به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نیکنام، نویسنده و منتقد، در ابتدای این نشست كه عصر ديروز (يكشنبه، 28 فروردين)، در فرهنگسراي انقلاب برگزار شد، گفت: نخستین نکتهای که در مورد این مجموعه به ذهنم رسید، نگاه شاعرانهای بود که به صورت لایهای محسوس در این داستانها وجود داشت. بخشی از این نگاه به دیدگاه نویسنده و نحوه تصویرسازی، چیدمان، توصیف و دیالوگها بازمیگشت و قسمتي از آن هم به زبان مربوط بود به طوری که زبان، لایههای شاعرانه خود را به خوبی به تصویر میکشید. این موضوع باعث ميشود که داستان بیشتر در مخاطب تاثیر بگذارد.
وي درباره تنوع موضوعی این داستانها توضيح داد: موضوعی که برای من در مجموعه داستانهای اول بسیار شاخص بوده، تنوع داستانهاست؛ چرا که فکر میکنم نویسنده خیلی دوست دارد در مجموعه نخست، خود را در همه عرصهها؛ چه از منظر زبانی و چه فرمی یا اجرایی به خود، به متن و مخاطبش ثابت کند. در این مجموعه نیز داستانها بسیار متنوع بودند، به طوری که براساس مضامین داستانها، راویها تغییر میکردند و نویسنده سعی داشت هر بار از یک چشم به جهان داستانش نزدیک شود.
اين داستاننويس با بیان این که نویسنده در این مجموعه توانسته جهان داستانی خود را خلق کند، گفت: در واقع منظور از جهان داستانی این است که ویژگیها و نشانههای کاملا شخصی نویسنده را میتوان در این داستانها دید و شخصیتهای داستانی ممکن است که شما را به یاد آدمهایی که بارها در زندگیتان دیدید یا فكر میکنید که ديدهايد، بیاندازد.
او تصریح کرد: به هر حال دامنه اتفاقاتی که مخاطب با آنها مواجه است، از هر منظر متنوع است و اين نشان ميدهد که نویسنده همه آن چیزی که یک فرد معمولی میبیند را ديده، ولی چیزی اضافه بر آن برای ارايه کردن در دست دارد.
نويسنده «مورچه در ماه» زمان داستانی را در این اجراها بسیار با اهمیت دانست و توضیح داد: با وجود اینکه این مجموعه داستان مینیمال و کوتاه است، زمان به تناسب همان متن بلند و کوتاه میشود. یعنی گاهی یک عبور سریع از یک زمان بلند را داشتیم و گاه یک عبور تکه تکه از یک زمان کوتاه. این حالت آکاردئونی بودن و باز و بسته شدن زمان برای من وضعیتی را به وجود میآورد که حس میکردم در کنار آدمهای داستان زمان هم کارکرد مهمی دارد. مقصود از آدمهای داستانی، آدمهایی اند که کاملا شاخص میشوند و حضور خود را در ذهن ما ثبت میکنند.
نیکنام تاکید کرد: یکی از این ویژگی ها که معمولا در کتاب های اول دیده میشود این است که معمولا نحوه اجراي خلاقیت در کار نویسنده قرار میگیرد، نويسنده ميخواهد به خودآگاهی برسد و اينكه نوشتن و آفریدن چه مسیری را طی میکند.
نیکنام همچنین به نقد زبان به کار رفته در داستانها پرداخت و توضیح داد: در این مجموعه داستان زبان معمولا زبان معیار بود و گاهی به زبان ژورنالیستی نزدیک میشد و گاهی بین این دو در نوسان بود. نگاه شاعرانه کاملا در پس لایههای زبانی قابل تشخیص بود و دیالوگها لحن کاملا هوشمندانهای داشت. بعضی اوقات در چیدمان دیالوگها به ويژه در داستان «یک امضای دیگر» گاهی مونتاژ دیالوگها تکنیکزدگی را همراه داشت، ولی در مجموع دیالوگها به خوبی در کنار هم قرار میگرفتند.
نیکنام همچنين «مرگ» را مهمترین دغدغه نویسنده دانست و گفت: اصلیترین مضمونی که من در این مجموعه دیدم، دغدغه مرگ است که به شکلهای مختلف رفتن به سوی نابودی ارادی و گاه غیرارادی و خارج شدن از مسیر روزمره زندگی توسط یک اتفاق کوچک یا بزرگ بوده است. به چالش کشیدن جدی روابط اجتماعی امروز نيز محور این کتاب به شمار ميآيد.
محمدرضا گودرزی، منتقد دیگر حاضر در جلسه نیز گفت: منتقدان جوانی که الان در حال فعالیتند، یک تعریف جدید برای نقد دارند. آنها برآنند که نقد یعنی ویران کردن و وظیفه منتقد این است که متن را به طور کلی ویران کند، تا از روی آن ویرانه چیز جدیدی ساخته شود. به نظر من این تصور خیلی صحیح نیست هرچند كه میتواند در مواقعي صحیح محسوب شود.
گودرزی در ادامه گفت: یکی از تعاریف امروز داستان شریک کردن خواننده در تجربههای متفاوت وجودی است که امکانات دیگری از هستی را مطرح میکنند. همین که ما یک متن ایرانی یا غیر ایرانی را میخوانیم برای اینکه متوجه شویم چه تجربههایی از هستی در آن متن وجود دارد، خودبهخود دو موضع در مقابل متن خواهيم داشت.
وي افزود: کسانی که تجربه وجودی خود را اصل میدانند و فکر میکنند اگر نویسنده تجارب دیگری را مطرح کند اشتباه كرده، خودبهخود در مقابل بعضی از متنها مقاومت میکنند و بر عکس اگر متنی را به تجربه وجودی خود نزدیکتر ببیند، از آن متن دفاع ميکنند كه در واقع از خود دفاع كردهاند.
گودرزی تاکید کرد: ما باید توجه کنیم که در طرز تفکر جهان امروز نمیتوان فقط یکی از این دو حالت را درست دانست و دیگری را رد کرد و بر عکس، باید هر دو اینها را در کنار هم در نظر گرفت. یعنی نویسنده خود را راحت بگذارد و از غریزه خود در بیان داستان استفاده و بعد از پایان داستان متن را پردازش کند.
گودرزی در ادامه درباره مجموعه داستان «به چیزی دست نزن»گفت: جانمایه اصلی داستانها دغدغه مسايل اجتماعی و فلسفی است. نویسنده حتی در داستانهای بخش انتهایی کتاب صرفا به بازی فرمی توجه نکرده است. به ويژه آنچه كه ما امروزه در جامعهمان میبینیم، گرایش افراطی به فرم است، یعنی بسیاری بر اين عقيدهاند که خیلی مهم نیست چه چیزی را مطرح میکنند که این باعث انحراف شده و داستان های امروزی را تهی کرده است.
وي اضافه كرد: در داستانهایی که مبهم اند تاثیر شعر بیشتر است و بارزتر. در اين داستانها نشانهشناسی فردی شده، یعنی ما برای خواندن متن باید بارها آن را بخوانیم تا موضوع را درک کنیم. در شعر نشانهشناسی فردی حسی و عاطفی یک جهان خاص در حال مطرح شدن است.
مجموعه داستان «به چيزي دست نزن»،نوشته ليلا عباسعليزاده، زمستان سال گذشته (89) از سوي نشر «آموت» منتشر شده است.
دوشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۷:۱۰
نظر شما