نشست ديگر «شاهنامهپژوهی» در سراي اهل قلم برگزار شد
ابومحبوب: پذیرش مسوولیت اجتماعی به معناي هویتیابی است
احمد ابومحبوب، در نشستی دیگر از سلسله جلسههای «شاهنامهپژوهی» به موضوع نامگذاری پسرهای فریدون در این داستان پرداخت و از نامگذاری به عنوان مرحله گذار، پذیرش مسوولیت اجتماعی و در حقیقت هویتیابی فرد یاد کرد.-
ابومحبوب در این جلسه به ارایه توضیحاتی درباره داستان فریدون و نامگذاری سه فرزند پسر او و نمادهای اسطورهای این داستان پرداخت.
وی گفت: تا زمانیکه پسرهای فریدون مسوولیت اجتماعی نداشتند، نامگذاری آنها جنبه رسمی نداشت، اما زمانیکه به بلوغ رسیدند به صورت رسمی و طی آیین و مراسم ویژهای نامگذاری شدند.
این پژوهشگر از این مرحله به عنوان مرحله گذار نام برد و توضیح داد: مرحله گذار، مرحلهای برای عبور از یک مرحله به مرحله بعدی است و اگر مرحله بعدی پذیرش مسوولیت اجتماعی باشد، در حقیقت مرحله هویتیافتن است. به عبارت دیگر فرد پیش از آنکه مسوولیت اجتماعی پیدا کند، دارای هویت نیست و نام سبب هویت در فرد ميشود.
وی با تاکید بر این موضوع که نامگذاری همان هویتیابی از دیدگاه اجتماعی و جامعهشناسی است، اظهار داشت: هر یک از پسران فریدون یعنی ایرج، سلم و تور پس از نامگذاری به عنوان شاه معرفی میشوند و قلمرویی برای فرمانروایی دارند. به بیان دیگر مسوولیت قومی، ملی و اجتماعی را میپذیرند.
ابومحبوب از این مرحله به عنوان «آیین تشرف» در مردمشناسی یاد و تشریح کرد: آیین تشرف گذار انسان از مرحله کودکی به بلوغ و بزرگسالی است، البته این گذار و عبور براساس سن نیست، اما با سن هم ارتباط دارد. در تمامی اقوام بدوی و کهن گونهای از آیین تشرف وجود داشته است.
وی ادامه داد: در مرحله گذار فرد برای رسیدن به بلوغ و بزرگسالی باید آزمایشهای سختی را پشت سر بگذارد. در این داستان «شاهنامه» نیز سه پسر فریدون سه آزمون خردمندی و هوش، قدرت و شجاعت و تدبیر را پشت سر میگذارند.
این استاد دانشگاه به داستان خواستگاری فریدون از سه دختر شاه یمن برای پسرانش اشارهای داشت و گفت: سه دختر شاه یمن نیز تا پیش از ازدواج هنوز طبق آیین و سنت نامگذاری نشدهاند. به عبارت دیگر آنها در هنگام ازدواج هویت مییابند، البته در «شاهنامه» سن آنها مشخص نیست.
وی افزود: سن بلوغ قراردادی است. برای مثال در آیین اوستایی که به دوران کشاورزی باز میگردد، 15 سالگی سن بلوغ بوده است و فرد از 15 سالگی در مزرعه کار میکرده است. در حقیقت سن بلوغ متناسب با نگرشها، دیدگاهها، فرهنگ، اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورها و جوامع گوناگون متفاوت است.
در ادامه ابومحبوب بخش دیگری از این داستان شاهنامه را قرائت و پرسشي را مبني بر اينكه «چرا زمانیکه شاه یمن پیام خواستگاری را میشنود اندوهگین میشود؟» مطرح كرد.
وی توضیح داد: در اسطورهها فریدون بنیانگذار ایران است. بنابراین در این مساله چند نکته وجود دارد. اختلاط نژادی، آیین تشرف و مسوولیتپذیری اجتماعی، ازدواج برون گروهی و آزمونهای جادویی چهار نکته اساسی این داستان هستند.
مدرس این جلسه اظهار داشت: فریدون از تبار جمشید است و شاه یمن تازی بوده است، برهمین اساس اختلاط نژادی صورت میگیرد. از سوی دیگر در این داستان موضوع اختلاط نژادی و ازدواج برون گروهی و همچنین آیین تشرف و مسوولیتپذیری اجتماعی و آزمونهای جادویی با یکدیگر مرتبط هستند.
وی در بخش دیگري از سخنانش با تاکید بر این نکته که عدد سه از ابتدا در «شاهنامه» جزو کدهای اساسی و نمادهای اسطورهای بوده است، گفت: عدد سه از ابتدای دوره ضحاک تا پایان دوره فریدون در «شاهنامه» نقش دارد. برای مثال ضحاک سه سر داشته است، فریدون در جنگ با او همراه با دو برادرش در مقابل ضحاک حاضر میشوند، فریدون سه فرزند پسر دارد. شاه یمن نيز سه دختر دارد و بر اين اساس تقسیم جهان به سه بخش میان سه پسر فریدون صورت میگیرد.
ابومحبوب در ادامه با اشاره به اينکه در «شاهنامه» ازدواجهای اسطورهای برون گروهی هستند، اظهار داشت: در جامعهشناسی ازدواج به دو گونه، یکی ازدواج درونگروهی و دیگری ازدواج برونگروهی است. در ازدواج درونگروهی فرد با فردی دیگر از خانواده، قوم یا قبیله خویش ازدواج میکند.
وی ادامه داد: این نوع ازدواج ویژه جامعههای دامدار است؛ چراکه چنین جامعههایی دائما در حال کوچ هستند و محصولات دامی به نوعی ثروت آنها به حساب میآیند و نمیخواهند این ثروت به خارج از گروه منتقل شود. برهمین اساس حتی ازدواج دختر- پدر، خواهر- برادر یا مادر- پسر مرسوم بوده است. در برخورد بازتر با این موضوع ازدواج با فردی از فامیل یا قبیله صورت میگرفته است.
این پژوهشگر تصريح كرد: دوره جمشید متکی بر دامداری و کوچنشینی بوده است، اما دوره فریدون، دوره کشاورزی است و بنابر نسخههای مختلف شاهنامه فریدون با خواهر یا دختر جمشید ازدواج میکند.
وی ادامه داد: شاهنامه درباره فریدون و دوران او خرد را مطرح میکند. خرد نتیجه تفکر است، اما دوره ضحاک دوره بیخردی است. آدمهای بیلیاقت بر مسندهای مهم جای میگیرند و هیچکس سر جای خودش نیست. دوران ضحاک دوران ظلم است.
ابومحبوب از داستان ضحاک به عنوان یکی از پیچیدهترین اسطورههای ایران زمین یاد و تشریح کرد: در آن دوران زور در میان است و ضحاک سمبل زورگویی است، اما زورگویان هرگز نمیدانند این زورگویی به ضرر آنها خواهد بود، درست مانند ضحاک. بنابراین همیشه دوران استبداد محدود است.
وی در بخش دیگر از سخنانش بار دیگر به این موضوع که چرا شاه یمن از پیام خواستگاری غمگین است اشاره كرد و گفت: هنگامی که اختلاط نژادی و ازدواج برونگروهی صورت بگیرد، جامعه دیگر بسته نیست و نمیتوان مقابل تحول، دگرگونی و پیشرفت را گرفت.
این استاد دانشگاه افزود: طبق داستان شاه یمن خواستگاری را به نوعی دام میداند؛ چراکه فریدون بسیار قدرتمند است و طبق قاعده زنسالاری، پسرهای فریدون شاه یمن خواهند شد و به عبارت دیگر بر یمن فرمانروایی میکنند. در حقیقت شاه یمن وابسته به قدرت سه دخترش است و کارکرد قدرت زنان در اینجا مشخص میشود.
وی در ادامه بخشهای دیگری از این داستان را قرائت و به توصیههای فریدون به پسرانش، هنگامیکه قرار است نزد شاه یمن بروند، اشاره کرد.
در این داستان شاه یمن هنگام دیدار پسران فریدون، دختر کوچک خود را نزد پسر بزرگ و دختر بزرگ را نزد پسر کوچک و دختر میانی را نزد پسر میانی مینشاند، اما فریدون از این موضوع آگاه بوده و این نکته را به پسران گوشزد میکند.
ابومحبوب در ادامه پرسشی را در اين باره که «فریدون چگونه چنین آگاهی داشته است؟»، مطرح کرد و خود در پاسخ به این پرسش توضیح داد: در دورههایی، شاه، کاهن و جادوگر هم است. کاهنها پس از ظهور ادیان، پیشوایان ادیان میشوند. فریدون شاه کاهن است، اما کیخسرو شاه موبد است. از زمان فریدون تا زمان گشتاسب شاهی و کهانت در هم آمیخته است، اما در دروههای بعدی موبدی و شاهی از هم جدا میشوند.
وی یادآور شد: عقايد گشتاسب اوج این مساله و بهطور مشخص یک دین، یعنی دین زرتشتی است. زمان گشتاسب حکومت دینی برقرار میشود.
این نویسنده در ادامه دوران فریدون، کیخسرو و گشتاسب را سه مرحله از تحول تاریخی نامید و گفت: در «شاهنامه» سیمرغ را در چهره یک پزشک نیز میبینیم، سیمرغ از یک سو در نقش قابلهای رستم را به دنیا میآورد و از سوی دیگر درمان میکند و شفا میبخشد. بهطور کلی در دورههای ابتدایی بشر، جادو به دلیل نبودن علم، جایگزین دانش پزشکی شده است.
وی به معنای جادو اشاره و تصریح کرد: جادو به معنای اطلاعدادن از حادثهای پیش از وقوع آن است. هنگامیکه از جادو به عنوان ویژگی یا توانایی برای فریدون یاد میکنیم، به معنای مفهوم مبتذل و منفی آن نیست، بلکه مفهومی کلیتر را دربردارد.
ابومحبوب در پایان افزود: در زمانیکه علم وجود نداشته، جادو راهگشای آن بوده است. از سوی دیگر فریدون نماینده خرد است و باید تمامی این نشانهها و نمادها را به صورت سمبلیک تحلیل و بررسی کنیم.
پنجمین نشست از سلسله درسهای «شاهنامهپژوهی» عصر دیروز (9 خرداد) در سرای اهل قلم برپا شد.
نظر شما