ایبنا نوجوان: هنگامی که ویگلاف خبردار میشود برنده جایزه یک روز با سر لانسوت (بزرگترین شوالیهی دنیا) شده است، به سختی میتواند باور کند. دوستش اریکا هم باور نمیکند! و هنگامی که آن روز بزرگ فرامیرسد اریکا همچنان شک دارد. آیا فقط حسادت میکند یا چیز مشکوکی در مورد آن بزرگترین شوالیهی دنیا وجود دارد.
ویگلاف، قهرمان جوانی است که به گفتهی «مری پاپ آزبورن»، نویسندهی کتابهای کودک و نوجوان میتواند برادر کوچک هری پاتر باشد و مانند او در دنیایی پر از اتفاقات عجیب و غریب زندگی میکند. دنیایی که در آن اژدهاها وجود دارند و مدارسی که در آن نابود کردن اژدها آموزش داده میشود.
در جلد پنجم از مجموعه داستانهای «مدرسه نابودکنندگان اژدها» با نام «یک روز با شوالیه» ویگلاف ماجرای دیگری را تجربه میکند و با کسی روبهرو میشود که همه او را به عنوان بزرگتریین شوالیهی دنیا میشناسند و تعداد زیادی اژدهای ظالم و شوالیههای بدذات را کشته است. در این دیدار ماجراهای جالب و خواندنی اتفاق میافتد.
در بخشی از «یک روز با شوالیه» ماجرای نخستین دیدار شوالیه و ویگلاف را میخوانید:
«ویگلاف برخاست. سر لانسوت ادامه داد: «چقدر باید احساس خوش شانسی بکنی. پسر. تو مرا برای یکروز برنده شدهای.
اریکا زیر لب گفت: «شانس را درست گفتی.»
شوالیه رو به جمعیت کرد و پرسید: «چند نفر از شما، تا به حال، از کاتالوگ من جنس سفارش دادهاید؟»
اریکا دستش را بالا برد. سر لانسوت لبخند زد و گفت: «آفرین. تو میتوانی از بازار مکاره سرلانسوت که امروز بعد از ظهر برگزار میشود، ده درصد تخفیف بگیری.»»
انتشارات آفرینگان، واحد کودک و نوجوان انتشارات ققنوس، کتاب 132 صفحهای «یک روز با شوالیه» را با شمارگان دو هزار نسخه و به بهای دو هزار و 400 تومان در کتابفروشیها عرضه شده است.
شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۶
نظر شما