به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در نشست «بررسی و نقد نظریههای مربوط به شطحیات عرفانی بر مبنای منطق فازی» با سخنرانی دکتر هادی وکیلی امروز (23 آذر) در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بزگرار شد.
در ابتدای این نشست، وکیلی با اشاره به وجود مخالفان و موافقان موضوع شطحیات عرفانی گفت: درباره شطحیات، موافقان و مخالفان بسیاری وجود دارد و بیش از 150 عنوان کتاب درباره این موضوع نگارش شدهاند که البته تعداد مخالفان بیشتر از موافقان است.
وی با اشاره به تعریف «شطح» افزود: شطح به گفتارهایی میگویند که به ظاهر صدر و ذیل آن با یکدیگر قابل جمع نیستند و به عبارت دیگر، جملات آنها متناقضنما هستند.
این دکترای عرفان اسلامی، در توضیح بیشتر شطحیات عرفانی اضافه کرد: شطحیات تعبیری است غریب در توصیف یک حالت وجدی که آن وجد به زبان عارف جاری میشود.
وکیلی با بیان اینکه شطحیات عرفانی باید چهار شاخصه داشته باشند، بیان کرد: وجد عارف باید به شدت برسد و در حالت عادی نباید این تعابیر بیان شود، در غیر این صورت بیشتر کفرگویی است.
وی ادامه داد: شطح باید در حالت غیاب عقل و سکر واقع شود که در عرفان از سکر به استعاره از فناپذیری تعبیر میشود.
به گفته این استاد دانشگاه، شطح باید برآمده از دعوت یک هاتف الهی باشد، بهاین معنا که فردی در درون عارف او را دعوت به بیان این تعابیر کند. در غیر اینصورت، شطحیات افتراست. همچنین شطح باید در فضایی فراتر از هوشیاری که به آن در فضای عرفان ناهوشیاری گفته میشود، اتفاق افتد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به افشای اسرار در طول تاریخ بشریت گفت: ابویزید بسطامی نمونهای از این اتفاق است آنجا که میگوید: «پاکم چو شأن بزرگ و جلیلی دارم!» این در حالی است که این تعابیر برای خداوند بزرگ بیان میشود.
وی افزود: عبارت «اناالحق» حلاج نیز نمونه دیگری از این شطحیات است که باعث شد سر او بالای دار برود. همچنین ابن عربی نیز در شطحی دیگر بیان میکند که «من از پروردگارم دو سال کوچکترم!»
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از این نشست به تعدادی از آیات قرآن که در آن مصادیقی از شطحیات مشاهده میشود، نظیر آیه رمی، آیه فنا، آیه هلاک، آیه وجهالله و آیه اسماء اربعه اشاره کرد.
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که «تبیین فلسفی ما از شطحیات چیست؟» ادامه داد: در نگاه فلسفی شطحیات باید با قوانین منطق صوری سازگار باشد و قوانین منطقی نیز فقط زبانشناختیاند. این در حالی است که شطحیات عرفانی از این قوانین پیروی نمیکنند.
وی با بیان اینکه «والتر ترنس استیس» فیلسوف انگلیسی در کتاب «فلسفه و عرفان» در دفاع از شطحیات عرفانی چهار نظریه را مطرح میکند، ادامه داد: در نظریه نخست با عنوان نظریه «شطحیه خطابی» بیان میشود که تعابیر عارفان صرفاً تعابیر خطابی، ذوقی و شاعرانهاند و چون عارف میخواهد سخنش به صورت نافذ و تأثیرگذاری منتقل شود از این تعابیر استفاده میکند. در نقد این نظریه نیز گفته میشود که در بسیاری از جاها این نظریه معنایی ندارد زيرا دو مفهوم دچار تناقض محتواییاند.
وکیلی از نظریه «سوء تألیف» در همین راستا یاد کرد و افزود: بر اساس این نظریه، گفته میشود که عارف بدون غرض دچار سوء تعبیر شده و مثل کودکی که نمیداند چگونه از تجربهاش در قالب زبانی صحبت کند، شطح را بر زبان میآورد. نقدی که به این نظریه مطرح میشود، این است که گاهی یک عارف چندین بار در تاریخهای مختلف و جغرافیای گوناگون از یک تجربه یاد میکند. بنابراین، این سوء تالیف نیست.
این استاد دانشگاه افزود: در نظریه سوم نیز بیان میشود که اگرچه عارف به صورت آگاهانه این کار را انجام میدهد، اما موضوع گزارهها به دو چیز یا یک چیز از دو جهت اشاره میکند. «خدا و جهان یکی است» یکی از این گزارههاست که در این نظریه گفته میشود. در نقد این نظریه گفته میشود که نمیتوان خدا را هم پذیرفت و هم نپذیرفت.
وکیلی در ادامه این نشست درباره نظریه چهارم با عنوان «تعدد معانی یا ایهام» گفت: این نظریه نیز بیان میکند که برخی شطحیات موضوع را مطلق و نسبی میگیرند و به همین دلیل میتواند در همه موارد سازگار باشند.
وکیلی با بیان اینکه همه این نظریات در دفاع از شطحیات ناموفق بودهاند، اظهار کرد: شطحیات عرفانی با قوانین منطق صوری سازگار نیستند و منطق دیگری را میطلبند.
وی با اشاره به نظريات «رودولف اتو» فیلسوف آلمانی در کتابش، یادآور شد: این فیلسوف بیان میکند که عرفان منطق خاص خود را دارد و قوانین منطق صوری بر آن نقض میشوند.
به گفته این دکترای عرفان اسلامی، شطحیات عرفانی را بر اساس منطق فازی میتوان تبیین کرد. مبدع منطق فارسی شخصی به نام «پروفسور لطفیزاده» است که در اصل ریاضیدان است. او در نظریه فازی خود بیان میکند که پدیدههای عالم «تو در تو» هستند و هیچ پدیدهای مجزا از پدیده دیگر نیست. از نگاه او، هرچه دقت را در کیفیت تعاریف افزایش دهیم، در واقع دچار کاهش میشویم، زيرا در این فضا اصلاً تعاریف معنا ندارند.
وی با بیان اینکه «منطق فازی میگوید هم این و هم آن و نه این و آن!» تاکید کرد: لطفیزاده پدیدهها را درجهبندی میکند، همانگونه که ما از رنگ، سیاه را درجهبندی میکنیم. از نظر او نیز پدیدهها چنین حالتی دارند. به طور مثال، اگر عدد 20 را در رده عالی بدانیم عدد 99/19 نیز در درجه عالی محسوب میشود اما در درجه پایینتری از عالی قرار میگیرد.
وکیلی با اشاره به اینکه منطق فازی قابل تعمیم به حوزههای دیگر مانند روانشناسی است، گفت: بهطور مثال، ما نمیتوانیم تعریف دقیقی از مرض و سلامتی ارایه دهیم، زيرا این دو مرز دقیقی ندارند و هر پدیدهای جزیی از پدیده دیگر است.
به گفته این دکترای عرفان اسلامی، منطق فازی برای تجارب عرفانی راهگشاست و نمیتوان در تبیین شطحیات عرفانی منطق ارسطویی را بهکار گرفت و نسبت منطق ارسطو به منطق فازی مانند نسبت هندسه اقليدسی به هندسه غیر اقليدسی است. بنابراین منطق فازی توسعهیافته منطق صوری است.
شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۳
نظر شما