع بگردیم درباره زنان مجازات کمتر به کار رفته است با این حال مجازات زنان به لحاظ روابط اجتماعی و مراوداتی که داشتند، اعمال میشد طبعا در آن زمان هم در میان زنان روابط نامشروع و غیرقانونی دیده شده بود و این روابط مجازات سنگینی در پی داشت که همین الان هم دارد. اما در آن روزگار مطمئنا مجرمان زن بسیار کمتر بودند؛ چون در فعالیتهای اجتماعی حضور نداشتند و کمتر اتفاق میافتاد که زنی جرمی را مرتکب شود که نیاز به مجازات شدید داشته باشد. به اضافه اینکه در دوره صفویه بسیاری از جوامع روستایی بسیار بسته بودند، یعنی به این شکل نبود که زنان بتوانند آزادانه در سراسر جامعه رفت و آمد کنند و احکام در همه جا به یک شکل جاری باشد. در روستاها برخی احکام با دخالت ریش سفیدها به شکلی حل و فصل میشد و من در منابع مجازاتی مانند زندان طولانی برای زنان ندیدم. هر چند در کتاب «زن در تاریخنگاری صفویه» چندان فرصت مطالعه اسناد و منابع متنوع را پیدا نکردم و در واقع این کتاب را نوشتم تا تلنگری برای کسانی باشد که به این حوزه علاقهمند هستند و خودشان این موضوع را دنبال کنند. امروز فرصت و فضا وجود دارد تا پژوهشگران تازه نفس سراغ تاریخ زنان بروند و نقش زنان را در تاریخ برجسته کنند. البته درباره نقش زن در تاریخ کتابهایی به نگارش درآمده است که البته در دوره صفویه چندان پررنگ نیست و نمیتواند پاسخگوی حضور زنان در تاریخ باشد.
به نظرتان امروز تاریخنگاری تا چه اندازه از تاریخ نخبگان فاصله گرفته و به سمت تاریخ فرودستان رفته است؟
متاسفانه در همین روزگار ما تاریخنگاری بدترین وضعیت خودش را سپری میکند. به نظرم امروز تاریخدانان خیلی معدود و محدودند. تاریخ ما به دست گروهی رانتخوار افتاده که الان به جاهایی تکیه زدند که نه صلاحیت دارند نه سواد تاریخی. اصلا مدرک، رتبه و تدریسشان همه ساختگی است و با این حال تاریخنگاری را در دست گرفتند! در حالی که به نظرم تاریخنگاری باید دست نهادی باشد که آن را هدایت کند و به تاریخنگاران منابع لازم را بدهد و دستذسی آزاد به اطلاعات و اسناد فراهم شود. به هر حال برای رفتن به سمت تاریخنگاری جدید باید به منابع بیشتری دسترسی داشته باشیم. چون تاریخ باید متکی بر منابع باشد، زیرا داستانگویی نیست و قصد ما هم داستان گفتن نیست و باید مستند باشد. برای همین نیاز به مطالعه و بررسی منابع از جمله اسناد، سفرنامهها و زندگینامهها و کتابهای تورایخ هر دوره داریم تا با نگاه دقیقتر بتوانیم از ورای آنها بجز زندگی شاهان، ردپایی از مردم عادی هم پیدا کنیم. ضمن اینکه باید اشاره کنیم برخی از دانشجویان بر این بارو هستند که دیگر موضوع قابل بررسی و پژوهش در تاریخ صفویه باقی نمانده است، اما من به آنها یادآور شدم و میشوم که اتفاقا تاریخ صفویه هنوز شروع نشده است و آنقدر که مطالب درباره سیاست دوره صفویه وجود دارد، متاسفانه به جامعه التفاتی نشده و تاریخ زنان هم بخش بزرگی از تاریخ اجتماعی آن دوره است که باید برای تکمیل تاریخ به آن پرداخت.
درباره وضعیت پژوهشهای تاریخی زنان بیشتر بخوانید:
نظر شما