در نشست «ماهیت اقدامات رضاخان و نتایج آن» بیان کرد؛
تاریخنگاری دوران پهلوی درباره ایران پیش از کودتای ۱۲۹۹ دامن بسیاری از تحلیلگران را گرفته است
موسی حقانی بیان کرد: در دوره پهلوی باتوجه به اینکه نفت به فروش میرسید، ایران، کشوری وابسته به انگلستان بود و تحریم هم وجود نداشت اما زیرساختهای کشور در آن زمان بسیار عقب افتاده بود. به نظر من اگر رضاخان نبود حداقل، اقدامات آن دوران و فراهم آوردن زیرساختها درست صورت میگرفت.
ایران زمان پهلوی تحریم نبود، اما زیرساختهای کشور در آن زمان بسیار عقب افتاده بود
موسی حقانی بیان کرد: در دوره پهلوی باتوجه به اینکه نفت به فروش میرسید، ایران، کشوری وابسته به انگلستان بود و تحریم هم وجود نداشت اما زیرساختهای کشور در آن زمان بسیار عقب افتاده بود. به نظر من اگر رضاخان نبود حداقل، اقدامات آن دوران و فراهم آوردن زیرساختها درست صورت میگرفت.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، موسی حقانی، رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در نشست «ماهیت اقدامات رضاخان و نتایج آن» از سلسله نشستهای علمی و تخصصی تاریخ معاصر ایران در حاشیه «دومین نمایشگاه تخصصی کتب تاریخ معاصر» درباره اوضاع و احوال ایران پیش از ورود رضاخان سخن گفت. وی افزود: تاریخنگاری دوران پهلوی درباره ایران پیش از کودتای ۱۲۹۹ ذهنیتی را ایجاد کرده که تا امروز هم دامن بسیاری از تحلیلگران را گرفته است. آنها تصویری از ایران پیش از کودتا ارائه کردند که در آستانه اضمحلال بود و کشوری عقب مانده در همه زمینهها به شمار میرفت.
این پژوهشگر تاریخ افزود: تاریخنگاری این دوران با تحریف تاریخ تلاش کرد ریشه مشکلات و سیاستهای دخیل در آن و حضور گروههای موثر در ایجاد این مشکلات را به نالایقی حکومت قاجار در اداره کشور، دین و جایگاه روحانیت نسبت دهد. ایراد جدی این تحلیل در نادیده گرفتن نقش دو جریان در بروز نابهسامانیهاست؛ بهواقع جریان نفوذ و استعمار و تکاپویی که قدرتهای سلطهگر علیه ایران داشتند در وضع ناگوار ایران در آستانه کودتای سوم اسفند تاثیرگذار بود. این دو عامل سبب شد ایران نتواند از ظرفیتهایش بهره ببرد.
فرصت ایجاد دولت مقتدر از ایران دوره قاجار گرفته شد
او به دوران افشاریه و زندیه اشاره کرد و ادامه داد: ایران پس از صفویه حدود ۱۰۰ سال با مشکلات و معضلات درونی و بیرونی از جمله جنگ داخلی و تهاجم خارجی دست و پنجه نرم کرد. این موارد را نمیتوان تنها به قاجاریه نسبت داد؛ این دودمان زمانی قدرت را در دست گرفت که ایران از سوی کشورهای استعماری زخم خورده بود و از همان ابتدای قاجار نیز جریان مخرب استعمار در کشور جریان داشت. درواقع آقامحمدخان در پی ایجاد دولت مقتدر در ایران بود که این فرصت از او گرفته شد. در دوره سلطنت فتحعلی شاه جریان نفوذ بیشتر شده بود و از این رو این پادشاه در سال ۱۲۱۵ قمری صدراعظم ایران و اغلب افراد ذکور خاندان میرزا ابراهیم خان اعتمادالدوله شیرازی را که نمایندگان سیاست انگلستان در ایران بودند، قتلعام کرد.
وی همچنین با اشاره به این که در دوران قاجاریه فاصله ایران با اروپا عمیق نبود، ادامه داد: اگر دولت مقتدری روی کار میآمد، قدرت نظامی منسجمی شکل میگرفت و پشتوانه مردمی هم پدیدار میشد، دشمن به سادگی نمیتوانست بخشهایی از کشور را تجزیه کند. در ایران رجال و شخصیتهایی حضور داشتند که میتوانستند کشور را از بحران عبور دهند. ولی کشور به دست جریان نفوذ و پس از آن ابوالحسن خان شیرازی، میرزا حسین خان سپهسالار و... افتاد که برای معضلات ایران راهی نشان ندادند؛ اما راه نفوذ روس و انگلیس و کمپانی هند شرقی را باز کردند و آنها نیز در پی گسترش نفوذ سیاسی و اضمحلال اقتصاد ایران بودند. از سویی نیز انگلیسیها به دنبال این بودند راه هندوستان را از طریق ایران ثبت کنند که با کشف نفت در ایران غارتگری آنها بیشتر شد.
حقانی اضافه کرد: پادشاهان قاجار نمیخواستند بر کشور ویرانه حکومت کنند. در جایی ناصرالدین شاه بیان کرد که او هم میخواهد راه بسازد، کارخانه تاسیس کند و… ولی به این دلیل که روسها شمال کشور و انگلیسیها جنوب ایران را تحت سلطه خود داشتند اجازه انجام این کارها را ندادند. همچنین گفته بود ملت ایران با چندهزار سال سابقه تمدنی به اندازه کشورهایی همچون مجارستان و بلغارستان که در آن زمان تازه به استقلال رسیده بودند هم نیست و روس و انگلیس حتی اجازه نمیدهد راه بسازیم! اگر این امر رخ میداد، بخشی از کشور دچار قحطی نمیشد، چرا که در جایی دیگر از ایران انبار آذوقه در حال تکمیل شدن بود. ملت ایران با جریان تنباکو و لغو قرارداد رویتر تلاش کرد در مقابل ضعف دوره قاجار بایستد و به آن خاتمه دهد. بزرگترین نوع این ایستادگی هم مشروطه بود که بنا داشت با اصلاح ساختار سیاسی، کشور را قدرتمند کند و از نفوذ روس و انگلیس بکاهد، اما همین دو کشور مانع شدند ایران به سر منزل مقصود برسد. ایران بعد از فتح تهران به دست جریان فراماسونری افتاد و دیگر روی آرامش ندید.
تلاش انگلستان برای الحاق ایران به هندوستان
حقانی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن طرح این نکته که کشور ما قبل از جنگ جهانی اول به اشغال روس، انگلیس، عثمانی و آلمان درآمد، بیان کرد: در این زمان نقشه تجزیه ایران وجود داشت، اما انقلاب بلشویکی در روسیه رخ داد. آن دوران ایران را جنگ، قحطی، آتش، خون و بیماری فرا گرفت و به کشوری از هم پاشیده بدل شد. از لحاظ اجتماعی و سیاسی نیز بحرانهای مصنوعی در کشور اتفاق افتاد. وقتی قحطی بزرگ در ایران رخ داد که به زعم من تعمدی بود، انگلیسیها کاری نکردند؛ چون میخواستند با قرارداد ۱۹۱۹ سرزمین ایران را به هندوستان ملحق کنند و مستعمره خود را گسترش دهند.
وی افزود: جامعه ما، جامعه مردهای نبود؛ از خود دفاع میکرد و در مقابل اتفاقات مختلف نظیر قرارداد ۱۹۱۹ قیام کرد. منتها وضع نابهسامانی در کشور وجود داشت. سیاست انگلستان تا آن زمان این بود که قدرت مرکزی ایران تضعیف شود و در مقابل، جریانات گریز از مرکز تقویت شوند. اما از زمانی که شوروی درگیر انقلاب داخلی شد انگلستان تلاش کرد دولت مقتدری در ایران روی کار بیاید تا بتواند تغییرات اجتماعی و سیاسی گسترده در ایران برای تداوم سلطه انگلستان را برنامهریزی کند. در این خصوص نشریاتی مثل کاوه، ایرانشهر و… نیز تحت عنوان «دیکتاتوری منور» نظریهپردازی کردند. در آن ایام حکومت استبدادی در باقی نقاط جهان نظیر عثمانی و... وجود داشت منتها اسم آن را استبداد منور گذاشتند و با همین عنوان نیز رضاخان را به ایران قالب کردند.
شرکت نفت ایران و انگلیس؛ سهام ارزنده بورس لندن
نویسنده کتاب «خاندان پهلوی به روایت اسناد» همچنین توضیح داد: بنا بود دولت وثوقالدوله طرح استبداد منور را با امضای قرارداد ۱۹۱۹ در ایران اجرایی کند ولی این طرح هم در ایران بازتاب بدی داشت. درواقع این قرارداد هم در ایران و هم در انگلیس مخالفانی داشت؛ از این رو انگلیس سراغ ایده ایجاد دولت مرکزی مقتدر رفت. در ظاهر نیز چنین بود که خود مردم قیام کردند و سربازی از وطن(رضاخان) منجی ایران بود.
وی اضافه کرد: وجود جنگ، اشغال و درگیریهای داخلی که بخشی از آن به صورت کاملا مصنوعی ایجاد شد، برای این بود که جامعه ایرانی به درجهای از بحران برسد که بگوید کسی بیاید و ما را نجات دهد! انگلیسیها نیز با تبلیغات سعی کردند رضاخان را به عنوان منجی ایران معرفی کنند؛ قرار بر این بود دولتی که روی کار میآید ژست استقلال بگیرد و پیوندش با انگلستان آشکار نباشد که کسی باور نکرد. نفت ایران که یکی از عوامل اصلی کودتای ۱۲۹۹ بود برای انگلستان جنبه حیاتی داشت؛ سهام شرکت نفت ایران و انگلیس و سهام وابسته به این شرکت دو سهام ارزنده بورس لندن بود؛ مالیات پرداختی شرکت نفت ایران و انگلیس به بریتانیا، بخش اعظمی از بودجه دولت این کشور را تامین میکرد و انگلیس نمیتوانست به راحتی از کنار این ثروت عبور کند.
او با طرح این نکته که از کودتای ۱۲۹۹ تا کودتا ۲۸ مرداد استقلالی در ایران دیده نشد و از ۲۸ مرداد تا سال ۱۳۵۷ همچنان سلطه انگلیس و پس از آن آمریکا بر منابع نفتی ایران ادامه داشت، اشاره کرد: انگلیس بنا نداشت خود با مردم ایران رودررو شود به همین علت ۱۵ سال پس از انقلاب مشروطه شخصی را که به این کشور وابستگی و علقه ملی و دینی نداشت، برای اداره ایران برگزید. رضاخان نیز عملی جز سرکوب انجام نداد.
این پژوهشگر تاریخ در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به انقلاب اسلامی و نقش آن در توسعه کشور گفت: ۴۵ سال است که از این انقلاب میگذرد؛ خدمات عمرانی و زیرساختیای در این سالها در کشور فراهم شده که با کل دوره قاجار و پهلوی قابل مقایسه نیست. از جمله آن هم میتوان به آبرسانی به روستا، برق، تلفن، بهداشت، جادهسازی، راهآهن و… اشاره کرد؛ البته که همچنان در مسائل زیرساختی مشکل داریم.
موسی حقانی در پایان سخنانش گفت: در دوره قاجار، اجازه نمیدادند زیرساختها ایجاد شود. در دوره پهلوی باتوجه به اینکه نفت به فروش میرسید، ایران، کشوری وابسته به انگلستان بود و تحریم هم وجود نداشت اما زیرساختهای کشور در آن زمان بسیار عقب افتاده بود. بر اساس یک برآوردی که کشورهای خارجی انجام دادند حکومت پهلوی تا سال ۵۷ باتوجه به پول فروش نفت میتوانست همه زیرساختهای کشور را فراهم کند. به نظر من اگر رضاخان نبود حداقل، اقداماتی که آن دوران انجام شد به شکلی درست صورت میگرفت.
نشست «ماهیت اقدامات رضاخان و نتایج آن» ساعت ۱۶ امروز (۱ شهریور ماه ۱۴۰۲) از تلویزیون اینترنتی کتاب به نشانی KETAB.TV پخش میشود.
دومین نمایشگاه تخصصی کتب تاریخ معاصر از ۲۸ مردادماه آغاز شده و تا ۸ شهریورماه ۱۴۰۲ از طریق «سامانه خرید از کتابفروشی» به کار خود ادامه خواهد داد.
نظر شما