كتاب «ريزشها و رويشها، عاقبتهاي سفيد و سياه در مسير دفاع از حريم ولايت» نوشته سيدفضلالله ميرشفيعي از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد.\
وقتي از عاقبت و سرانجام كار، سخن به ميان ميآيد و اين موضوع مورد بحث و گفتوگو قرار ميگيرد، بيدرنگ ماجراي سرپيچي شيطان و سجده نكردن او بر آدم به ذهن تداعي ميشود و فكر و انديشه را به خود مشغول ميكند. اين پيشآمد، زنگ خطري است كه از ابتداي خلقت انسان به صدا درآمده است و همچنان شنيده ميشود و انسانها بايد از آن عبرت بگيرند. امير مومنان حضرت علي(ع) ميفرمايد: «از آن چه كه خداي متعال با ابليس انجام داد عبرت بگيريد، زيرا خداوند عمل طولاني و تلاش فراوان او را كه شش هزار سال عبادت به جا آورده بود، باطل كرد.»
خداوند بخشنده و مهربان ابتدا انسان را از نعمتهاي مادي و معنوي خويش بهرهمند ميسازد و اگر انسان نعمتهاي الهي را وسيلهاي براي رسيدن به كمال ـكه هدف از آفرينش انسان استـ قرار دهد و شكر آن را به جا آورد، خداي متعال نعمتش را پايدار، بلكه افزون ميسازد، اما اگر اين مواهب موجب طغيان و سركشي و ظلم و غرور و آلودگي و ناسپاسي شود، نعمت را ميگيرد يا آن را به بلا و مصيبت تبديل ميكند. بنابراين دگرگونيها همواره از ناحيه ماست، وگرنه مواهب الهي بيكران و زوالناپذير است. خداي متعال در قرآن مجيد ميفرمايد: «خداوند نعمتي را كه بر قومي ارزاني داشته تغيير نميدهد مگر آن كه آنان آن چه را در دل دارند تغيير دهند(انفال، آيه 53)». و نيز ميفرمايد:«اگر واقعا سپاسگزاري كنيد [نعمت] شما را افزون خواهم كرد و اگر ناسپاسي كنيد قطعا عذاب من سخت خواهد بود(ابراهيم، آيه 7)».
البته حقيقت شكر، تنها تشكر زباني يا گفتن الحمدلله و مانند آن نيست، بلكه شكر داراي سه مرحله است؛ شناختن بخشنده نعمت، زبان و عمل.
شكر عملي آن است كه درست بينديشيم هر نعمتي براي چه هدفي به ما داده شده است و آن را در همان مورد صرف كنيم. بينديشيم راستي چرا خدا به ما چشم داد و چرا نعمت شنوايي و گويايي بخشيد؟ آيا جز اين بوده كه شگفتيهاي خلقت را در اين جهان ببينيم، راه سعادت را بشناسيم، با اين وسائل در مسير كمال قدم برداريم، حق را درك كرده، از آن دفاع كنيم و با باطل و پليدي مبارزه كنيم؟ اگر اين نعمتهاي بزرگ خدا در اين مسيرها استفاده شد، شكر عملي اوست و اگر وسيلهاي شود براي بيدادگري و خودپرستي و گناه و دوري از خدا، كفران نعمت است.
تاريخ را كه ورق ميزنيم و خويش را به امواج پرتلاطم آن ميسپاريم دو دسته از انسانها كه نقطه مقابل يكديگرند، خودنمايي ميكنند؛ كساني كه در وادي اطاعت خدا و انجام وظايف بندگي و در يك كلام «ميدان شكر عملي» آغاز خوب و مناسبي داشتهاند، اما بر اثر كفران نعمت بدعاقبت شدهاند و بيايمان از دنيا رفتهاند و همچنين افرادي كه در آن عرصه شروع ناپسندي داشتند و انسانهاي ناسپاس و خطاكاري بودند، اما در سالهاي پاياني عمر با قدم گذاشتن در ميدان شكر عملي سرانجامي نيك پيدا كردند و با ايمان از دنيا كوچ كردند.
حال اگر دفاع از حريم ولايت را بالاترين حد شكر بدانيم و آن را معياري براي تمايز اين دو گروه در نظر بگيريم به انسانهايي برميخوريم كه با جانبداري از ولايت، خويش را به سر حد كمال رساندهاند يا انسانهايي را ميبينيم كه دشمني با ولايت آنان را به سيري قهقهرايي انداخته و از نيكبختي و سعادت دور كرده است.
در اين اثر، كارنامه كساني كه در قرن اول هجري به دفاع يا بر عليه حريم ولايت پرداختند، اشاره شده است، افرادي نظير؛ زيدبن ارقم خزرجي، عبيداللهبن عباس، زهيربن قين بجلي، عبيداللهبن حرّ جعفي، حرّبن يزيد رياحي، عمربن سعد و فرزدق (ابوفراس، همامبن غالب).
چاپ چهارم كتاب «ريزشها و رويشها، عاقبتهاي سفيد و سياه در مسير دفاع از حريم ولايت» در شمارگان 1000 نسخه، 84 صفحه و بهاي 15000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما