ایبنا نوجوان: «مدرسه یا پادگان» عنوان پانزدهمین کتاب از مجموعه مدرسهی پرماجرا، نوشته دن گاتمن است. این مجموعه به دست مونا قائمی به فارسی ترجمه شده و انتشارات گام آن را به چاپ رسانده است.
در پانزدهمین کتاب از این مجموعه، اتفاقات جالبی میافتد. روز جشن شکرگزاری است. ای.جی و سایر شاگردان مدرسه این عید را جشن گرفتهاند. مدرسه پر ماجرا برای ۴ روز تعطیل شده برای همین در این جشن ای.جی خدارا شکر میکند که از مدرسه و درس خلاص شده. اما چرا ای.جی از تعطیلی مدرسه خوشحال است؟ آقای ناوال مدیر با نمک مدرسهی پرماجرا از کار اخراج شده و به جای این مدیر پرطرفدار دکتر کاربلز مدیر مدرسه شده. مدیر جدید با قوانینی که وضع کرده مدرسه را به پادگان تبدیل کرده و همه بچهها را نارحت. در این داستان ای.جی و دوستانش سعی میکنند با کارهایی که انجام میدهند، آقای ناوال را سر پست خود بازگردانند.
زاویه دید این داستان اول شخص است.
در بخشهایی از کتاب «مدرسه یا پادگان» میخوانید: «صورتش درست کنار صورت من بود. نفسش بوی بدی میداد. داشتم میلرزیدم. فکر میکردم دارم میمیرم.
دکتر کاربلز پرسید: موش زبانت را خورده؟ خب! من راههایی را برای به حرف آوردن تو بلدم. اوه نه! میخواست مرا شکنجه بدهد! دکتر کاربلز گفت: بیا! میخواهم این را بخوانی. پرسیدم چیست؟ یک کتاب. گفتم یک کتاب؟ با کلمات؟ دکتر کاربلز گفت: بله بخوان. گفتم: خواندن کسلکننده است. فریاد زد: بخوان! تک تک کلماتش را بخوان! از جلد رو تا جلد پشت! شروع میکنیم. تمام روز را که نمیتوانم معطل تو بشوم.
عرق از سر و صورتم راه گرفت. داد زدم: نه! نه! روخوانی نه! هر چیزی غیر از این! باشد، حرف میزنم! حرف میزنم! دکتر کاربلز کتاب را گرفت و گفت: آفرین پسر! حدس میزدم که این شیوه جواب بدهد.»
کتاب ۸۸ صفحهای «مدرسه یا پادگان» با شمارگان سه هزار نسخه چاپ و به بهای دو هزار و ۲۰۰ تومان وارد بازار شده است.
دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۷
نظر شما