به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «شَجرةُ الاَتراک؛ گزیدۀ تاریخ اُلوس اَربعۀ چنگیزی»، از مؤلفی ناشناخته (تألیف حدود ۹۸۰ ه)، با تحقیق و تصحیح حامد عباسی، از سوی انتشارات مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب منتشر شد.
اصل کتاب الوس نزد مؤلف موجود بوده که آن را خلاصه کرده و با بهرهگیری از دیگر منابع موجود، این کتاب را نگاشته است.
شاهرخ تیموری که اخیراً کتاب پژوهشی در نگارههای دربار شاهرخ، از سوی میراث مکتوب منتشر شد، خود به برکت معاشرت با دانشمندان ایرانی، به زیور فرهیختگی آراسته شده بود و فرزندان او الغبیگ و بایسنقر نیز هر کدام در عصر خود منشأ خدمات علمی و فرهنگی فراوانی شدند. الغبیگ، غیاثالدین جمشید کاشانی را از کاشان فراخواند تا برایش رصدخانه در سمرقند بنا کند.
مطالب این کتاب اقتباسی است از کتاب الوس اربعه، ظفرنامۀ شرفالدین علییزدی و اشعارش متخذ از چنگیزنامه یا شاهنامۀ چنگیزی است. این اثر براساس دو نسخه، یکی که در دانشگاه هاروارد امریکا نگهداری میشود و دیگری در موزۀ بریتانیا که میکروفیلم آن در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است، تصحیح شده است.
اهمیت تصحیح و انتشار این اثر به گفتۀ مصحح در چند نکتۀ مهم است که در مقدمۀ خود بدان اشاره کرده است. شناخت دودمان چنگیزخان، با توجه به گسترۀ تأثیرگذاری این قوم بر فرهنگ و هنر و تاریخ و ادب فارسی، بهویژه در دورۀ بازماندگان او تیموریان و ایلخانان و گورکانیان هند، و نقش ایرانیان در اعتلای علمی و فرهنگی این ادوار، امری ضروری است. خواجه نصیر طوسی رصدخانه مراغه را در زمان هولاکوخان ساخت و خواجه رشیدالدین همدانی بزرگترین دانشگاه را معروف به ربعرشیدی در عهد غازانخان بنا کرد و بزرگترین دایرةالمعارف تاریخنگاری جهان را به فارسی تألیف نمود. به همین دلیل نگارش کتابهای دودمانی برای مغولان برای حفظ هویت خود از اهمیت بسیار برخوردار بوده است.
بعدها ابوالغازی بهادرخان هم شجرةالاتراک به زبان ترکی جغتایی متأثر از جامعالتواریخ رشیدی نوشت. دمونوس فرانسوی این کتاب را به فرانسوی برگرداند و با عنوان شجرهنامۀ تاتارها منتشر کرد.
مصحح در پایان مقدمۀ خود درختوارۀ تبار مغولان را بر اساس اطلاعات شجرةالاتراک به صورت نمودار در آورده است.
مؤلف مینویسد: «ابوالترک یافثبننوح علیهالسلام در بلاد مشرق ترکستان زمین فرمانروایی میکرد. چون المچنهخان بر سریر ملک تمکین یافت، دو پسر به یک شکم به همسر او آمد یکی را تاتار و دیگری را مغول نام نهاد. شعبه تاتار هشت نفر و شعبه مغول نه نفرند. در تواریخ مذکور است که اغوزخان اصناف اتراک را لقبها نهادند مثل قوم اُیغور، قوم خلج، قبچاق، قارلق، چپوغان و …»
نثر فارسی کتاب بسیار زیبا و شیوا و منشیانه است. مؤلف ذیل عنوان «ذکر بواعث توجه چنگیزخان به ایران در انتقام از سلطان محمد خوارزمشاه»، ص ۱۴۶، مینویسد: در آن روزگار که سلطان محمد خوارزمشاه بر ممالک ماوراءالنهر استیلا یافت، راههای ایران و توران به غایت امن و سالم شده، چنانکه اگر پیرهزال نابینایی طشتی پر از زر سرخ بر سر نهاده از مشرق تا مغرب میرفت، هیچ آفریده متعرض او نمیشد، نظم:
چنان کرده بُد شاه کز بیم او / نبُد هیچ دزدی در اقلیم او
این اثر حاوی تبار مغولان و ترکان و شامل اطلاعات تاریخی و اجتماعی بسیار، علل هجوم مغولان به ایران از طریق سمرقند و هرات و ذکر پادشاهی هولاکوخان و غازانخان و ابوسعید بهادرخان، سلطان حسین اویس جلایر و … میباشد.
«شَجرةُ الاَتراک؛ گزیدۀ تاریخ اُلوس اَربعۀ چنگیزی» از مؤلفی ناشناخته (تألیف حدود ۹۸۰ ه)، با تحقیق و تصحیح حامد عباسی، از سوی انتشارات مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب منتشر شد.
نظر شما