به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، رضی هیرمندی، درباره وضعیت آثار ترجمهای در حوزه ادبیات کودک و نوجوان گفت: در وهله اول ما باید دو بخش را از هم تفکیک کنیم؛ یک بخشی که مربوط به تولیدکنندگان اولیه کتاب یعنی مولفان و مترجمان است و میتوان از آن به عنوان ورودی ادبیات کودک نام برد. دوم، بخشی که مربوط به توزیع کنندگان و مجوزها میشود که در واقع خروجی ادبیات است.
این مترجم توضیح داد: در بخش اول باید گفت که مولفان و مترجمان با تمام مشکلات، تنگناها و سختیهایی که پیش رو دارند در هر وضعی کار خود را به درستی انجام میدهند و از این جهت مشکل خاصی وجود ندارد اما در بخش دوم، افرادی قرار میگیرند که مسوولیت دارند و باید در زمینه آماده کردن کتاب و خروج آثار و همچنین عرضه آنها به بازار فعالیت کنند که البته در این بخش با مشکلاتی مواجهیم. میتوان گفت که در بخش ورودی کتاب بیمشکل و در بخش خروجی با مشکلاتی رو به رو هستیم. تنگناهایی که در زمینه تهیه کاغذ و نیز ممیزیها و گاهی بدسلیقگیها گریبان کتابها را میگیرد سبب میشود که ما خروجی مناسبی نداشته باشیم.
وی در پاسخ به این سوال که چرا روی آثار ترجمه شده کودک و نوجوان نقدی انجام نمیشود، گفت: تا آنجا که من با خبر هستم و با توجه به سیر و سیاحتی که در مجلات و نشریات حال حاضر و همین طور نشریات مجازی انجام دادهام، باید گفت که نقد ادبی ترجمه تقریبا صفر است و این بسیار جای تاسف دارد؛ چراکه نقد یکی از مهمترین لوازم شکوفایی تالیف و ترجمه است که بخشهای خلاقانه را در بر میگیرد. در حقیقت وقتی نقد مناسبی از سمت صاحبنظران وجود ندارد، ما با چشم بسته یا نیم بسته به سمت جلو حرکت میکنیم. البته واقعیتی که وجود دارد این است که بحث فقر نقد تنها در ادبیات کودک و نوجوان به چشم نمیخورد، بلکه در همه حوزههای ادبی این نبود یا کمبود نقد لمس میشود؛ در عین حال باید گفت که فقر نقد بیشتر از هرجایی خودش را در «نقد ترجمه» نشان میدهد.
هیرمندی ادامه داد: البته من در نشریات وزینی مانند «کتاب ماه کودک و نوجوان»، «پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان» و... نقدهایی را درباره آثار تالیفی میبینم، اما در حوزه ترجمه، فقرِ نقدِ تاسف بار گریبان ادبیات کودک و نوجوان را گرفته است. جالب است بگویم که گاهگاهی هم که با نقد ترجمه روبهرو میشویم، میبینیم که نقد صرفا یک نقد ساختاری و محتوایی است و درباره ترجمه نظر خاصی ندارد. من هم به عنوان یک مترجم و هم در جایگاه یک مخاطب و خواننده آثار ادبی، میتوانم بگویم که در حال حاضر نقد ترجمهای یا نقدی که به متن ترجمه شده بپردازد، وجود ندارد.
وی درباره نقد صحیح ترجمهای توضیح داد: باید توجه داشت که نقد درست بر ترجمه، باید هم به متن مبدا و هم به متن مقصد توجه کند و ناظر به مقابله و یا مطابقه میان متن اصلی و متن ترجمه باشد؛ در حالی که نقدهایی که در این حوزه انجام میشود یا تماما تعریف و تمجید از کتاب است و یا خرده گیری از محتوای اثر. درواقع مترجم بیجهت از نقدی خوشنود و یا ناراحت میشود؛ چراکه اگر نقد مثبت باشد یا منفی به هرحال نقد مترجم نیست، نقد نویسنده اصلی کتاب است. واقعیت این است که نقد در جایگاه درست هم مترجمان را به مرتبه بالاتری میرساند و هم به مخاطبان کمک میکند تا بتوانند کتاب بهتر را برای خود انتخاب کنند. اگر نقد را با همان تعریف کلاسیکی که وجود دارد، جدا کردن سره از ناسره بدانیم، باید گفت که کاردکرد این نقد برای تمام افراد در ارتباط با کتاب موثر است. نقد درستی که توسط افراد اهل فن و آشنا به دانش نقد انجام میشود، کمک میکند که کتابهای ترجمه روز به روز موفقتر شوند. در واقع باید پرسید که چه کسی است که در برابر ناسره، سره را دوست نداشته باشد؟
مترجم کتابهای «شل سیلوراستاین» با تاکید بر نبود فضای حقیقی برای این مترجم ادبیات کودک و نوجوان گفت: یکی از مشکلاتی که خیلی چشم گیر است نبودن و یا کمبود فضای مناسب برای ترجمه است. در واقع ما تشکلهای مناسب و یا نشریات و رسانههایی درست برای کار ترجمه نداریم. انگار هرکدام از ما داریم در سلولهای خودمان حرکت میکنیم و فضایی برای دور رفتن از خود نداریم. درستتر این است که بگوییم فضای مجازی نقصهای کار ترجمه را تا حدی کم میکند، اما مترجمان به فضای حقیقی هم نیاز دارند تا بتوانند از درکنار هم بودن استفاده کنند. مسلم است که وجود انجمنها و بده بستانهای حقیقی راه را برای ترجمههای بیشتر و بهتر باز میکند.
وی با اشاره به نبود جریانهای مستمر برای تهیه کتابهای مبدا برای مترجمان آثار کودک و نوجوان ادامه داد: مشکل دیگری که برای مترجمان وجود دارد، دسترسی نداشتن به سوژه اصلی کار یعنی کتاب است. کتاب فروشیهای عمومی و تخصصی هم، چه به دلیل تحریمها و چه به دلیل محدودیتها برای واردات کتاب وجود ندارد. سالی یکبار نمایشگاه بین المللی کتاب هم برگزار میشود که به نظر من به هیچ عنوان کافی نیست. در همین نمایشگاه کتاب هم باید گفت فقیرترین بخش مربوط به حوزه کتاب کودک و نوجوان است. در واقع بخش مربوط به رمان، شعر و داستانهای مصور برای کودکان بسیار ناچیز است؛ تا حدی که شما در همین نمایشگاه کتاب کمتر مترجمی را میبینید که پنج کتاب مناسب برای خودش پیدا کند. به عقیده من باید جریانهای مستمری برای تهیه کتاب وجود داشته باشد. زمانی زنده یاد حسین ابراهیمی الوند روزنهای از طریق «خانه ترجمه» باز کرد که در ارتباط میان مترجمان آن زمان بسیار موثر بود و مترجمان جوان و با سابقه کنار هم جمع میشدند و ارتباطی حقیقی برقرار میکردند.
رضی هیرمندی در رابطه با تاثیر توامان آموزش مترجمان و خلاقیت آنها ادامه داد: اگر بخواهیم مترجمان خوب را طبقه بندی کنیم باید بگوییم که این افراد در دو فرایند جداگانه که هیچ دیوار چینی هم میان آن وجود ندارد تربیت میشوند. فرآیند طبیعی یعنی اینکه در متن سازوکارهای سازنده فرهنگی به صورت خود به خودی نیروهای ماهر به تدریج و بر اثر گذر زمان تربیت میشوند، درست مانند فرآیندی که برای یک نویسنده شدن یک فرد اتفاق میافتد، مترجمان هم به عنوان بازآفرینندههای هنر مکتوب در یک فرآیند عرضه و تقاضا به جامعه عرضه میشوند. از سوی دیگر نمیتوان منکر فرآیندهای آگاهانه و آموزشی مترجمان هم شد و این مسالهای است که باید مورد توجه مسوولان فرهنگی قرار بگیرد. نقش دانشکدهها و آموزشکدههای خصوصی ترجمه هم در این میان کم نیست. آنها دانش ترجمه را به صورت نظاممند و جمع بندی شده در میآورند و راه را برای مترجم شدن کوتاه میکنند. در واقع هر دوی اینها باید در کنار هم باشد، یعنی آموزش در ترجمه و ذوق ادبی یک مترجم با هم، او را به یک مترجم خوب تبدیل میکند. با این حال من اعتقاد دارم که خلاقیت در امر ترجمه حرف اول را میزند.
رضی هیرمندی متولد سال ۱۳۲۶، فعالیت ادبی خود را برای کودکان و نوجوانان با ترجمه کتاب «درخت بخشنده» اثر معروف شل سیلوراستاین، نویسنده بزرگ آمریکایی آغاز کرد. بعدها او توانست کتابهای بسیاری را از این نویسنده و دیگر نویسندگان برتر حوزه ادبیات کودک و نوجوان ترجمه و منتشر کند.
گفتوگو از مهسا نیکدل
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۰
نظر شما