یکشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۴
انتقاد از يك كتاب نشانه شايستگي آن است

محمد بقايي (ماكان) در نشست نقد و بررسي كتاب «تاريخ كوروش هخامنشي» گفت: انتقاد از يك كتاب دال بر بي ارزش بودن آن نيست، بلكه نشانه شايستگي آن است. مولوي مي‌گويد منتقد مانند باغباني است كه درخت را هرس مي‌كند و شاخه‌هاي خشك آن را جدا مي‌سازد تا شاخه‌هاي ديگر بارور شوند./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست نقد و بررسي کتاب «تاريخ كوروش هخامنشي» اثر دکتر شروين وکيلي، با حضور نويسنده اثر و منتقداني نظير دکتر محمد بقايي (ماکان) نويسنده، مترجم و پژوهشگر، دکتر زاگرس زند، ايران‌شناس و بهرام روشن‌ضمير؛ پژوهشگر و دبير گروه انجمن فرهنگي ايران‌زمين عصر شنبه (يكم مرداد) در موسسه باور به كوشش انجمن فرهنگي ايران‌زمين برگزار شد. 

كتاب «تاريخ کوروش هخامنشي» با بازخواني نقادانه‌ تاريخ‌هايي درباره کوروش هخامنشي نوشته شده است و با تکيه بر اصل منابع بابلي، عبري، يوناني و پارسي‌ که به کوروش مربوط مي‌شود، سيماي اين نخستين شاهِ‌ کشورِ متحد ايران را بازسازي مي‌کند. 

آنگونه که نويسنده در مقدمه کتاب اشاره دارد هدف از نگارش آن، اسطوره‌زدايي از ماجراي کوروش و دستيابي به فهمي عميق و تحليلي از برنامه و سياستي است که از سويي به ظهور کشور ايران و دولت يگانه‌ در ايران ‌زمين منتهي شد و از سوي ديگر تاريخ تمدن را در سطحي جهاني به دو دوره‌ متمايز تقسيم كرد. 

شروين وكيلي در اين كتاب مي‌كوشد تا با نگاهي تحليلي به زندگي و دستاوردهاي اين فرمانرواي پُر آوازه جهان باستان بپردازد. پژوهش او با استناد به منابع اصلي و اسناد تاريخي انجام شده است و تصويري روشن از بنيانگذار دولت هخامنشي به دست مي‌دهد. نگاه نقادانه نويسنده به بازخواني تاريخ پُر فراز و نشيب زندگي كوروش مي‌انجامد. در اين كتاب، ترجمه متون باستاني مربوط به دوران كوروش هخامنشي در دسترس خوانندگان قرار گرفته است. 

دكتر محمد بقايي (ماكان) در ادامه سخنانش گفت: گاهي در نزد برخي از ما كلمه «انتقاد»، صورت نادرستي پيدا مي‌كند. وقتي بحث از اين مي‌شود كه اثري را نقد كنيم، گروهي خيال مي‌كنند بايد نويسنده آن اثر را كوبيد. در حالي كه اين گونه نيست و انتقاد از يك كتاب، خود نشانه ارزش آن اثر است. اگر كتابي بي ارزش باشد، كسي به آن نمي‌پردازد و وقت خود را صرف نقد آن نمي‌كند. 

وي خاطرنشان كرد: به هر حال انتقاد از يك كتاب دال بر بي ارزش بودن آن نيست، بلكه نشانه شايستگي آن است. اتفاقا ما الگوهاي خوبي براي نقد كردن داريم تا بتوانيم منزلت نقد را بالاتر بكشيم. يكي از آن الگوها مولاناست. مولوي معتقد است كه منتقد مانند باغباني است كه درخت را هرس مي‌كند و شاخه‌هاي خشك آن را جدا مي‌سازد تا شاخه‌هاي ديگر بارور شوند. 

وي افزود: من كتاب «تاريخ كوروش هخامنشي» شروين وكيلي را خواندم و احساسم اين است كه كار پخته‌اي است. در واقع ما در حوزه تاريخ، چنين آثاري كم داريم. نياز امروز ما كتاب‌هايي نيست كه گزارش رويدادهاست، بلكه آثار تحليلي است. هنر نويسنده يك اثر بايد اين باشد كه بهترين تحليل‌ها را ارائه بدهد. 

وكيلي توانسته است اين خواسته را برآورد و ديدگاه‌هاي مختلف را در كنار هم بگذارد و از ميان آنها، ديدگاه معقولي عرضه كند. كتاب او به گمان من ارزش وقت صرف كردن و خواندن دارد. 

اين نويسنده و پژوهشگر يادآور شد: با اين همه نكته‌هايي هستند كه بايد يادآوري كرد. مشكل اصلي به گمان من در نام كتاب است. خود كلمه «تاريخ» در نام كتاب معناي درستي نمي‌دهد. ما تاريخ را به دو معنا به كار مي‌بريم: يكي به معناي لفظي آن است كه «زمان» معني مي‌دهد؛ ديگري به معناي اصطلاحي تاريخي است كه شرح يك واقعه‌اي را نشان مي‌دهد كه زمان بر آن گذشته است و از مبدا آغاز شده و در مبدا به پايان رسيده است يا هنوز ادامه دارد. تا كنون ديده نشده است كه كسي بگويد: «تاريخ كوروش». اين تركيب درستي نيست. «تاريخ كوروش» يعني چه؟ انسان تاريخ ندارد، شرح حال دارد. 

وي افزود:‌ از ايرادهاي ديگري كه مي‌توان به كتاب گرفت اين است كه نمايه ندارد. اتفاقا بايد دو نمايه براي كتاب تهيه مي‌شد؛ يكي نمايه نام‌ها و ديگري نمايه موضوعي. خواننده اگر بخواهد نمايه موضوعات را پيدا كند، چون هيچ نمايه‌اي براي كتاب فراهم نشده، راه به جايي نمي‌برد. يك نكته ديگر آن است كه به نظر مي‌رسد در جاهايي محتوا فداي ظاهر كلمات شده است. 

مثلا گويا عمدي در كار بوده كه كلماتي نامانوس آورده شود؛ مثل واژه‌هاي «كشاورزانه»، كه معني درستي ندارد و مولف آن را به كار برده است. در حالي كه آخر صفت‌هايي كه براي حرفه‌ها به كار مي‌بريم، «انه» نمي‌آوريم. هر چند چنين نكته‌هايي متوجه مولف نيست و به ويراستار كتاب بازمي‌گردد. ويراستار بايد درباره موضوع كتاب آگاهي كامل و در ادبيت دستي داشته باشد. 

سپس بهرام روشن ضمير، پژوهشگر و دبير گروه انجمن فرهنگي ايران‌زمين گفت: چاپ كتاب «تاريخ كوروش» اتفاق مهمي در عرصه كوروش‌پژوهي است. با اين همه، بي آن كه بخواهم ارزش كتاب را ناديده بگيرم، يادآوري چند نكته را ضروري مي‌دانم. در جايي از متن نوشته شده است: «زبان پارسي هخامنشي ابداع داريوش است» در حالي كه منظور «خط هخامنشي» است. 

وي افزود: نام‌هاي آشنايي مثل «گزنفون» كه در همه كتاب‌هاي تاريخي آن دوره به همين صورت آمده است، به گونه ناآشناي «كسنفون» آورده شده است. چنين تغييري روا نيست و خواننده را سر در گُم مي‌كند. ضمن اين كه چنين تغييري به نفع زبان فارسي نيست. 

روشن ضمير يادآور شد: يك ايراد روش شناسانه‌اي كه به مولف دارم اين است كه او در جايي نظريه «والتر هينتس» را نقد مي‌كند و آن را نادرست مي‌داند اما در جايي ديگر براي اثبات نظريه‌اش، سخن هينتس را تكيه گاه استدلال خود قرار مي‌دهد. يعني در جاهايي كه نظر هينتس با نويسنده يكي است، آن را مي‌پذيرد و در جايي كه ديدگاه او فرق دارد، آن را كنار مي‌زند. 

وي همچنين خاطرنشان كرد: از سويي ديگر، نويسنده نوشته است: «با توجه به سابقه مشكوكي كه از داريوش در كتيبه بسيتون داريم» اين سابقه مشكوك، كه مولف از آن حرف مي‌زند، چيست؟ اين گونه سخن گفتن، با روش آكادميك سازگار نيست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها