به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، حسينيان كه بازنويسي منطقالطير را انجام داده است، در پاسخ به اين سوال كه اين اثر تا چه حد و از چه وجوهي ظرفيتهاي تبديل به عناصر داستاني مدرن را داراست، گفت: اغلب آثار عطار قابليتهاي داستاني ناشناختهاي دارند. منطقالطير داراي دو محور است كه يكي خط اصلي روايت منطقالطير و ديگري فلسفه سيمرغ است. سیمرغ محور مضامين عرفاني است و از اين حيث ميتوان نگاه ويژهاي به آن داشت. اين جنبه غير از تك تك حكايتها درباره مرغان، به گونهاي است كه ميتوان از نظر روايتشناسي روي آن كار كرد.
حسينيان با اشاره به اينكه نتايج و حاصل سفر سيمرغ در اين كتاب از منظرهایی خاص، روايي و چندبعدي است، گفت: طي كردن هفت وادي توسط سيمرغ، قصه شگفتانگيزي است. من در بازنويسي منطقالطير، مبهوت جنبههاي پايان قصه سيمرغ شده بودم. وقتي كه پردهها در اين سفر كنار ميروند، فضايي كه سيمرغ وارد آن ميشود، قابليت تبديل به عناصر داستاني جذابي را از جنبههاي مختلف داراست.
اين پژوهشگر با بيان اينكه داستان هر يك از مرغان از وجوه مختلف شرح حال شگفتانگيزي براي خلق جنبههاي داستاني است، افزود: حال و هواي مرغان در اين اثر شگفتانگيز است و من تا به حال كمتر ديدهام كه به اين قصهها پرداخته شود. عطار در هر حكايت مقدمهاي ميآورد و فضاسازي ميكند و بعد قصهاش را آغاز ميكند. منطق الطیر چون یک مجموعه داستان ميتواند در موقعيت بازنويسي و بازآفريني قرار گيرد.
حسينيان تصريح كرد: ولي آنچه من را به عنوان يك خواننده به شعف آورد، خود سفر و پايان چندوجهي آن است.
اين نويسنده با توضيح درباره اينكه منطقالطير اغلب بازنويسي و نه بازآفريني شده است، خاطرنشان كرد: تا به حال بيشتر حكايتهاي منطقالطير بازنويسي شدهاند و بر اين اساس، اغلب، جنبههاي تاريخي و اخلاقي و حكمي آن مد نظر قرار گرفته است، در حالي كه حكايتهاي تودرتوي اين كتاب نياز به بازآفريني دارند و در اين بازآفريني است كه آن اتفاق مدرن رخ ميدهد.
حسينيان در ادامه به خصيصه داستان در داستان بودن منطقالطير نيز اشاره كرد و گفت: در اغلب حكايتهاي منطقالطير ما دو شاخه روايت، يعني داستان در داستان داريم و آن اتفاقي كه در هزار و يكشب ميافتد، نوع ديگرش را در منطقالطير ميبينيم؛ يعني يك قصهگو و يك راوي داريم. اين جنبه ميتواند تحليلي زيباييشناسي شود و از وجوه داستاني مورد توجه و پژوهش قرار گيرد.
اين نويسنده اضافه كرد: حكايتها در منطقالطير موضوعبندي ميشوند و ما با صفت مرغ ميفهميم كه حكايت بر چه مبنايي بنا شده است. البته برخي حکایتها جنبه تربيتي دارند و بعضي به شدت عارفانهاند. بسياري از حكايتهاي عارفانه جاي بازآفريني دارند و با كنكاش در اصل متن ميتوان پژوهشهايي انجام داد و دنياي ديگري را به تصوير كشيد. در منطقالطير هنوز ناگفتههاي ظريف و دقيق و دنيايي از رمز و قصه وجود دارد.
مریم حسینیان فارغالتحصيل مهندسی خاکشناسی از دانشگاه فردوسی مشهد و کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه پیام نور است. وي از فعالان انجمن ادبیات داستانی خراسان بوده و از سال ۱۳۸۲ تاکنون مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشهد است.
كتابهاي «حتی امروز هم دیر است» و «ماریا انگشت» از مجموعه داستانهاي اوست. از وي همچنين در دو مجموعه داستان «بوی تن آهو» و «کارگاه داستاننویسی ۲» منتشر شده است. رمان «بهار برایم کاموا بیاور» تازهترين اثر داستاني حسينيان است كه اواخر سال گذشته(89) از سوي انتشارات «كتابسراي تنديس» به چاپ رسيد.
چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۹
نظر شما