عباسعلی عزتی، مترجم کتاب «هنر تاریخی پنجکنت» در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره پیشینه علمی نویسنده این کتاب الکساندر بلینسکی، گفت: بلنیتسکی، پژوهشگر دانشگاهی و شرقشناس مشهور روس است که بیشتر مطالعات و تحقیقات علمیاش را در حوزه آسیای میانه، بهویژه هنر تاجیکستان و ازبکستان و به تبع آن هنر ایران باستان انجام داده است. او علاوه بر پژوهش و تالیف آثاری درباره فرهنگ و هنر آسیای میانه، عضو هیات اکتشاف و حفاری پنجکنت بود و در اواخر کار این هیات، ریاست گروهی را که روی آثار هنری کشفشده در پنجکنت مطالعه میکرد، بر عهده داشت.
وی افزود: بلنیتسکی در همان ایام که گروهش روی آثار هنری کشف شده تحقیق میکرد، نتیجه این تحقیقات و نظریات خود را در قالب مقالههایی در نشریات علمی شوروی منتشر کرد که با استقبال محافل علمی و هنری روبهرو شد و او را در جایگاه یکی از نظریهپردازان برجسته هنر قدیم آسیای میانه و ایران قرار داد.
این مترجم درباره جایگاه کتاب «هنر تاریخی پنجکنت» گفت: «هنر تاریخی پنجکنت» یکی از آثار مهم الکساندر بلنیتسکی است که در همان سالها در اتحاد شوروی منتشر شد. این کتاب به رغم اهمیت بسیار بالایی که در حوزه پژوهش هنر قدیم ایران، بهویژه نقاشی دوره ساسانی دارد، تاکنون در ایران ترجمه و منتشر نشده بود.
عزتی در ادامه در پاسخ به این سوال که آثار هنری پنجکنت که در کتاب «هنر تاریخی پنجکنت» معرفی شده، چگونه و در چه تاریخی کشف شده است، گفت: پنجکنت از مراکز عمده فرهنگ و تمدن در آسیای میانه بوده و از ابتدای توجه شرقشناسان روس به این منطقه، مورد توجه باستانشناسان فعال در این مناطق، بود. نزدیکی پنجکنت به دو شهر سمرقند و کوروشکده یا استروشن، که به دست کوروش بنا شده، عامل دیگری در توجه شرقشناسان به پنجکنت بوده است.
عباسعلی عزتی گفت: اشیای باستانیای که به صورت اتفاقی در این منطقه یافت شد، شرقشناسان را به فکر مطالعه دقیقتر و سازمانیافتهتر درباره پنجکنت انداخت، تا اینکه بعد از پایان جنگ جهانی دوم، در سال 1946 گروهی از دانشمندان انستیتو باستانشناسی آکادمی علوم شوروی و موزه آرمیتاژ به پنجکنت رفتند و با همکاری انستیتو تاریخ آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان حفاریهایی را در بافت قدیمی شهر پنجکنت انجام دادند. طبیعی است وقتی که بعد از حفاری، دسترسی به بناهایی که زیر خاک مدفون بودند، حاصل شد، یکی از چیزهایی که بسیار جلب توجه کرد همین آثار نقاشی و پیکرتراشی بود که در کتاب به آنها پرداخته شده است. فراوانی این آثار و فقر اطلاعاتی کاشفان درباره آنها، گروه اعزامی را واداشت تا سه سال بعد، یعنی در سال 1949، مطالعه سازمانیافته و علمی آثار کشفشده را شروع کند، بلکه بتواند به شناخت لازم درباره ماهیت و پیشینه این آثار هنری دست پیدا کند.
عزتی در ادامه در پاسخ به این سوال که، هنر سرزمین پنجکنت متعلق به چه دورانی از مکاتب هنری ایرانی است و چه ارتباطی با هنر مرکزی داشته، گفت: آثاری که در این کتاب معرفی شده متعلق به قرن ششم تا هشتم میلادی است، یعنی حدودا یک قرن قبل و دو قرن بعد از ظهور اسلام، که تقریبا با هنر ساسانی همدوره است، اما درباره تعلق آنها به مکاتب هنری ایرانی و نسبتشان با هنر مرکزی، مثلا آن چیزی که به اسم هنر دوره ساسانی میشناسیم، باید کمی با احتیاط سخن گفت چون اظهار نظر در این مورد نیازمند تحقیق و پژوهش است.
وی افزود: نکته مسلم این است که آثار یافت شده در پنجکنت، از نظر محتوا تحت تاثیر فرهنگ ایرانی شکل گرفته که امری طبیعی است، چراکه در آن روزگار آن منطقه بخشی از جغرافیای سیاسی ایران بزرگ بوده و با مرکز حکومت در ایران که در جایی بسیار دورتر از پنجکنت مستقر بوده، رابطه فرهنگی و سیاسی داشته است.
عزتی در ادامه با بیان این نکته که هنر پنجکنت به جز ایران از هنر دیگر تمدنها نیز بهره برده، گفت: پنجکنت در عین حالی که تحت تاثیر فرهنگ ایران است، از فرهنگ و هنر هند نیز بهره برده و رگههایی از فرهنگ یونان و چین را نیز میتوان در آن مشاهده کرد. این مساله برمیگردد به تاریخ سیاسی پرفراز و نشیبی که این منطقه داشته و روابط فرهنگیاش با همسایگانی که همه صاحب تمدنهای بزرگ جهان بودهاند؛ ایران در غرب، چین در شمال و هند در جنوب. گذشته از تاثیر آشکاری که آثار مکشوف در پنجکنت از نظر محتوایی از اساطیر و ادبیات شفاهی ایران پذیرفته، از لحاظ سبک یا مکتب هنری به راحتی نمیتوان قضاوت کرد، چون مثلا درباره نقاشیها، ما متاسفانه نقاشیهای زیادی از دوره ساسانی یا دورههای قبل از آن در اختیار نداریم تا بتوانیم نقاشیهای پنجکنت را با آنها مقایسه کنیم و شباهتها یا تفاوتهای سبکی را شناسایی کنیم.
عزتی درباره آثار پیکرتراشی پنجکنت گفت: ما هنر ساسانی یا هنر ایران دورههای قبل را با نقشبرجستههای سنگی میشناسیم، که آثار پیکرتراشی به دست آمده در پنجکنت، از نظر نقش، ماده و سبک اجرا شباهتی به آثار پیکرتراشی ایران در دوره ساسانی یا دورههای قبل از آن ندارد، اما نقوش این آثار، در آثار قلمزنی دوره ساسانی قابل مشاهده است. بنابراین تاثیرها را باز میتوان در مضمون و محتوا سراغ گرفت، اما از نظر سبک و مکتب، اظهار نظر را باید به پژوهشگران و کارشناسانی واگذار کرد که شناخت کاملی از هنر ساسانی، بهویژه نقاشی و پیکرتراشی آن دوره، دارند و در این زمینه پژوهش کردهاند.
این مترجم در ادامه در پاسخ به این سوال که چه مثالی برای تاثیر محتوایی آثار ایرانی بر هنر پنجکنت میتوان بیان کرد، گفت: جغرافیا یا شهری که درباره آثار هنریاش حرف میزنیم در نزدیکی شهر سمرقند قرار گرفته، که در ادوار مختلف از مراکز مهم فرهنگی خراسان بزرگ و ایران محسوب میشد که خاستگاه افسانهها و اسطورههای شاهنامه است. این اسطورهها در نقاشیهای به دست آمده در پنجکنت، حضور چشمگیری دارند.
وی افزود: نکته جالب در این است، در دورهای که این نقاشیها کشیده شده، هنوز فردوسی شاهنامهاش را نسروده، اما حضور سوگ سیاوش در نقاشیهای پنجکنت به قدری پررنگ است که بلنیتسکی، با اینکه چندان علاقه ندارد این آثار را به عنوان بخشی از هنر ایران بررسی کند و روی سغدی بودن آنها تاکید دارد، نمیتواند بدون اعتنا به اسطورههای ایرانی به تفسیر این آثار بپردازد. طبیعی است که در دورهای که این نقاشیها شکل گرفته افسانهها و اسطورههایی که بعدها در شاهنامه به نظم درآمدند، بخشی از فرهنگ و ادبیات شفاهی مردم این منطقه بوده و از چنان جایگاه والا و باارزشی برخوردار بوده که به صورت نقاشی بر دیوار خانه اشراف و اعیان پنجکنت نقش بسته است.
عزتی در توضیح اسطورهای که نقاشیهای پنجکنت روایت میکنند، گفت: تعداد زیادی از نقاشیهای پنجکنت صحنه نبرد تنبهتن یا گروهی جنگجویانی است که الکساندر بلنیتسکی برای تحلیل و تفسیر آنها چارهای ندارد جز اینکه از شاهنامه و هفت خوان رستم، کمک بگیرد. برای تحلیل نقاشیهایی هم که زنان جنگجو را به تصویر کشیده به شخصیت جنگاور گردیه، خواهر بهرام چوبین، یا به نبرد گردآفرید با سهراب متوسل میشود. جالب اینجاست که این تاثیر محتوایی به قدری غیرقابل تردید و انکارناپذیر است که بلنیتسکی حدس میزند نقاشیهایی هم که در یکی از اتاقها بوده و به کلی از بین رفته و چیزی از آنها باقی نمانده، متعلق به داستان سهراب بوده است.
این مترجم در ادامه در توضیح روش تحلیل بلنیتسکی، به ویژه تحلیل زیباییشناسانه هنر پنجکنت که در کتاب آمده، گفت: بلنیتسکی در یک فصل جداگانه با عنوان «ویژگیهای فنی و زیباییشناختی آثار هنری پنجکنت» این آثار را از نظر فنی تجزیه و تحلیل میکند، در فصل دیگری هم به تحلیل موضوعی و دستهبندی آثار کشف شده از نظر محتوایی میپردازد. همچنین یک فصل کتاب نیز به رابطه تاریخی، فرهنگی و هنری این آثار با آثار نواحی و کشورهای همسایه پنجکنت یا سغد، اختصاص دارد.
عزتی گفت: فراوانی آثار به دست آمده در پنجکنت، بهویژه آثار نقاشی و آثار هنری دیگری که پیش از آن در «ورخشا» و «سمرقند» به دست آمده، این امکان را برای نویسنده فراهم ساخته تا علاوه بر شناخت پیوندهای محتوایی و تاریخی این آثار، از نظر فنی و زیباییشناختی نیز تحلیل دقیقتری ارایه دهد و ویژگیهای فنی آثار هنری پنجکنت را شناسایی و بیان کند.
عزتی در پایان درباره کتابهای جدید خود گفت: ترجمه کتاب «مونتاژ» سرگئی ایزنشتین، فیلمساز و نظریهپرداز شهیر روس، را شروع کردهام. من در کارشناسی ارشد سینما خواندهام و کار در این زمینه همیشه از آرزوهایم بوده و خواهد بود. وقتی متن اصلی «مونتاژ» را که به روسی است، به دست آوردم، برای ترجمه و انتشار به انتشارات فرهنگستان هنر پیشنهاد دادم، که اخیرا مطلع شدم انتشار آن در هیات علمی فرهنگستان هنر تصویب شده و امیدوارم تا یک سال دیگر چاپ شود و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد. دوازده نمایشنامه هم از تالستوی، بولگاکف، استروفسکی و گولدونی آماده چاپ دارم که امیدوارم تا چند ماه دیگر چاپ شود و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
کتاب «هنر تاریخی پنجکنت» نوشته الکساندر بلنیتسکی را موسسه تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن) فرهنگستان هنر با ترجمه عباسعلی عزتی در 180 صفحه، همراه با تصاویر رنگی و بهای 9 هزار و 500 تومان منتشر کرده است.
چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
نظر شما