شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۶
جمشيدنژاداول: ما تاريخ فلسفه تحليلي داريم اما از آن غافليم

غلامرضا جمشيدنژاداول، مدرس و محقق فلسفه اسلامي گفت: بر اين باورم كه در ميان ثروت كلان ميراث مكتوبمان تاريخ فلسفه‌هاي متعدد اعم از تحليلي و گزارشي وجود دارند اما مشكل اينجاست كه كارشناسان ما اطلاعات اندكي از اين متون دارند، زيرا اغلب اين آثار، به زبان عربي كلاسيك و در قالب نسخه خطي‌اند.-

اين نويسنده و مترجم در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، عنوان كرد: در تمدن اسلامي شمار تاريخ‌هاي فلسفه و علم كه توسط مسلمانان نوشته شده‌اند، اندك نيست اما بسياري از اين متون، ناشناخته‌اند. براي شناخت و استفاده از اين آثار بايد آن‌ها را تصحيح كنيم و به زبان امروزي برگردانيم.

وي به برخي از اين آثار اشاره كرد و گفت: «التعريف بطبقات الامم» نوشته قاضي صاعد اندلسي، يكي از اين كتاب‌هاست كه در قرن پنجم هجري نوشته شد. همچنين در زبان فارسي دانشنامه‌هاي متعددي داريم كه در دوره‌هاي مختلف نوشته شده‌اند. قطب‌الدين اشكوري و قفطي نيز كتاب‌هاي خوبي با موضوع «تاريخ الحكما» نوشته‌اند. مبشر بن فاتك، شاگرد ابن هيثم اهوازي كتاب «مختار الحكم» را به زبان عربي و در قرن پنجم هجري نوشت كه تاريخ فلسفه يونان و روم را بررسي مي‌كند.

جمشيدنژاداول ادامه داد: معتقدم كه همين آثار مي‌توانند به كار امروز ما بيايند بنابراين، بايد آن‌ها را روزآمد كنيم و متناسب با فرهنگ معاصر به بازنويسي آن‌ها بپردازيم.

وي در پاسخ به اين سوال مبني بر اين كه آيا اين آثار قديمي از رويكرد تحليلي نيز برخوردارند يا خير، گفت: اين موضوع به نحوه احياي اين آثار بستگي دارد، به اين كه چگونه آثار مورد نظر را بررسي و مناسب‌سازي كنيم. تاريخ فلسفه‌هاي قرون پيشين اسلامي مانند مواد خامي‌اند كه در دستان ما قرار دارند. هر قومي از اقوام بشر در هر دوره‌اي، سطح فرهنگي متفاوتي نسبت به ساير دوره‌ها دارد، اين سطح فرهنگي يعني مجموعه لغاتي كه مردم آن قوم در يك دوره به كار مي‌برند. ما بايد آثاري را كه در دوره‌هاي مختلف نوشته شده‌اند به زبان امروز دربياوريم و وجهه تحليلي به آن‌ها بدهيم.

اين مترجم و پژوهشگر با تحليلي دانستن برخي از تاريخ فلسفه‌هاي اسلامي قديمي تمدن اسلامي گفت: من با اعتقاد عده‌اي مبني بر تحليلي نبودن اين آثار موافق نيستم. كتاب «التعريف بطبقات الامم» نوشته قاضي صاعد اندلسي كه به آن اشاره كردم از همين رويكرد برخوردار است. او آراي زكرياي رازي و ديگر انديشمندان را نقد مي‌كند و به تحليل آثار راسطو مي‌پردازد و آن‌ها را در قالب رده‌بندي آموزشي مشخص مي‌كند. شايد افرادي كه منكر تحليلي بودن تاريخ‌ فلسفه‌هاي نوشته شده توسط مسلمانانند، مرغ همسايه را غاز مي‌دانند و تاريخ فلسفه‌هاي مستشرقان را تنها آثار تحليلي اين حوزه مي‌پندارند.

وي درباره دليل بي‌اطلاعي برخي كارشناسان از اين آثار گفت: بيشتر اين كتاب‌ها به زبان عربي كلاسيك نوشته شده‌اند و همچنين بسياري از آن‌ها نيز تنها به صورت نسخه خطي در دسترسند كه همين امر مزيد بر علت شده است تا عده‌اي از كارشناسان آن‌ها را نشناسند.

جمشيدنژاداول تاكيد كرد: از چهل سال پيش تاكنون تمام دغدغه و حرف من اين است كه بايد ثروت كلان ميراث مكتوبمان را بشناسيم و بدون حب و بغض به روزآمد كردن آن‌ها بپردازيم و البته در جريان اين كار بايد مباني و مبادي تصحيح و نقد را در نظر بگيريم. مي‌توان از آثار غربي در حوزه تاريخ فلسفه نيز براي مناسب‌سازي اين آثار استفاده كنيم.

وي به برخي از دوره‌هاي فلسفي در حوزه اسلامي اشاره كرد كه دچار غفلت واقع شده‌اند و گفت: از زمان خيام تاكنون، گسستي را در حوزه بررسي‌هاي فلسفي مشاهده مي‌كنيم. متاسفانه برخي از حكمت‌آفرينان ما مورد غفلت واقع شده‌اند و ما چيزي از آن‌ها نمي‌دانيم.

جمشيدنژاداول آثاري را كه توسط كارشناسان معاصر مسلمان در حوزه تاريخ فلسفه اسلامي نوشته شده‌اند نيز داراي رويكرد تحليلي دانست و گفت: براي نمونه، غلامحسين ابراهيمي‌ديناني در كتاب «ماجراي فكر فلسفي در جهان اسلام» بهتر از تاريخ فلسفه‌هاي تحليلي غربيان به تحليل فلسفه اسلامي پرداخته است. كتاب «انديشه‌هاي فلسفي و كلامي خواجه نصيرالدين طوسي» نيز كه توسط يكي از استادان لبناني نوشته و با ترجمه من منتشر شد، رويكردي تحليلي دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط