داستانهاي «جزيره بيتربيتها» كه به طور مستمر در مجله رشد دانشآموز منتشر ميشود در دهمين جشنواره مطبوعات كودك و نوجوان برگزيده شد. اين داستانها را شهرام شفيعي خلق كرده است و نخستين جلد از مجموعه كتابهاي آن نيز از سوي كانون پرورش فكري منتشر شده است. او درباره اين داستانها گفت: اين داستانها مصداق «ادب از كه آموختي از بيادبان» است.-
وي تصريح كرد: بچهها رفتارهاي پادشاه را ميبينند و حتي اينكه به آن ميخندند از رفتارهاي او دوري ميكنند. اين وجه دانشآموزي و خيلي ساده داستان است. به هر حال تمام اين فرمول اگر در ادبيات رخ ندهد حالت مطلوب و جذابي نخواهد داشت.
نويسنده داستانهاي «جزيره بيتربيتها» عنوان كرد: من به بافت داستان اهميت بيشتري ميدهم تا اين نگاههاي اجمالي و كلنگر، البته نگرش كلي لازم است براي اينكه ما بدانيم كجاي كار هستينم و به كجا ميخواهيم برسيم اما در بافت اثر هم ما شاهد يك طرح و اثر پُر شوخي و خندهدار هستيم.
داستانهاي «جزيره بيتربيتها» قرار است به صورت يك مجموعه كتاب نيز منتشر شود البته تاكنون تنها يك جلد آن روانه بازار كتاب شده است؛ شفيعي درباره انتشار جلدهاي ديگر اين اثر گفت: كل مجموعه 10 جلد است و سه جلد آماده چاپ شده كه اميدوارم به كمك ناشر بتوانيم زودتر آنها را به دست مخاطب برسانيم. به لحاظ وجود برخي مشكلات در چاپ جلد دوم توقف موقتي پيش آمد كه ناشر درصدد رفع آن است.
وي ادامه داد: اين مساله قابل بحث و تأمل است كه آثار ترجمهاي موجود در بازار رقيب سرسخت و قدرتمندي براي آثار چند جلدي و سريالي به حساب ميآيند كه ناگاه شاهد چاپ مجموعههاي 20 يا 30 جلدي هستيم. در اين حالت مولف داخلي در شرايطي قرار ميگيرد كه در يك رقابت نابرابر ميان اثر خود با اين قبيل آثار مواجه است؛ اين مساله نيز ميتواند تأخير در انتشار جلدهاي جديد يك مجموعه باشد.
وي درباره اينكه قبل از انتشار كتابهايش تا چه اندازه از استقبال مخاطب آگاه ميشود، گفت: من سردبير مجلهاي هستم كه مخاطبان آن دانشآموزان و نوجوانانند؛ به همين دليل ارتباطم با بچهها خيلي عميق است و علايق و استقبال بچهها را شاهدم و مشتاقم تا بتوانم كتاب را زودتر به دست آنها برسانم.
از او كه دبيري چهاردهمين دوره جشنواره كتاب سال كودك و نوجوان كانون پرورش فكري را برعهده داشت و با روند داوري آثار در جشنوارهها آشنايي دارد، پرسيديم به نظر شما كدام ويژگي اين اثر باعث برگزيده شدن آن شد؟ وي پاسخ داد: ويژگيهاي اثر كه باعث انتخاب شدن و برگزيدهشدن آن شده است را بايد از داورهاي جشنواره پرسيد و شخصا سالهاست كه دليل موفقيت كارهايم را برگزيده شدن در جشنوارهها نميدانم. اما هنگامي كه داستاني را مينويسم از ملاكهاي درجه نخست برايم اين است كه خودم از كارم لذت ببرم البته از طرفي كارهاي طنز مينويسم و از طرف ديگر هم كارهاي قرآني مثل «راه و چاه» را دارم و از اين طريق ابعاد ذهني خودم را دنبال ميكنم اما بيشتر به كار طنز علاقهمندم.
وي افزود: از خوشحال كردن بچهها واقعاً لذت ميبرم حال آنكه برخي براي ادبيات جنبههاي فلسفي بسيار دور و درازي تعريف ميكنند و كار در آن را بسيار دست بالا ميگيرند با اين حال من از ديدن اينكه بچهها كتابهايم را دوست دارند و در گوشهاي دور هم جمع شدهاند و در حال خواندن و خنديدن هستند لذت ميبرم و اعتقاد دارم اين خدمت كمي به عالم بچگي نيست البته خوب است كه اين اتفاق در يك بستر ادبي و هنري رخ بدهد. انواع خندههاي كاذب كه از سر تعالي نفس و آموزش و نكتهسنجي نيست نميتواند وارد ادبيات شود. علاقه كودكان به آثارم باعث ايجاد احساس موفقيت در من ميشود و نبود آن هم مرا از كارم ناراضي ميكند لذا برگزيده شدن در جشنواره برايم نشانه موفقيت در كارم نيست.
شفيعي ضمن تشكر از جشنوارههايي كه در حوزه ادبيات برگزار ميشود گفت: اين جشنوارهها مثل يك ضيافت و ميهماني است كه اهالي اين فن دور هم جمع ميشوند، هدايايي رد و بدل ميشود، يك سال نوبت ماست و سال ديگر نوبت ديگران. من جشنوارهها را در همين حد شايسته ميدانم و اصلا رقابتي كردن ادبيات را درك نميكنم.
وي درباره استفاده از نظرات پسر 10 سالهاش در آثارش گفت: تقريباً تمام كارهايم را پسرم ميخواند و البته ديگران هم گاهي ميخوانند اما پسرم غالبا قبل از چاپ كارهايم را ميخواند. مثل اينكه در زمان امتحانات باشد با حساسيت بالايي كارهايم را ميخواند و گاهي حتي تذاكرات و پيشنهادهاي بسيار خوبي هم ارايه ميدهد
نويسنده «راه و چاه» افزود: با توجه به اينكه اين اظهار نظر متناسب سن و سال اوست، احساس مي كنم شايد اين نظر هزاران كودك ديگر هم باشد. خيلي به آنها اهميت ميدهم از طرف ديگر به خاطر كار در مجله با بسياري از بچههاي هم سن و سال شايان (پسرم) ارتباط دارم ولي اينها كاملاًتعيين كننده نيستند. بخش ديگر كودكي است كه درون ماست و ما براي او مينويسيم و او هم بايد حرف ما را بفهمند.
وي ادامه داد: ما ـ نويسندگان حوزه كودك و نوجوان ـ يك كودكي فرضي داريم كه آن را خودمان ميسازيم و من آن را كودكي ادبي مينامم به تعبير استاد خرمشاهي كه ميگويند «ما در ديوان حافظ يك «مي» عرفاني داريم» در ادبيات نيز واقع يك من مجازي داريم يك من واقعي داريم و يك من ادبي، كه مشتق سوم است كه ايشان اضافه ميكنند و بسيار زيباست در همين راستا ميخواهم بگويم كه ما يك كودك هم داريم كه دقيقاًهمان كودك كوچه و خيابان و درس و مدرسه است. اين كودك تركيبي از ذهن ما، ادبيات، تخيل، واقعيت و همه اينهاست.
نويسنده جزيره بيتربيتها درباره مطالعاتش در دوران كودكي و نوجواني و علاقهمندياش به حوزه طنز گفت: در دوران دبيرستان كتابهاي كمي در حوزه طنز به دستم ميرسيد اما همانها را هم پيدا ميكردم، ميخواندم و خيلي زود وارد اين وادي شدم. در واقع طنز جايگاه ادبي دارد و در ادبيات گاهي وقتها وضعيتهايي به وجود ميآيد كه جدي نيستند. همچنين رگههاي طنز از آثار برجسته ادبي دنيا اصلاً قابل تفكيك نيست. من خيلي زود متوجه شدم كه مثلاً آثار ديكنز خوب ترجمه نشده و طنز داستان خيلي خوب گرفته نشده است و شايد هم نتوانستهاند كه به آن بپردازند. خيلي وقتها ما دوست داريم يك اثر را با ذائقه خودمان ترجمه كنيم و من معتقدم در ادبيات كلاسيك دنيا برخلاف تصور ما طنز يك رشته مجزا نيست كه بتوانيم بگوئيم يك سري آثار جدي و يك سري طنزند.
وي دباره ورودش به اين حوزه گفت: من اولين داستانهايم را در دوره دبيرستان نوشتم؛ اين داستانها طنز بودند و در كلاس انشا بچهها خيلي استقبال ميكردند و بعدها همان داستانها اولين كتاب من را شكل دادند. و در ادامه من قدرت انتخاب نداشتم چون در بازار مطبوعات و رسانه از من طنز طلب ميشد و بعد به عنوان طنزنويس با من مصاحبه شد و اين در واقع هويتي بود كه در خارج براي من ساخته شد و به من داده شد. البته از درون خود من سرچشمه ميگرفت و به آن علاقه داشتم و اين گونه نبود كه از سر اجبار كار طنز انجام دهم ولي من گرايشهاي ديگري هم داشتم كه حتي خيليها برخي گرايشات من را جدي و تلخ ميدانند. همچنين برخي كارهاي تئوريك هم در زمينه قرآنپژوهي دارم كه بعدها به صورت مكتوب منتشر ميشود.
نظر شما