یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۶ - ۱۲:۲۳
مجموعه شعرهاي سيدعلي ميرافضلي منتشر شد

«دارم به ساعت مچي‌ام فكر مي‌كنم» مجموعه شعرهاي سيدعلي ميرافضلي توسط نشر «نزديك» به تازگي منتشر شده است.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، اين مجموعه در برگيرنده تعدادي از شعرهاي ميرافضلي در فاصله سال‌هاي 83 تا 85 است. وي در اين مجموعه، شعرهايي را در قالب‌هاي مختلف كلاسيك و نو گرد هم آورده‌ است. 

غزل‌هاي ميرافضلي در اين كتاب، قدرت بيشتري به نسبت شعرهايش در قالب‌هاي ديگر نشان مي‌دهند. در غزلي با عنوان «نفحه» مي‌خوانيم: 

كيستي؟ صاعقه‌اي سهم كه جان مي‌گيرد
و مرا با عطشي گرم نشان مي‌گيرد
چيستي؟ اي تپش سركش! اي شوق شديد!
كه مرا در ضربان تو زبان مي‌گيرد
رعد و برق تو مرا كشت، كمي باران باش
اي خوش آن ابر كه نم‌نم هيجان مي‌گيرد
اشك را واقعه عشق اگر دريابد
شعله مي‌گردد و راه مژه‌گان مي‌گيرد
آستين بر زن و ما را نفحاتي بفرست
كه دل پنجره دارد خفقان مي‌گيرد
در وفور نفس عشق، شميم تو خوش است
خاصه وقتي كه جنونم فوران مي‌گيرد 

ميرافضلي در غزل ديگري با عنوان «آهو» نيز آورده است: 

دوباره مي‌رسد از راه، نگاه زخمي آهو
و خون و سنگ و تفنگ و... جنون و خشم و هياهو
و رد خوني آهو، كه خسته مي‌رسد از راه
و دست مرد به ماشه، و زخم مرگ به پهلو
و قاب خواب من از ارتعاش درد ترك خورد
در آستانه تصوير: صداي جيغ قلم‌مو
و در حوالي كابوس من نگاه تو تابيد:
نسيم بود و ترنم، طلوع بود و طرب بو... د و فال بود و تماشا
و من به حيرت و حاشا، كه: اين بهشت برين است يا جهنم جادو؟
در آستانه... درآمد، و در قيامت قامت
تمام سرو قدانش، فتاده‌اند به زانو
و در عبور نسيمش، هزار پنجره عاشق
و در مسير عبورش، هزار حنجره مدهو...ش و روبروي من،
اين نقش، اين نگار مرموز
و پشت ميز، من و خاطرات زخمي آهو. 
 
«دارم به ساعت مچي‌ام فكر مي‌كنم» سروده سيد علي ميرافضلي، در سال جاري با شمارگان 2200 نسخه توسط نشر «نزديك» منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها