چهل و دومين شماره ماهنامه تخصصي اطلاعرساني و نقد و بررسي كتاب با عنوان «كتاب ماه فلسفه» با رويكردي به حيات علمي مارتين هايدگر به سردبيري علياوجبي از سوي خانه كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد._
سخن سردبیر این شماره ماهنامه به موضوع «پادشاه پنهان قلمرو فلسفه» پرداخته است. علی اوجبی مینویسد: «هايدگرپژوهي در ايران و برگردان آثار او و درباره او به فارسي، شايد عمري به درازاي سه دهه نداشته باشد. عليرغم تلاشهاي شيفتگان انديشههايش، هنوز غبار تيره ابهام و هالهاي از رازوارگي او و آموزههايش را فراگرفته است. اين پيچيدگي يا ناشي از عمق انديشههاي اوست يا زبان شاعرانه و معماگونهاي كه به كار گرفته و يا هر دو، از سر تعمد است يا ناخواسته. از اينرو برخي بر آنند كه برگردان فارسي آثار و نوشتههايهايدگر امكان پذير نيست. ديدگاهي كه چه بسا برگرفته شده از رويكرد خود هايدگر به مقوله ترجمه، ارتباط ساحتهاي زباني و تعصبي است كه به زبان آلماني و قابليتهاي آن دارد. در برابر انگشت شماراني كه چند گام جلوتر نه تنها راهيابي به نظام فلسفي وي را دست يافتني ميدانند، بلكه تلاش ميكنند با مقايسه و مقارنه دستگاه معرفتي وي با فيلسوفان و عارفان مسلماني چون صدراي شيرازي و محيالدين ابنعربي، گام زدن در جهان انديشه هايدگر را سهل تر سازند!
زندگي پرفراز و نشيب او، ورودش به فضاي لايتناهي فلسفه، حشر و نشر با دنياي سياست و سياست پيشهگان، تدريس در دانشگاه و سخنرانيهاي تخصصي، پناه بردن به طبيعت و انزواگزينياش بسيار شگفتانگيز و پندآموز است.
اين انديشمند سترگ آلماني در خانوادهاي كاتوليك به دنيا آمده بود (1889 ميلادي)، و تحت تاثير پدرش كه خادم كليسا بود درس كشيشي خواند، اما سالها بعد سرخورده شد و از اين آيين تبري جست. او كه بيشتر به رياضيات و دانشهاي تجربي علاقه داشت، نخستين آشنايياش با فلسفه از طريق برنتانو در باب وجودشناسي ارسطو بود، سپس با ديگر فيلسوفان يونان باستان و نيز توماس آكوئيناس مانوس شد. در سال 1911 بود كه به طور جدي به فلسفه مدرن روي آورد و به انديشههاي ادموند هوسرل، پدر پديدارشناسي نزديك شد. اين آشنايي بتدريج به شاگردي، دستياري در دانشگاه و شيفتگي و پيروي و در نهايت به كنارهگيري از او انجاميد. هاديگر شاهكار فلسفياش "هستي و زمان" را در سن 38 سالگي نوشت و به هوسرل تقديم داشت. با بولتمان وهانا آرنت دوستي نزديكي داشت و با ياسپرس و كاسيرر مكاتبه و بحث و جدل. وي درس گفتارهاي متنوع و باارزشي از خود بر جاي گذاشت.»
در بخش ديگري از سخن سردبير، درباره نگاه هايدگر در باب چيستي فلسفه ميخوانيم: «نگاه وي در باب چيستي فلسفه با رويكردهاي پيش از خود كاملا متفاوت بود. او معنايي كه فلسفه از يونان باستان به همراه داشت را به سخره گرفت. فلسفهاي كه ارسطو و سقراط از آسمان به زمين آورده بودند را پايان يافته ميانگاشت. زيرا در عصر مدرنيته، سياست، دانشهاي تجربي و تكنولوژي جايگزين فلسفه شده بودند. نه در پي فلسفه به مثابه جهانبيني بود و نه برخلاف استادش هوسرل به دنبال فلسفه به متافيزيك ميانگاشت كه به واكاوي موجود بماهو موجود ميپردازد و از انديشيدن در حقيقت وجود غافل است. از اينرو بر آن بود كه ميبايست از متافيزيك گذر كرد تا به حقيقت وجود دست يازيد. فلسفه امروزين در نگاه او در پي فهم هستي نيست، بلكه به دنبال تسلط بر هستي است. پس از سنخ تفكر نيست، بلكه گونهاي از فن است.
شايد در طول عمر هشتاد و هفت سالهاش، تاريكترين دوره كه با نقدهاي جدي روبهرو شد و بسياري را از اقبال به انديشههايش رويگردان كرد، پيوستن به حزب نازي در سال 1933 و حمايتهاي بيدريغش گرچه در يك دوره زماني كوتاه و يا نامعلوم است. عاملي كه باعث شد به مدت پنج سال از تدريس در دانشگاه منع شود.
اما به هر حال هر چه هست، نميتوان نقش و تاثير شگرف او را بر انديشههاي فلسفي شخصيتهايي چون: ساتر، هابرماس، گادامر، فوكو، دريدا، مرلوپونتي، رورتي و تيلور انكار كرد. از اينرو اگر نگوييم، بزرگترين، لااقل يكي از برجستهترين فيلسوفان معاصر به شمار ميآيد. انديشههاي اين پادشاه پنهان قلمرو هستيشناسي، زمان، مرگ، تاريخ، زبان و شعر، منطق، تكنولوژي، مدرنيته، حقيقت و هنر به تفصيل سخن گفته است؛ سخني از نوع گامي نو در دل ناشناختهها؛ و اين خود اهميت بازبيني و واكاوي انديشههاي اين انديشمند را دو چندان ميكند.»
در بخش زندگي و حيات علمي این شماره ماهنامه مقالاتي با عناوين شرح حال اجمالهايدگر (علي اوجبي)، حيات علميهايدگر (مصطفي اميري) و آثارهايدگر (محسن نريماني) درج شدهاند.
كانت و مساله متافيزيك (پريش كوششي)، تاملاتي در چه باشد آنچه خوانندش تفكر (محسن كريمي)، هايدگر، متافيزيك و وحدت معناي هست (فاطمه محمد)، امكان يا امتناع «فلسفه تطبيقي» از نظر هايدگر (بهنام اسدي)، تكنولوژي و هايدگر (ساسان جعفري)، نگاه هايدگر به كانت و دونس اسكوتس (مهتاب حسيني)، نقدي بر كتاب هستي و زمان (ابوالفضل مسلمي)، رهنماني كمبريج براي هايدگر (سينا بامداد)، هايدگر: وارد كردن نازيسم به فلسفه در پرتوي سمينارهاي منتشر نشده 1933-1935(مصطفي اميري)، هايدگر در چارچوب مساله جهان (لادن حقشناس) و نيم نگاهي بههايدگر و منطق، جايگاه لوگوس در هستي و زمان (جهان پورآقايي)، مطالبياند كه در بخش نقد و بررسي كار شدهاند.
در قسمت گزارش مترجم، پيشگفتار مفاهيم بنيادين اثر گري اي. ايلزورت با ترجمه رضا محمدي نسب و در بخش جستار، چيستي فلسفه از نظر هايدگر اثر مرضيه افراسيابي، هستي در آيينه نيست اثر مهدي كمپاني زارع، بودن و زمان از منظر مارتين هايدگر، ويراست پل ادوادز با ترجمه عبدالعلي دستغيب درج شدهاند.
اين شماره ماهنامه در بخش گفتوگو، مطلب «هستي از نظر هايدگر در گفتوگو با دكتر رضا داوري اردكاني» و در بخش گزارش، گزارشي درباره بيست و هشتمين دوره كتاب سال جمهوري اسلامي ايران(مژگان حقاني) را ارايه كرده است.
چهل و دومين شماره ماهنامه «كتاب ماه فلسفه» در 152 صفحه و بهاي 12000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما