چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۱
ابومحبوب: داستان «سهراب» هزاره‌ای از دوران تاریخی و پهلوانی ایران است

احمد ابومحبوب در بیست‌و‌نهمین نشست «شاهنامه‌پژوهی» سرای اهل قلم داستان سهراب را به نوعی هزاره‌ای از دوران تاریخی و پهلوانی ایران دانست و گفت: نگرش هزاره‌ای نوعی نگرش طبیعت‌گرایانه است. این نوع دریافت بشر به عمرهای هزاره‌ای در افسانه‌ها و اسطوره‌ها تبدیل شده است و اسطوره‌ها بیان نمادین تفکرات بشر کهن هستند.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، بیست‌و‌نهمین نشست از سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» عصر دیروز (19 دی) با حضور احمد ابومحبوب، مدرس این دوره و جمعی از علاقه‌مندان به شاهنامه درباره داستان «نبرد رستم و سهراب» در سرای اهل قلم برگزار شد.

ابومحبوب در آغاز اشاره‌ای به مباحث جلسه گذشته داشت و گفت: تقدس دست ناپذیری که کی‌کاووس می‌خواهد بدان دست یابد، همان چیزی‌ است که امروزه به آن شخصیت کاریزماتیک می‌گوییم و شخصیتی غیرقابل نقد است. در داستان به آسمان رفتن کی‌کاووس ما سومین شکست او را می‌بینیم. در این‌جا باز هم رستم به کمک او می‌رود.

وی ادامه داد: نقش کی‌کاووس باز هم در داستان‌ها و تراژدی‌های بعدی مشخص می‌شود. به نوعی کی‌کاووس در ماجرای «نبرد رستم و سهراب» نیز نقش دارد. این داستان با دلتنگی و غم رستم آغاز می‌شود. در اندیشه و تفکر ایرانی غم و اندوه همیشه اهریمنی است. رستم برای خنثی کردن غمش تصمیم می‌گیرد به شکار برود. 

این شاهنامه‌پژوه درباره نبرد در اسطوره‌های ایرانی اظهار کرد: در اسطوره‌های ایرانی همیشه نبرد ایزدان و اهریمنان را با هم می‌بینیم؛ یعنی در این اسطوره‌ها خیر و شر از لحاظ اسطوره‌ای و فلسفی در برابر هم قرار می‌گیرند. طبق گفتمان اسطوره‌ای ایرانی همیشه در این نبرد خیر پیروز خواهد بود. بنابراین باید دید آیا در نبرد «رستم و سهراب» هم می‌توانیم نبرد خیر و شر را ببینیم.

وی افزود: در این داستان می‌بینیم که سهراب از توران و از سوی افراسیاب آمده، اما رستم ایرانی است.

ابومحبوب در ادامه بخش‌هایی از داستان را قرائت کرد و توضیح داد: این داستان در آغاز هم نشان می‌دهد که داستان مرگ است، اما باید دید آیا رستم با کشته شدن سهراب خود کشته نشد؟ در این داستان «مرگ» یک راز است که انسان بدان دسترسی پیدا نمی‌کند ولي باید دید راز مرگ یعنی چه و چرا مرگ با مفهوم یک راز مطرح می‌‌شود. زمانی‌که مرگ چنین مطرح می‌شود، بدین معنی است که داستان وارد فضای اسطوره‌ای شده است.

وی تاکید کرد: این داستان به‌ طور کلی داستانی سمبلیک درباره مرگ است و یکی از این دو باید کشته شوند، اما انتخاب آن‌که چه کسی باید کشته شود، به تقدیر بستگی دارد. در افسانه‌های فولکلور نیز به شکلی ما ماجرای نبرد پدر و پسر را می‌بینیم. مساله‌ای که در این داستان مطرح می‌شود، عادلانه بودن مرگ است. یعنی آن‌چه میان سهراب و رستم حکم می‌کند، ایزد مرگ است.

این استاد دانشگاه در بخش دیگر از سخنانش گفت: سن شاهنامه‌ای رستم هزار سال است، همانند حکومت ضحاک که یک دوره هزار ساله بود. با نگاه اسطوره‌ای به رستم می‌بینیم که این داستان به نوعی یک هزاره از دوران تاریخی و پهلوانی ایران است. در این زمینه خود مفهوم هزاره مطرح نیست، بلکه یک دوره است و به نگرش هزاره‌ای ایرانی بازمی‌گردد که در آن تاریخ بشر و زیست حیاتی انسان به چهار تا سه هزاره تقسیم می‌شود و مطابق فصل‌های سال است و هر فصل سه ماه دارد.

وی ادامه داد: این نوع نگرش یک نوع نگرش طبیعت‌گرایانه و دریافت زندگی از سیرطبیعت است. این نوع دریافت بشر به عمرهای هزاره‌ای در افسانه‌ها و اسطوره‌های تبدیل شده است و اسطوره‌ها بیان نمادین تفکرات بشر کهن هستند و حتی می‌توانند بیان نمادین تفکر بشر امروزی باشند. رستم نماد یک دوره از ملیت ایرانی است که با مرگش آن دوره تمام می‌‌شود.

ابومحبوب در ادامه با خواندن ابیاتی از این داستان بر این موضوع که تمامی اسطوره‌ها را باید نمادین در نظر گرفت تاكيد كرد و افزود: در این داستان «گور» یک سمبل میترایی است. از سوی دیگر باید دید چرا رستم همیشه قبل از نبردهای بزرگ غذای بسیاری می‌خورد و پس از آن می‌خوابد.

وی ادامه داد: از سوی دیگر چنان‌چه سهراب سایه‌ای از رستم است، گویی اسب او هم سایه‌ای از رخش رستم است. برهمین اساس زمانی‌که می‌خواهند به سهراب اسبی بدهند، می‌گویند این اسب رخش‌نژاد است. بنابراین کشته شدن سهراب به نوعی ما را به نوعی از مرگ رستم راهنمایی می‌کند؛ البته مقصود مرگ اسطوره‌ای است و نه عادی.

این شاهنامه‌پژوه بار دیگر درباره موضوع غم رستم در این داستان گفت: این غم به نوعی غم تنهایی است و گویی ما وارد مسایل روانشناسی می‌شویم.

وی درباره یکی دیگر از نمادهای اسطوره‌ای این داستان توضیح داد: شمع یکی از عناصر اسطوره‌ای در این داستان و نماد فروغ میترایی است. همچنین جنبه غیرانسانی دادن به تهمینه در این داستان در حقیقت او را ماورایی می‌کند و به نوعی جنبه ایزدی پیدا کرده است.

ابومحبوب در پایان یادآور شد: در واقع پیوستن تهمینه و رستم، همان انسان کامل شدن و تشکیل مفهوم عشق است. در حقیقت تهمینه، زن درونی و آنیمای رستم است، اما تلخی این ماجرا همان مرگ سهراب است و در حقیقت کشته شدن سهراب سبب می‌شود چیزی در درون رستم کشته شود یا به بیان دیگر او خودکشی می‌کند.

بیست‌و‌نهمین نشست از مجموعه درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سه‌شنبه (19 دی) از ساعت 16 تا 18 در سرای اهل قلم، واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه‌نصیر، شماره دو برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط