«قصههایی از برف و هندوانه» نوشته محمود افشاری منتشر شد. این اثر در راستای داستانهای ایرانی نشر قطره به دبیری شهرام اقبالزاده به بازار کتاب کودک و نوجوان راه یافته است._
«برآمدن دهکده»، «دایانوم»، «ایستگاه شماره پنج تله کابین توچال»، «به رنگ هندوانه»، «ستاره»، «کدوی براتیگان» و «طعم کدو حلوایی» عنوان داستانهای این کتاب هستند.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «هیچکس نمیدانست چه اتفاقی رخ داده است. ابرهای سیاه و سترون بر فراز شهر بود و هوا چنان رو به سردی میرفت که تا یک ساعت دیگر بخار پشت شیشهها یخ بست. چارهای نداشتیم جز آن که پای تلویزیون بنشینیم و اخبار را از قاب شیشهای دنبال کنیم، اما هیچکس توضیحی منطقی برای این رویداد غیر منتظره نداشت. تنها چیزی که همه بر سر آن توافق داشتند این بود که آن روز صبح مثل همیشه خورشید طلوع نکرده است! شب سیام آذر ماه هنوز تمام نشده بود که برنامههای رادیو و تلویزیون قطع شدند...»
در این کتاب میخوانید: «تیگی بود که از پشت صحنه به روی سر جادوگر پرید، نادیا و میر کت هم به او ملحق شدند؛ یکی چنگش زد، دیگری خرخرهاش را فشرد و آن یکی دندانهای نیشش را در سینهاش فرو میکرد. هنگامی که جادوگر آخرین سکندریهایش را میخورد تا به همراه خیل جانوارنی که ضمیمهاش شده بودند زمین بخورد، صدای تیر هوایی همهشان را غافلگیر کرد.»
نظر شما