در نشست «مشروطه و نقش انگلیس در انحراف آن» بیان شد؛
مشروطه جنبش عدالتخانهخواهانه مبتنی بر احیای جامعه ایران و اسلام بود/ نقش فراماسونری در انحراف تاریخ بیداری ایرانیان
یعقوب توکلی گفت: انگلیسیها میدانستند که اگر قدرت جریان مشروطهخواه فعال شود، میتواند بدنه اجتماعی دینباور ایران را فعال کند؛ لذا به سرعت شیخ فضلالله نوری را که تمایزش با بقیه علما داشتن عقل تنقیدی فراتر از سایرین بود، اعدام کردند. آنها بر موج اطلاعاتی خود سوار شدند و بر اثر آن توانستند به راحتی بسیاری از بازاریان طیف مشروطهخواه را به سفارت انگلیس ببرند.
فرایند نظام یافته انگلستان در استعمار
این نویسنده با اشاره به اینکه انگلیسیها یک نظام مطالعاتی داشتند که سایر دولتهای استعماری نداشتند، ادامه داد: انگلیسیها پیش از اینکه به هر کشوری وارد شوند نسبت به جغرافیا، فرهنگ و... آن منطقه مطالعاتی سازمانیافته انجام میدادند. شیوههای ورود به افراد را تجربه کردند و آرام آرام این تجربیات منتقل شد. بنابراین انگلستان روی میراث استعماری پرتغال، کمپانی هند شرقی در هندوستان فعالیت کرد و آرام آرام وارد خلیجفارس شد. در ادامه روند حضور این کشور تداوم پیدا کرد. آنها به شکلدادن زیرساختهای حضور خود در منطقه توجه بیشتری نشان دادند و در تلاش برای گسترش این عمل با هزینه کمتر بودند. این زیرساختسازی در بخشهایی به شکل تاسیس بناها، در برخی مناطق به شکل ارتباط و جریانسازی فکر و در بخشهای دیگر به شکل تخریب مجموعهها یا نابود کردن جریانهای قدرت بهویژه در ایران خود را نشان داد. لذا وقتی در این موارد دقیق میشویم به یک فرایند نظامیافته میرسیم. یکی از این زیرساختها ارتباط گرفتن با مقامات سیاسی، تاسیس لژهای فراماسونری و دعوت از مقامات برای عضویت در این لژها است. دیگری، تاسیس شرکتهای متعدد اقتصادی است؛ اقتصاد تک محصولی (کشت تنباکو) نیز زیرساخت دیگری است که بنا بود ساخته شود.
وی ادامه داد: وقتی جنبش تنباکو به وقوع پیوست، بهجای تنباکو تریاک را در ایران رواج دادند. در ایامی ابریشم و تولید مخمل کالای اول ایران در جهان بود که به آرامی تولید آن را مختل کردند؛ در واقع ابریشم زیرساخت اقتصادی ایران بود که انگلیسیها آن را نابود کردند و به جای آن تریاک تولید شد؛ به این دلیل که تولید تریاک برای آنها در جای دیگر بازار جدی به دست میآورد. در آن دوره جامعه ایران تولید کننده و مصرفکننده گسترده تریاک شد. در ادامه این محصول را به چین و ژاپن صادر کردند و فیالواقع بر اثر این روند بخشهای مختلف اقتصاد کشور ما به نابودی کشیده شد.
تسلط جریان سلطه بر ایران
نویسنده کتاب «کنکاشی در تاریخنگاری معاصر» در بخش دیگری از سخنان خود درباره حضور اروپاییها در بازار ایران عنوان کرد: در قرارداد ترکمانچای بندی مبنی بر اینکه نظام تعرفه کالای روسی باید پنج درصد باشد (یعنی مالیات پنج درصدی) وجود داشت که روسها به طور محرمانه آن را اضافه کردند. انگلیسیها متوجه شدند که کالای روسی به طور گسترده و راحت وارد ایران میشود؛ در این هنگام به قائم مقام فراهانی، صدراعظم وقت ایران گفتند که او نپذیرفت و پس از شهادت او با آقاسی صدراعظم جدید وارد مذاکره شده و این بند را به نفع خود دریافت کردند و از آن پس بازار ایران به بازار واردکننده کالای اروپایی تبدیل شد.
وی در ادامه یکی از زیرساختهایی ایجاد شده در آن ایام را شرکت نفت و قراردادهای نفتی خواند و گفت: قراردادهای استعماری که در ایران منعقد شد همه بهنوعی تصرف کشور بود. جادههایی که به سمت شمال میرفت همه در انحصار روسها و جادههایی که به سمت جنوب میرفت، همه در انحصار انگلیس بود و مردم برای عبور از این خیابانها باید عوارض پرداخت میکردند. در اینجا ایران به جامعهای که قابلیت دفاع ندارد بدل شد؛ چون درآمد، تولید کالا، اقتدار و ارتش نداشت در نتیجه بلادفاع ماند؛ در این صورت حکومت هم نمیتوانست کاری کند. در این زمان تمایل مقامات به روسیه یا انگلستان تقویت میشود و سفارتخانه انگلیس است که تصمیم میگیرد کدام فرد در چه جایگاه اجتماعی قرار بگیرد. بنابراین کشور آرام آرام زیر یوغ جریان سلطه قرار گرفت یا به نوعی جریان سلطه بر کشور احاطه پیدا کرد.
نویسنده کتاب «نگرششناسی تاریخنگاری انقلاب اسلامی» همچنین به حضور کشورهای استعماری در هندوستان و وجود شرایط مشابه در ایران اشاره کرد و افزود: این سخن که دولت استعمارگر پس از مدتی صنعت خود را به کشور تحت سلطه میدهد، دروغ است. فرمان ملکه انگلستان این است که برای غلبه بر هندوستان و بدستاوردن بازار پارچه جهانی، کارگاههای پارچهبافی را به آتش بکشید. چون پارچه هند از میدان بهدر شد، انگلستان عنوان تنها فروشنده انحصاری پارچه در دنیا را به دست آورد. در این صورت است که کشور استعمارگر میتواند دستگاههای بهتر بسازد، مطالعات بیشتری انجام دهد و از آن رو که رقیب ندارد قیمت کالا را تعیین کند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره استعمار در دوران مشروطه توضیح داد: در این سالها عملا کشور به انحصار روس و انگلیس درآمده بود و دولت مرکزی قدرتی در برابر بیگانگان نداشت، بدهکار بود و توان اداره کشور زایل شده بود از این رو فقر عمومی بر کشور مسلط شد. این حاکمیت مجبور بود به استعمار تکیه کند. این که فکر کنیم استبداد یا استعمار هرکدام به تنهایی مشکل ما بود سادهلوحی و اشتباه است.
توکلی با طرح این نکته که مشروطه جنبش عدالتخانهخواهانه مبتنی بر احیای جامعه ایران و اسلام بود، بیان کرد: در آن زمان همه، چه آنهایی که خواستار کنار گذاشتن اسلام بودند و چه آنهایی که میگفتند بازگشت به اسلام داشته باشیم به این نتیجه رسیدند که روند حاضر، روند مطلوبی نیست و باید بهبود پیدا کند. این میان انگلیسیها حتی غربگراها و آنهایی را که برای منافع انگلستان تن به فروش آبروی خود دادند، ناکام گذاشته و فریب داد؛ چون متوجه بودند هم مشروطهخواهان و هم مشروعهخواهان برای ایران استقلال و عظمت میخواهند و این زنگ خطری برای انگلستان بود.
فرار علیاکبر دهخدا پس از مشروطه
نویسنده کتاب «جستارهایی در تاریخنگاری معاصر ایران» در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نظام مطالعاتی و آگاهی شخصی و تاریخی انگلستان که پیشتر ذکر آن رفت، گفت: نویسندگان انگلیسی مطالعات خود را نوشته و کارگزاران انگلیسی آثار آنها را خوانده بودند؛ آنها میدانستند که نباید بگذارند آخوند خراسانی به ایران بازگردد و میدانستند اگر قدرت جریان مشروطهخواه فعال شود، میتواند بدنه اجتماعی دینباور ایران را فعال کند؛ لذا به سرعت شیخ فضلالله نوری را که تمایزش با بقیه علما داشتن عقل تنقیدی فراتر از سایرین بود، اعدام کردند. انگلیسیها بر موج اطلاعاتی که داشتند سوار شدند و بر اثر آن به راحتی توانستند بسیاری از بازاریان طیف مشروطهخواه را به سفارت انگلیس ببرند؛ در آنجا به آنها آموزش دادند که مشروطه بخواهید! در کشوری که میدانستند قهرمانمحور و پادشاهمحور است مسئله مشروطهخواهی، یعنی کاهش قدرت سلطنت در ایران مطرح میشود. یکی از نخستین کارهایی که انجام دادند تحمیل این ماجرا بود.
نویسنده کتاب «دو نظریه انقلاب و ترورسیم در ایران» یکی از جدیترین زیرساختهای استعماری را که در ایران شکل گرفت، مسئله استسباع جامعه ایرانی و ترس از خارجیها و تسلیم در برابر سفارتخانههای خارجی معرفی کرد و افزود: مردم ایران در برابر قدرت انگلیس تسلیم شدند و وقتی روسیه درگیر مناقشات داخلی شد انگلستان بر موج فقدان نیروی نظامی، دسترسی به منابع ثروت در ایران، جریان قدرت اقتصادی و جریان نظام بانکداری در ایران سوار شد.
وی درباره نقش و تاثیر رسانه در آن ایام مطرح کرد: علی اکبر دهخدا در «چرند و پرند» مقالاتی علیه یک روحانی خیالی فرضی نوشت. او یکی از همراهان سیدحسن تقیزاده بود که وقتی مشروطه رخ داد به سفارت انگلیس رفتند و با درشکه این سفارتخانه از مرز خارج شدند.
بازی سیاست دست علما نبود
او در پاسخ به این سوال که «چرا در جامعهای که خود را وابسته به مرجعیت میداند، زمان تحصن مراجع، برخی از مردم قانع شدند که برای گرفتن حق خود باید به سفارت انگلیس بروند؟» گفت: در دوران مشروطه بخشی از تحصنها در حرم حضرت معصومه (ص) و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و برخی در سفارت انگلیس انجام شد، چرا که در جامعه بین کسانی که معتقد به بازگشت به اسلام بودند و کسانی که به حذف اسلام اعتقاد داشتند دوگانگی شکل گرفت. به دلیل اینکه انگلستان و روسیه زیرساختهای استعماری مستحکمتری داشتند و هنوز آن خودآگاهی تاریخی در بین جریان مذهبی شکل نگرفته بود، دو طرف به تفاهم رسیدند که حاکمیت موجود باید تضعیف شود. این زمان میدان بازی آرام آرام به سمت کسانی رفت که جزو اشرافیت سنتی وابسته به انگلستان بودند. در جامعه آن زمان طیفی که مذهبی بودند سراغ مراجع و طیف دیگر به سمت دیگر رفتند؛ بازی سیاست در این دوره دست علما نبود.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که «چگونه در جامعهای که بدنه سنتی و مسلمان دارد شیخ فضلالله نوری را وسط میدان دار میزنند و کسی اعتراض نمیکند؟ و چگونه در این فرصت کوتاه چنین تغییر و تحولی ایجاد میشود؟» عنوان کرد: اشخاص بسیاری از جریان مشروعهخواه اعدام شدند و سرکوب گسترده صورت گرفت. به دلیل داشتن رسانه و غلبه سیاسی و خلأ مطبوعاتی، جمع نیروهای مذهبی از هم پاشید؛ از سویی نیز گزارشهای کذبی که از ایران به نجف میرفت این علما را دچار تردید و تزلزل کرد. البته باید به این نکته هم اشاره کنم که جریان مخالف و منتقد روحانیت دست به این اعدام زد نه مردم مذهبی. ولی از این رو که مردم تشکل خود را از دست دادند در جریان اعدام دست به اعتراض نزدند. موج تبلیغاتی که صورت گرفت، مطالبی که نوشته و بیانیههایی که صادر شد، احاطهای که جریان غربگرا بر رسانه و مطبوعات داشت، طیف بهائیت و بابیه که مخالف تشیع بوده و به دنبال غلبه بر سلطنت بودند کنار هم قرار گرفتند و توانستند به سرعت با حذف فیزیکی شیخ فضلالله و علمای دیگر مسیر مشروطه را تغییر دهند.
او درخصوص فعالیت زیرساختهای استعماری پس از مشروطه تا روی کارآمدن رضاخان اشاره کرد: بخشی از آن در حوزه رسانه و بخشی در حوزه سیاستمداران است که به مجلس آمدند. البته یکسری از اقدامات همچون تقاضای ثبت احوال، قشون متحدالشکل، پست، دانشگاه و... خوب بود منتها این جریان به دنبال حذف اسلام نیز رفت. مثلا نوع حجاب، عزاداری برای امام حسین (ع)، نماز خواندن، و... و حتی زبان فارسی را به اشکال مختلف هدف قرار داد.
وی افزود: نفت که در این زمان به اوج خود رسید همچنان دست انگلیس باقی ماند و پول کلانی از این طریق بدنه وابسته به انگلستان را تقویت میکرد. آنچه را که انگلستان باید با نیروی نظامی و صرف هزینه با حضور خود در ایران انجام میداد با فراهم کردن زیرساختهایی که هزینه کمتر داشت به انجام رساند. به عنوان نمونه برای انتقال نفت پلیس جنوب را ایجاد کردند که با ارتش ادغام شد و پس از آن حقوق آنها را شرکت نفت نمیداد بلکه دولت ایران میداد.
یعقوب توکلی در پایان سخنان خود به نقش و اهمیت مطالعه اشاره کرد و گفت: آرام آرام این وضعیت تغییر کرد که در این راستا تجربه مطالعاتی و تاریخی جامعه ایران، خصوصا تجربه مطالعاتی امام(ره) بسیار اثرگذار بود. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز مطالعات گستردهای دارند و این خوانش گسترده کتاب و شناخت ذهن طرف مقابل و دشمن سبب میشود چند پله از دشمن پیشتر باشیم؛ امری که درخصوص امام خمینی(ره) و همچنین رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) صادق است.
نشست «مشروطه و نقش انگلیس در انحراف آن» ساعت ۱۶ امروز (۳۰مرداد ماه ۱۴۰۲) از تلویزیون اینترنتی کتاب به نشانی KETAB.TV پخش میشود.
دومین نمایشگاه تخصصی کتب تاریخ معاصر از ۲۸ مردادماه آغاز شده و تا ۸ شهریورماه ۱۴۰۲ از طریق «سامانه خرید از کتابفروشی» به کار خود ادامه خواهد داد.
نظر شما