خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-فربد که بهعنوان مترجم فعال در حوزه ادبیات نوجوان شناخته شده، علاقه خاصی به حوزه داستان با رویکرد فانتزی دارد و همواره بر این مساله پافشاری کرده که ژانر وحشت ازهمه زوایا با رویکردفانتزی متفاوت است.
اغلب کتابهای ترجمه شده توسط شما درزمره کتابهای فانتزی سیاه میگنجند و این سوال را پیش میآورد که آیا این نوع انتخاب ریشه در علاقه شمابه ژانر وحشت دارد؟
به هیچ وجه. شاید در ابتدا نام بردن از فانتزی سیاه، این مساله را در ذهن بهوجود آورد که منظور از چنین فانتزی، همان ژانر ادبیات وحشت است. اما باید بگویم اینطور نیست! بنده بر اساس تجربهای که در این زمینه دارم، باید بهاطلاع مخاطبان علاقهمند به مطالعه فانتزی سیاه برسانم، ادبیاتی که از آن نام بردید، ادبیاتی است که نهتنها مانند متون کتابهای وحشتآور موجود در بازار نیست بلکه، از نوع کتابهایی است که در عین برخورداری از داشتن پیچیدگی تقریبی که دارای جذابیت هم هست، از لایههای متعدد قابل مکث بهره میبرد که این امر مهمترین وجه تمایز اینگونه ادبیات با ادبیات وحشت شناختهشدهای است که فقط میتوان در آنها، بعد سرگرم کنندگی موقتی را ملاحظه کرد و بس.
شما هیشه ازاصلی به نام یافتن کلید برای تفسیر متن و موضوع درترجمه حرف میزنید. کمی بیشتردراینباره توضیح بدهید.
ببینید، این کلیدی که از آن صحبت میکنیم، درواقع همان سه اصل مهم و حائز اهمیت است که در کار ترجمه چه برای کودک و نوجوان وچه برای بزرگسالان باید نسبت به آنها، توجه کاملی داشته باشیم واین سه اصل ،یکی آشنایی به زبان مبدأ. یکی آشنایی و تسلط به زبان مقصد و دیگری اشراف کامل بر موضوعی است که میخواهیم آن را ترجمه کنیم. بدین ترتیب که مترجم، باید نسبت به متنی که برای ترجمه انتخاب کرده است وقوف کامل داشته باشد. از چه نظر؟ ازنظر لحاظ کردن درکی که نسبت به موضوع دارد؛ یعنی درک کامل متن. حال چنانچه غیر از این باشد، ترجمه متن، هم ازجهت زبان و هم از نظر موضوع و سایر مواردی که در یک کار ترجمه دخالت دارد دچار اشکال جدی میشود.
برای رسیدن بهتر به درک متن، علاوه بر تسلط به زبان مبدأ و مقصد، آیا عوامل دیگری هم وجود دارد؟
اگر مترجمی بخواهد آن دقت لازم را برای کار خویش بهعمل آورد، زمانی که با مفهوم یا معنای کلمهای یا اصطلاحی و یا هر مساله دیگری که مشابه اینهاست مشکل پیدا کرد، میتواند به منابع قابل دسترس یا پینویس و توضیحات احتمالی در کتاب مراجعه و مشکل خود را حل کند. بدیهی است در چنین وضعیتی، کار کاملاً صحیح و دلچسب از آب در خواهدآمد.
آیا نوع تفکر و سطح آگاهی خواننده نوجوان کتاب و نیز برداشت وی از متن ترجمهشده، میتواند محکی برای نوع آن ترجمه باشد یا خیر؟
هر مخاطب،درهرسن، وقتی متنی میخواند، بنا بر میزان آگاهی خود، برداشتهایی دارد،خصوصاً زمانی که با یک متن ادبی مواجه میشود. اما اگر این سوال به معیار نقد ترجمه مربوط میشود که باید عرض کنم آن هم برمیگردد به اینکه ترجمه چطور صورت پذیرفته باشد. یعنی اینکه از فارسی سلیس چگونه استفاده کرده باشیم تا زبان ترجمه را آنچنان که باید و شاید، سهل و جامع و روان، در اختیار مخاطبان قراردهیم.
گاه مشاهده میشود با متنی بسیار ضعیف به لحاظ ترجمه روبهرو میشویم ، در این هنگام صرفنظر از بی تجربه بودن مترجم برای برگرداندن متنی از زبانی دیگر، از کدامین عوامل مهم رعایت نشده برای این کار میشود نام برد؟
همان سه اصل مهمی که پیشتر بهآنها اشاره کردم ارکان اساسی برای انجام یک ترجمه خوب است اما اینکه کار ضعیف یا مشکلدار باشد، قطعاً میتوانم بگویم یا مترجم، قوی و زبده نبوده یا متن ضعیف ونارسا بوده یا درک مطلب و مفاهیم اتفاق نیفتاده است، اما اگر وضعیت فقط مربوط به ضعیف بودن مختصری از زبان و لغات باشد، مترجم میتواند با استفاده از منابع درست یا افراد متخصص و همینطور مترجمانی که به زبان مبدأ و مقصد تسلط کافی دارند، کار را پیش ببرد، حتی این مساله درباره مفهوم و درک متن هم صادق است.
اینکه مترجم باید به زوایای مفهومی متن یا کشف سلیقه و نگاه و اهداف نویسندهای وقوف داشته باشد، لازمه کارترجمه است ؟
بله، همینطور است. حتی در کار سفارشی هم گاهی میطلبد تا مترجم از نویسنده و آثارش اطلاع مناسبی داشته یا اطلاعاتی بیشترکسب کند، همینطور از ذهنیات و شخصیت نویسندهای که قرار است آثاری از او را ترجمه کند اطلاعات جامعی داشته باشد.
مدتی است شاهد افزوده شدن بیرویه تعدادی مترجم، در حوزه کودک و نوجوان هستیم. مترجمانی که تعدادی از آنان، با کارهایی که ارائه میدهند مخاطب را متوجه این موضوع میکنند که با مترجمی مسلط روبرو نیستند. به نظر شما، این امر ریشه درچه نارساییهایی دارد؟
راستش مدتی است این سوال برای خود من هم بهوجود آمده است. سوالی که هنوز پاسخش برایم مبهم باقی مانده! چون کار ترجمه، با توجه به اصولی که دارد، کاری نیست که یا سهل باشد یا درآمدزا یا شهرت به همراه بیاورد! حتی میتوانم بگویم کار زمانبر سختی هم هست. اما اینکه چرا چنین اتفاقی افتاده و همچنین دارد میافتد، مقولهای است که نیازمند بررسی جدی است.
ملاحظاتی که در دایره واژگانی حوزه کودک ونوجوان برای نوشتن وجود دارد درحوزه ترجمه هم هست؟
صددرصد. چون همانطور که اشاره کردید، کار برای کودک و نوجوان، زبان و فضای خاص خود را دارد. ترجمه برای بزرگسال گاه بسیار مستقیمتر از ترجمه برای کودک یا نوجوان است. کار ترجمه برای سنین پایین از تبحر و تسلطی سخن میگوید که اگر ذرهای به آن بیتوجهی شود، آسیبهایی جدی چه به اصل کار و چه به متن ترجمه وارد خواهد کرد.
اگرمایلید، درآخر چند کتاب ترجمهشده جدیدتان را همراه کارهای دردست ترجمه معرفی کنید.
از کارهای ترجمهشده قبلی، میتوانم به نمونههایی در زمینه کودک و نوجوان، با عناوین «مترسک و خدمتکارش» نوشته فلیپ پولمن و همینطور «کتاب گورستان» و «غولهای یخی» نوشته نیل گیمن اشاره کنم.
آخرین کتابی را هم که چند روز قبل، ترجمهاش را به پایان رساندم، کتاب «اقیانوس انتهای جاده» نوشته نیل گیمن است. این کتاب گرچه در حوزه کتابهای بزرگسال است اما طبق مقالهای که در روزنامه گاردین به چاپ رسیده، جزو معدود کتابهای ادبی شناختهشدهای است که دارای مرز سنی مشخصی نیست. یعنی برای کودک، نوجوان و بزرگسال کتابی خواندنی است.
گفت وگو: فاطمه مشهدیرستم
یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۰
نظر شما