دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۰
مرگ قلابی ماهی‌ها

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...

 تو که هستی... 

تشنه‌ام، تشنه‌ام، ولی آقا! با حضور تو آب یعنی چه؟
عشق در من بریز و مستم کن، تو که هستی شراب یعنی چه؟
کف دستم که جا به جا شده‌ای، رقص کردی پر از صدا شده‌ای
آه ای آب! بی‌حیا شده‌ای، این همه پیچ و تاب یعنی چه؟
بی‌وفا در برابرش هستی، شاهد طفل پرپرش هستی
تو اگر مهر مادرش هستی، گریه‌های رباب یعنی چه؟
آه شرمنده‌ای ز روی رُباب؛ مشک از هم گسست و دلت بی‌تاب
دست خالی نبوده‌ای، ای آب! تا بفهمی عذاب یعنی چه
نام من را که گاه می‌گویند، همه پشت و پناه می‌گویند
به من این قوم ماه می‌گویند، ماه بی‌آفتاب یعنی چه؟
شیرم و در برم شغالان‌اند، همه از خشم من گریزان‌اند
آه این کوفیان نمی‌دانند، پسر بوتراب یعنی چه؟

صفحات 35 و 36/ مرگ قلابی ماهی‌ها/ مهدی مردانی/ انتشارات سوره مهر/ چاپ اول/ سال 1391/ 102 صفحه/ 2500 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها