به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، اسرافیلی گفت: وارد شدن به ساحت مقدس ائمه(ع) و به ویژه شعر عاشورایی آداب و ترتیبی دارد. این گونه نیست که دو کلمه را در شعر عاشقانه جابهجا کنیم و ادعا کنیم که آن شعر را برای ائمه سرودهایم.
وی توضیح داد: درست است که ما عشق و علاقه به ائمه داریم اما رنگ و لعاب عشق به اهل بیت(ع) با رنگ و لعاب عشق در شعرهای زمینی تفاوت دارد. ما نخست باید دلمان با اهل بیت(ع) گره بخورد و آموزههای دینی آن بزرگواران که در حرکت و منش و رفتار آنها دیده میشود برای ما الگو باشد و زندگیمان را با امام حسین(ع) پیوند بدهد.
شاعر مجموعه شعر «عبور از صاعقه» ادامه داد: اگر این پیوند نباشد، شعر ما شعر عاشقانه زمینی از آب درخواهد آمد؛ این در حالی است که شعر ائمه(ع) دارای عمق و مفاهیمی است که با شعر عاشقانه زمینی تفاوت دارد. چنین نیست که تنها در شعرها بگوییم ائمه را دوست داریم و چشم و ابرو و قامت آنها را وصف کنیم، بلکه در شعرمان باید ایستادگی و مقاومت آنها را به تصویر بکشیم.
اسرافیلی افزود: شعرهایی که برای اهل بیت سروده میشوند، باید ادامه «هیهات منا الذله» حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) باشند. سخن امام حسین(ع) امروز باید مطلع درخشانترین شعرهای آیینی باشد که فرمودند ما مرگ را میپذیریم اما ذلت را قبول نمیکنیم. پس شعر عاشورایی نباید شبیه به شعر عاشقانه باشد. شعر آیینی باید ادامه خطبههای حضرت زینب(س) باشد که میفرماید: «ما رأیت الا جمیلا» هیچ چیز غیر از زیبایی ندیدم. این نگاه با مفهوم شعرهای عاشقانه دختر و پسری فرق دارد. زیبایی ظاهری نیست، بلکه زیبایی عاشورا زیبایی عمیق هستیشناسانه است.
شاعر مجموعه شعر «مردان آتش نهاد» یادآور شد: در مجلس ملاقات یزید و حضرت زینب(س)، حضرت میفرمایند: «خدا را سپاس میگزارم که اول ما را با رسالت عزت بخشید و آخر ما را با شهادت!». این مفاهیم و بلند نظریها و سرفرازی در یک شعر عاشقانه ساده نمیگنجد. اما متأسفانه این روزها شعرهایی سروده میشوند که چنین سرفرازیهایی را باز نمیگویند و نوحهها بیشتر شبیه به شعرهای عاشقانه ساده هستند.
وی افزود: نوحههای ما، زبان و تعابیر سستی دارند و چنین نبوده که در مجالسی که برای شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) خوانده میشوند مردم را بگریانند. گاهی، اشکالات فنی در شعرها دیده میشود و گوینده از ابتداییترین عناصر شعری بیخبر است. بسیاری از نوحهها را خواندهام و شنیدهام که به دور از تاریخ و مقتل وقایع عاشورا نوشته شدهاند. پرسشم این است که وقتی کسی از تاریخ اطلاع ندارد، چگونه میتواند برای اهل بیت شعر بسراید؟ بیان بیشتر نوحهها بیان قهوهخانهای است.
شاعر مجموعه شعر «آتش در گلو» گفت: شعر ضعیفی را خواندم که شاعر نوشته بود:
«میدانی چرا در کربلا توفان به پا میشود
صحنه جانبازی عباس اکران میشود»
اینها مشکلات شعر آیینی و نوحهسراییها و مداحیهای ماست. هر فردی یک دانگ صدا دارد، نوحهسرایی میکند و هر که اندکی به شعر علاقهمند است، شعر میسراید. چنین شاعرانی ار اتفاق سالی یک بار کتاب هم چاپ میکنند. در این میان، جای یک انجمن که نوحهسرایان را به استفاده از شعرهای درخشان ترغیب کند، خالی است.
این شاعر گفت: برای پرهیز از کلیشهپردازی در سرودن نوحهها شاعر باید ذوق شاعرانگی داشته باشد و نقش عواطف، احساسات و آرایههای صوری ادبی و صنایع ادبی را بداند. شاعر باید شعر را به درستی بشناسد و از عناصر شعری بهره ببرد و تاریخ و مقتل را خوانده باشد.
اسرافیلی گفت: متأسفانه بیشتر نوحهخوانهای ما چیزی از شعر نمیدانند، وزن در برخی شعرها به هم ریخته و شاعر شناخت درستی از کلمه ندارد. به گمانم نوحهخوانهای ما شعر خوب هم که به دستشان برسد نمیخوانند و در جیبشان میگذارند. البته فواد کرمانی و عمان سامانی از جمله شاعرانی بودند که در این زمینه شعرهای درخشانی سرودند.
کتابهای آتش در خیمهها (مجموعه شعرهای عاشورایی)، در سایه ذوالفقار (مجموعه شعر دفاع مقدس)، «عبور از صاعقه»، «مردان آتشنهاد»، «گزیده ادبیات معاصر (شماره 5)»، «آتش در گلو»، «آینه و سنگ» «مریمها و شقایقها» از جمله آثار این شاعر هستند.
چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۰
نظر شما