دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۲
کیومرث منشی‌زاده: بهترین طنز، شاعرانه است

کیومرث منشی‌زاده گفت: طنز و شعر دو روی یک سکه‌اند. بهترین شعر آن است که طنز داشته باشد و بهترین طنز آن است که شاعرانه باشد.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، منشی‌زاده گفت: فکاهه و هزل مربوط به نظم است نه شعر؛ چون شعر خوابی است که در بیداری می‌بینیم و مطلقاً منطقی نیست و مربوط به حس است نه عقل، در حالی که نظم مربوط به عقل است و منطقی است.

وی گفت: در همه جای جهان بهترین شاعران بهترین طنزپرداز هستند مثلاً در ایران شیخ سعدی بهترین طنزپرداز  است؛ همچنان که حافظ هم در شعرش طنز فراوان دارد. شعر فی‌الواقع آدم را گول می‌زند و مربوط به حقیقت است، نه واقعیت؛ در حالی که نظم به واقعیت مربوط می‌شود. هزل یک مقوله منظوم است. کسانی که خواسته‌اند مقولات معقول را بیان کنند آن را در قالب وزنی ریخته‌اند تا در ذهن بماند. مثلاً شاعرانی که کارشان مربوط به عرفان است، آثارشان بیشتر به نظم شباهت دارد. 

سراینده مجموعه شعر «ساعت سرخ در ساعت 25» افزود: کار شعر گول زدن است. پنج چیز خلاف عقل سلیم است؛ برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه. شعر امری است که حقیقت ندارد و ما مقابل آن نمی‌توانیم دوام بیاوریم و قبولش کنیم. مثل آن‌که سعدی می‌گوید: «طوطی نگوید از تو دلاویز‌تر سخن!» و ما خوشمان می‌آید و می‌پذیریم در حالی که طوطی مطلقاً دلاویز سخن نمی‌گوید. یا گفته شده:
«تو چوب راست از آتش دریغ می‌داری
کجا به آتش دوزخ برند مردم راست»
در این شعر شاعر کلمه «راست» را به کار گرفته و چوب مستقیم را با راست گویی خلط کرده و ما را گول زده؛ در صورتی که واقعیت آن است که منطق شعر ضد منطق است.

سراینده مجموعه شعر «قرمزتر از سفید» توضیح داد: اصولاً کار شعر این است که علاوه بر این‌که انسان را از رنج و مالیخولیا و دیوانگی‌هایی که در ذهن است، راحت می‌کند، به دیگران یک جور نشاط می‌دهد و شنونده احساس خوشحالی می‌کند یا لبخند می‌زند.

نویسنده مجموعه طنز «از روبه‌رو با شلاق» گفت: سعدی می‌فرماید:
«لب از لبی چو چشم خروس ابلهی بود
برداشتن به گفته بیهوده خروس»
یا حافظ هر جا که شعرش با طنز عجین است، شعرتر شده. مثلا می‌گوید:
«با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان»

منشی‌زاده ادامه داد: حتی حافظ وقتی یک مقوله غم‌انگیز و ناخوشایندی مثل مرگ را می‌خواهد در قالب طنز بیان کند می‌گوید:
«بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست»

این شاعر شعر ریاضی توضیح داد: طنزی که مد نظر من است، مطلقاً با  لودگی‌های رایج تفاوت دارد. چون شوخی با طنز  فرق دارد و درخشش هر شعر خوبی به دلیل طنزش است. طنز یعنی طرفه اندیشیدن، یعنی عجیب و غریب اندیشیدن، نه معمولی فکر کردن. سعدی می‌فرماید:
«خورشید گر تو روی نپوشی نهان شود
گوید دو آفتاب نگنجد به کشوری»
یا می‌فرماید:
«تو پری چهره ندانم ز کجا می‌آیی
آدمی زاده نباشد به چنین زیبایی»

وی توضیح داد: سعدی در جایی دیگر می‌گوید:
«گفته بودی که بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی»
شعر نیما هم طنز دارد. شعر هر شاعر بزرگی به دلیل طنزش زیباست. 

این شاعر همچنین صحبت‌هایش را درباره تفاوت شعر و نظم تکمیل کرد و گفت: چون من درباره وجه فارق شعر و نظم چیزی گفتم منظورم این است که مثلاً فردوسی شاعر نیست و ناظم است. شاهنامه نظم بسیار درخشانی است و نباید فراموش کنیم که نظم درخشان از شعر درخشان چیزی کمتر ندارد و این‌که بگوییم فردوسی نویسنده است چیزی از شأن او نمی‌کاهد.

منشی‌زاده متولد سال 1317 کرمان است. این شاعر را بیشتر با عنوان بنیانگذار شعر ریاضی در ایران می شناسند. از کتاب‌های او می‌توان به مجموعه شعر «قرمزتر از سفید» و مجموعه طنز «از روبه‌رو با شلاق» اشاره کرد. او در سال‌های اخیر به سرودن شعرهایی موسوم به شعر رنگی روی آورده‌ است. «ساعت سرخ در ساعت25» نام گزینه اشعار وی است که در سال 87 از سوی انتشارات نگیما منتشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط