به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، به اعتقاد گوهرين جريان اصلي ادبيات، مديون جرياني از ادبيات عامهپسند است ولی عدهای هستند که اين ادبيات را سطحی و بیمحتوا میدانند.
وي درباره علايق و نوع نگاهش به ادبيات موسم به عامهپسند توضيح داد: من از دوران کودکی با آثار اين گونه ادبی دمخور بودم و به جرات ميتوانم بگويم كه ذهنم با مطالعه ادبيات عامهپسند تمرين كرد و آماده درک كتابخوانی شد. من سرعت در كتابخواندن و مطالعه را مديون مطالعهام در كودكي و نوجواني ميدانم.
گوهرين همچنين توضيح داد: نويسندگان عامهپسند ايراني مانند جواد فاضل يا حسينعلي مستعان و خيليهاي ديگر در سالهاي قبل از انقلاب، با آگاهي از پشتوانه ادبيات كلاسيك فارسي مينوشتند. مثلا ترجمه جواد فاضل از نهجالبلاغه هنوز بهترين ترجمه ها از اين كتاب است، ولي برخي از نويسندگان اين شاخه از ادبيات در سالهاي اخير بدون اعتنا به پشتوانههاي ادبيات و بیتوجه به زبان، در اين ژانر كار ميكنند.
وي همچنين توضيح داد: «باغ مارشال» يا «بامداد خمار» از آثار جدي در زمينه ادبيات عامهپسند در سالهاي بعد از انقلابند. خيلي وقتها مخاطب با آغاز مطالعه اين آثار، ديگر نميتواند آنها را زمين بگذارد. به ياد دارم كه آقاي گلشيري، قبل از انتشار كتاب خانم حاج سيدجوادي، آن را با لحن اهانتآميزي رد كرده بود.
وي گفت: «بامداد خمار» در هر حال چاپ شد و بعد از انتشار به چاپ چهلونهم رسيد. به راستي شما در اين كتاب كمتر به اشكال دستوري يا نگارشي برخورد ميكنيد.
نويسنده «داستان دوستان» در پاسخ به اين سوال كه «چرا برخي داستاننويسان در مقابل ادبيات عامهپسند موضعگيري ميكنند؟»، گفت: از دو حالت خارج نيست؛ يا حسادت مي كنند يا از اهميت و نقش اين ادبيات شناختي ندارند و آن را بر نميتابند. واضح است كه برخي به دليل آنكه آثارشان نميتواند خواننده به دست بياورد، در مقابل این گونه ادبی موضع ميگيرند.
گوهرين افزود: شمارگان آثار برخي از نويسندگان جدينويس، از مرز هزار نسخه تجاوز نميكند ولی قطعا اين هم دليلي نميشود كه ما ادبيات آنها را رد، و پرت و در انزوا قلمداد کنیم.
اين پژوهشگر با اشاره به اينكه سريالسازيها براساس ادبيات عامهپسند پررونق ميشود، گفت: در سريالسازيها در تلويزيون، از شگردهاي داستانهاي عامهپسند استفاده ميكنند و همين مساله سبب ميشود كه بخشي از مخاطبان كتاب ريزش كنند.
وي با اشاره به اينكه يک گروه از مخاطبان كتاب با رشد پديده تلويزيون در اوايل انقلاب، ريزش كردند، گفت: به ياد دارم كه در دهه 50 موج استقبال از برنامههاي تلويزيوني، جاي مخاطبان آثار پاورقي را گرفت. اين در حالي بود كه قبل از آن استقبال از داستانهای پاورقی بسیار زیاد بود. منظورم اين است كه تعداد مخاطبان كتاب در اولين مواجهه با پديدههاي دنياي مدرن، گاهي ريزش كرده است، ولي خوانندگان اصلي ادبيات مكتوب همواره پا برجا ماندهاند.
وي در پاسخ به اين سوال كه «آيا كتابهاي ديجيتال و داستانخواني از طريق اينترنت در سالهاي اخير ميتواند رفته رفته علاقه عمومي را نسبت به خواندن كتاب چاپی كاهش دهد، يا خير؟» توضيح داد: مسلم است وقتي امكان ديدن تصاوير يا سريالهايي با حجم متنوع تصوير و رنگ ميسر است، اقبال به خواندن كتاب كمرنگ ميشود. ولی با قاطعيت ميگويم كه در مجموع هيچ پديدهاي جاي خود را به كتاب نميدهد و بوي رنگ و چاپ و كاغذ براي همه خوانندگان زاينده تقدس و احترام است.
اين نويسنده يادآور شد: حس كتاب خواندن مانند لذت سينما رفتن است. شكل اصيل فيلم ديدن در سينما بر همه اشكال تماشاي فيلم ترجيح دارد. در چند سالي كه در هلند بودم، اين كشور پيشرفته را با همه پديدههاي نوظهور صوتي و تصويري، پر از سالنهاي سينما و مردمي كه عاشق ديدن فيلم هستند، يافتم. كتاب نيز هيچگاه مخاطب اصيلش را از خود دور نميكند.
شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۱
نظر شما