چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۰
من یک روز داغ تابستان دنیا آمدم

ايبنا - خواندن يك صفحه از‌‌ يك كتاب را مي‌توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه‌اي از اكسير دانايي، لحظه‌اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه‌اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...


درخت

بروید
دنبال بادها بدوید
سایه‌ام را له کنید
من به گردش فصل‌ها عادت دارم
به این زمین که زیر پایم می‌لرزد
به ابرها که می‌روند جای دیگری ببارند
و به تنهایی که می‌دانم زردم می‌کند
همین جا می‌مانم، زیر همین آسمان
به خاطر کودکانی که دورم چرخیدند
به خاطر خنده‌هایی که از دور شنیده شدند
به خاطر سنگی که سکوت مرا فهمید
و به خاطر نام‌هایی
که بر تنم به یادگار نوشتید.


صفحه 29/ من یک روز داغ تابستان دنیا آمدم/ مانا آقایی/ موسسه انتشارات بوتیمار/ چاپ اول/ سال 1391/ 52 صفحه/ 2900 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها