به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، «شيطان و كوتولهها» عنوان بيست و پنجمين جلد از مجموعه افسانههاي ملل است كه انتشارات «محراب قلم» روانه بازار كتاب كرده است. اين كتاب مجموعهاي از 12 داستان كوتاه است كه شخصيتهاي اصلي آن را شيطانها و كوتولهها تشكيل ميدهند.
در اين مجموعه افسانههايي از كشورهاي مختلف همچون ايرلند، دانمارك، بلژيك، فرانسه، ايسلند و اسكاتلند بازگو ميشود.
پري بالدار، فارفاده، كوتولهها، سيلف، ترول، كوريگان، ژنوم و پري جنگل از جمله شخصيتهايي هستند كه در اين داستانها به خواننده معرفي ميشوند. به عنوان مثال «كوريگان» نمادي از جن در افسانههاي ايرلندي است. اين موجود فوقالعاده زشت و هم قد و قواره كوتوله هاست. يا «ژنوم» موجود كوچك، بدشكل و قيافه و بدجنسي است كه گاهي او را با كوتولهها اشتباه ميگيرند اما او برخلاف كوتولهها قدرتي جادويي دارد كه از آن براي كارهاي بد استفاده ميكند.
طراحي جلد كتاب، تصاوير مورد استفاده در داستانها و گاه نثر بخشهايي از كتاب، اين اثر را براي گروه سني كودك جذاب ميكند اما ماهيت داستانها و خشونت نهفته در مفهوم برخي از داستانها اي اثر را براي گروه سني كودك نامناسب ميكند. با اينهمه با توجه به قالب كلي آثار ميتوان آن را اثري مناسب آخرين سالهاي كودكي و اوايل نوجواني دانست.
داستان «دختر كوريگان»، «كوتولههاي شيطاني»، «داستان مردي كه يك كوتوله را در مزرعهاش پيدا كرد»، «ترول كوچولو با شب كلاه سبز»، «جوانهزن و ملانكولي»، «سيلف و شاهزاده خانم»، «عطار جزيره سنت لويي»، «ژنومي كه چشم ميخورد»، «مهماني كوتولههاي ديوانه» و «قصههاي جنگل گرزين» كه خود شامل سه داستان «فارفاده شكمو»، «چهگونه فارفاده رنو با يك گراز ملاقات كرد و به او علاقهمند شد» و «ازدواج فارفاده رنو» است.
برخي از افسانههاي اين كتاب بيانگر ارزشهاي زندگي هستند اما غالب آنها باورهاي قديمي و عاميانهاي را انتقال ميدهند كه شايد انتقال آنها به كودكان و نوجوانان نسل جديد ضرورتي نداشته باشد. در ادامه مفاهيم بيان شده در داستانهاي اين مجموعه معرفي ميشود:
«دختر كوريگان» ماجراي دو دختر زشتروي يك كوريگان است كه پدرش جاي او را با دختر زيباروي يك پادشاه عوض ميكند. خانواده پادشاه اين تغيير را به سادگي ميپذيرند و دختر كوريگان را بزرگ ميكنند اما هرچه ميگذرد دختر زشتروتر و بداخلاقتر ميشود و در نهايت وقتي قرار است با يك شاهزاده زيبارو ازدواج كند دست سرنوشت دخترزيبارو را پيش ميآورد و جايگاه هر كس را مشخص ميكند. در پايان اين داستان تنها كوريگان پدر است كه مجازات ميشود و بقيه با خوبي و خوشي به زندگي معموليشان بازميگردند.
«كوتولههاي شيطاني»، ماجراي يك دزدي است. مردي جادو ديگري را ميدزدد؛ جادويي كه يك صندوقچه پر از كوتوله است؛ كوتولههايي كه هر آرزويي را براي صاحب خود مهيا ميكنند اما صاحب صندوقچه و كوتولهها وقتي صاحب قبلي را به قتل ميرساند تازه به بهايي كه بايد براي اينكار بپردازد پي ميبرد. شيطان روبروي او ظاهر ميشود و از او ميخواهد روحش را به او واگذار كند اما مرد شيطان را هم فريب ميدهد و سالها با خوبي و خوشي زندگي ميكند و پس از مرگ است كه براي مجازات به جهنم فرستاده ميشود.
«داستان مردي كه يك كوتوله را در مزرعهاش پيدا كرد»، داستاني از يك بيعدالتي بزرگ است كه مفهوم نهفته در پس آن روشن نيست. دهقان پيري، كوتولهاي را پيدا ميكند و به خاطر رافتش او را زنده ميگذارد اما كوتوله با حماقت و شايد از سربدجنسياش جان پسر دهقان، همسرش و درنهايت جان خود او اهالي روستاهاي اطراف را نيز ميگيرد. بيان چنين خشونت بي دليلي براي مخاطبان گروه سني كودك ونوجوان، به ويژه با چنين پاياني كه خالي از هر نكته آموزندهاي است چندان منطقي به نظر نميرسد.
«ترول كوچولو با شب كلاه سبز» شادترين افسانه كتاب است. چوپان فقيري از سر تصادف به مخفيگاه جادوگرذي راه مييابد و با دزديدن كتاب جادويي او مالك كوتولهاي ميشود كه قادر است تمام دستوراتش را اجرا كند. چوپان از كتاب بهره درستي ميبرد و با استفاده از آن با دختر پادشاه ازدواج ميكند و وقتي به آسايش شخصياش رسيد ديگر استفاده از كتاب را كنار ميگذارد. بيان نكردن بديهاي دزدي در اين افسانه و استفاده شخصي از امكاني مانند يك كتاب جادويي و بيتوجهي به ديگران از جمله نكاتي است كه اين داستان را براي خواننده نامناسب ميسازد.
«جوانهزن و ملانكولي» افسانهاي است كه نكات آموزنده بسياري را در خود گنجانده است. دو پري كه هر كدام مسووليتي دارند جاي خود را عوض ميكنند ولي هيچكدام نميتوانند از پس مسووليتهاي جديد بربيايند و به خاطر همين مجازات ميشوند و به دو انسان معمولي تبديل ميشوند. اما پايان داستان خوش است و همين باعث ميشود اين افسانه خواندنيتر شود. در پايان دو پري كه به قالب انسان درآمدهاند با يكديگر ملاقات ميكنند و به ازدواج يكديگر درميآيند تا از تلخي مجازات كاسته شود.
«سيلف و شاهزاده خانم» داستان جني است كه برخلاف شخصيتهاي ناسپاس افسانههاي ديگر، يك جن خوب محسوب ميشود. «سيلف» را يك هيزمشكن پيدا ميكند و شاهزاده خانمي هوس داشتن او را در سر ميپروراند. هيزمشكن و سيلف راضي نميشوند كه او را حتي در مقابل مبالغ هنگفت پول به شاهزاده خانم بدهند اما سيلف نقشهاي ميكشد و با شاهزاده خانم همراه ميشود و در نهايت با يك نقشه ساده، پسر جواني را به جاي خود قرار داده و نزد هيزم شكن و همسرش بازميگردد.
«عطار جزيره سنت لويي»، ماجراي دختري است كه براي نجات چند كوتوله از چنگ عطاري بدذات وارد عمل ميشود و در نهايت با همكاري خود كوتولهها موفق ميشود و كنترل عطاري را برعهده ميگيرد و سال ها با استفاده از نيروي كوتولهها به ديگران كمك ميكند.
«ژنومي كه چشم ميخورد»، يكي ديگر از افسانههاي سرشار از خشونت اينكتاب است كه پايان خوش آن كمي از بار خشونتش ميكاهد. جني از جنس ژنوم، به شهري وارد ميشود و در هنگام خواب چشمان ساكنان شهر را ميخورد. مرد مسلفري به شهر ميرود و پس از آنكه يكي از چشمانش را از دست ميدهد با استفاده از يك جغد، ژنوم را شكست ميدهد. مرد پادشاه شهر كورها و جغد نماد آن شهر ميشود.
«مهماني كوتولههاي ديوانه»، افسانهاي است كه يك آهنگر خوش قلب و همسرش قهرمانان آن هستند. آنها به پيرزني كمك ميكنند و سر از ميهماني كوتولهها در ميآورند و در نهايت پاداشي مييابند كه هيچگاه روي گرسنگي را نبينند. آنها از اين پاداش تنها به نفع خودشان استفاده نميكنند و آنرا با همه نيازمنداني كه در اطرافشان هستند به اشتراك ميگذارند.
«قصههاي جنگل گرزين» شامل سه داستان «فارفاده شكمو»، «چهگونه فارفاده رنو با يك گراز ملاقات كرد و به او علاقهمند شد» و «ازدواج فارفاده رنو» است. داستانهايي كه يك نوع جن بسيار مهربان به نام فارفاده قهرمان آن است. در نخستين داستان فارفاده شكمو بر سر غذاي يك ملكه ميرود و در نهايت از تنبيه شدن چند نفر در اين ماجرا جلوگيري ميكند. در ادامه فارفاده سر از يك ميدان جنگ درميآورد كه به دليل خودخواهيهاي انسانها برپا شده است. در اين ماجرا او عاشق يك پري به نام پلات – پلات ميشود و با نجات او از يك مخمصه به جنگ پايان ميدهد. داستان ديگر ادامه ماجراي دلدادگي فارفاده و پلات – پلات است. در اين داستان ماه عاشق فارفاده است و سعي ميكند با هر حقهاي با او ازدواج كند اما پلات-پلات سر ميرسد و مانع اين كار ميشود و در نهايت با فارفاده ازدواج ميكند.
افسانههاي هر سرزمين در حقيقت جهانبيني و فرهنگ عامه مردم آن سرزمين را به مخاطبان انتقال ميدهند و عناصري همچون عقايد و باورها، خرافهها، رسوم و گاه حقايقي از زندگي مردم آن سرزمين را در قالب اين نوشتهها ميتوان يافت.
انتشار گزيدهاي از افسانههاي ملل ديگر ميتواند گامي در جهت شناساندن فرهنگهاي مختلف به كودكان باشد اما انتخاب هوشمندانه افسانهها يكي از موارد مهمي است كه در اين مسير نقش مهمي بازي ميكند.
افسانهها در كنار كاركردهاي گفتهشده نقش آموزشي و پرورشي دارند. علاوه بر آن اين گونه از داستان با بهرهگيري از عنصر نبرد خير و شر و غالباً پيروزي خير و نيكي موجب ايجاد باور به نيكي و آرامش كودك ميشوند عنصري كه در برخي از افسانههاي اين مجموعه به آن توجهي نشده است.
افسانههاي «شيطانها و كوتولهها» را «رويا خويي» گردآوري و ترجمه كرده و اين اثر را «محراب قلم» با شمارگان 2200 نسخه و با بهاي 1400 تومان روانه بازار كتاب كرده است.
پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۹
نظر شما