صادق رشيدي، پژوهشگر و استاد دانشگاه، از تدوين و چاپ كتاب «شيوههاي تاريخنويسي در هنر اسلامي» خبر داد. به گفته رشيدي، اين نخستين اثر پژوهشي است كه به طور جدي شيوههاي تاريخنويسي هنر اسلامي را مورد نقد و مطالعه قرار ميدهد.يكي از مباحث اين كتاب بررسي آرا و نظريات سنتگرايان است كه اغلب در تبيين چيستي هنر اسلامي به مكان، زمان و تحولات تاريخي توجهي ندارند.
وي تصريح كرد: در واقع پرسش اصلي مطرح در اين كتاب اين است كه تاريخنويسي هنر اسلامي كه نخستين بار از سوي مورخان غربي مطرح شد چه فراز و نشيبهايي را پشت سر گذاشته است و در اين فرايند چه خلاها يا شكافهايي وجود دارد.
رشيدي ادامه داد: فرضيه من در كتاب اين است كه شناخت هنر اسلامي و تاريخنويسي آن مستلزم شناخت تمدن و فرهنگ اسلامي است. بنابراين به دليل همين عدم شناخت از فرهنگ و تمدن اسلام است كه برخي از مورخين غربي صرفا با ديد «پوزيتيوسيتي» (عينيتگرا)، هنر اسلامي را مورد مطالعه قرار دادهاند، از سويي ميتوان گفت اين كتاب به نوعي تاريخ تاريخنويسي هنر اسلامي نيز مورد بررسي قرار ميدهد.
وي بيان داشت: اين موضوع البته درباره تاريخنويسي هنر جهان توسط برخي از پژوهشگران غير ايراني به انجام رسيده است ولي در مورد هنر اسلامي اين نخستين اثر پژوهشي است كه به طور جدي شيوههاي تاريخنويسي هنر اسلامي را مورد نقد و مطالعه قرار ميدهد.
رشيدي ادامه داد: در واقع يكي از مسايل مهم ما در اين حوزه اين است كه چرا در تاريخنويسي هنر جهان مورخين غربي توجهي به تاريخ هنر اسلامي نداشتهاند، و در قالب چند صفحه محدود به آن اشاراتي شده اين در حالي است كه درباره هنرهاي خاور دور مثل چين، هند و ژاپن بطور گسترده بحث كردهاند، لذا به نظرم انجام دادن چنين پژوهشي در قالب يك كتاب يك ضرورت پژوهشي و علمي به شمار ميرود.
وي توضيح دهيد: در فرايند نوشتن اين كتاب تقريبا تمامي كتابهايي كه به تاريخ هنر اسلامي پرداختهاند مطالعه و مورد بررسي قرار گرفتهاند، اعم از كتابهايي كه به فارسي نوشته شدهاند يا آثاري كه هنوز ترجمه نشدهاند.
رشيدي هدف از نوشتن اين كتاب را ارايه و رسيدن به شيوهاي جديد از تاريخنويسي در حوزه هنر اسلامي دانست و اظهار داشت: اين شيوه جديد را ميتوان تاريخنويسي فرهنگ محور نام نهاد.
وي افزود: يكي از مباحث اين كتاب بررسي آرا و نظريات سنتگرايان است كه اغلب در تبيين چيستي هنر اسلامي به مكان، زمان و تحولات تاريخي توجهي ندارند. اين در حالي است كه هنر اسلامي از نظر من، بازنماياننده فرهنگ بصري، زماني و مكاني مسلمانان است و بسيار متاثر از ويژگيهاي فرهنگي مناطق جغرافيايي مختلف بوده است.
رشيدي بيان داشت: آثار مورخيني چون «الگ گرابار»، «ريچارد اتينگهاوزن»، «شيلا بلر»، «جاناتان بلوم»، «آرتور پوپ»، «تالبوت رايس» و غيره بخش گسترده اين كتاب را تشكيل ميدهد. در برخي موارد نيز به مهمترين آثاري كه به توصيف و تحليل بناهاي مذهبي در قالب تاريخ معماري پرداختهاند، نيز اشاره شده است.
وي براي چاپ كتاب «شيوههاي تاريخنويسي در هنر اسلامي» با ناشري وارد مذاكره نشده ولي علاقهمند است كتاب توسط انتشارات جهاد دانشگاهي منتشر شود.
نظر شما