به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، جلسه مباحثه «علوم اجتماعی و متفکران مسلمان، بازسازی یا بدیلسازی؟» عصر دیروز(26 آذرماه) با حضور حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دکتر فریدالعطاس، استاد جامعهشناسی دانشگاه بینالمللی سنگاپور، در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
فرید العطاس در ابتدای این نشست با اشاره به کتاب جدیدش با عنوان «نظریه علوم اجتماعی جایگزین» گفت: در این کتاب، درباره تحول در علوم انسانی و اجتماعی صحبت شدهاست. برای فهم بیشتر درباره ضرورت این مساله از یک تشبیه استفاده میکنم. آشپزی علاوه بر اینکه یک علم است جنبههای مختلف مانند زیباییشناسی و اجرایی نیز دارد. علوم اجتماعی نیز همینگونه است و وقتی از علوم اجتماعی صحبت میکنیم، از ارزش مسایل و پدیدههای اجتماعی حرف میزنیم. از سوی دیگر، نظریههای جامعهشناسی از نظم و زیبایی خاصی برخوردارند. وجه کاربردی علوم اجتماعی نیز کمکی است که به حل مسایل اجتماعی میکند.
به گفته العطاس، آشپز خوب فردی است که از مواد اولیه موجود در جامعه خود استفاده کند. از سوی دیگر، آشپز خوب نه تنها باید از مواد اولیه جامعه خود، که از ادویه مناطق دیگر نیز استفاده کند.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه در نوشتههای خود علیه اروپامحوری علوم اجتماعی سخن گفته است، اضافه کرد: نقد اروپامحوری در علوم اجتماعی ما را به این سمت میبرد که گونهای از علوم اجتماعی را ایجاد کنیم که مفاهیم و تئوریهای غربی را کنار بزند.
این استاد دانشگاه مشکل غرب را در توجه به مواد اولیه خود دانست و افزود: علوم اجتماعی مسلمانان باید بر اساس سنت خودشان شکل گرفته باشد اما از منابع اروپاییان هم میتوان استفاده کرد. این همان فهمی است که من از علوم اجتماعی جایگزین دارم.
استاد جامعهشناسی دانشگاه بینالمللی سنگاپور با تاکید بر اینکه هیچ عرصه علمی بدون توجه به سنتهای خودی و دیگران قابل شکلگیری نیست، افزود: در مواد اولیه ایرانی، گوجه فرنگی وجود دارد که با وجود اینکه ایرانی نیست، اما امروز آشپزی ایرانی بدون گوجه فرنگی قابل تصور نیست! علوم اجتماعی هم همینگونه است. علاوه بر اینکه از مفاهیمی مانند ایدئولوژی استفاده میکنیم نباید از تعصب اروپامحوری استفاده کنیم، زیرا مفاهیم جهانیاند.
وی بخش پایانی سخنان خود را با یک مثال درباره مفهوم دین ادامه داد و گفت: مفهومی که از دین در علوم اجتماعی میشود متفاوت از برداشتی است که از این مفهوم در دنیا میشود. مفهومی که از «religion» برداشت میشود مفهومی جهانی است، اما در واقع، مفهومی که در درونش نهفته است، به دین مسیحیت برمیگردد.
العطاس افزود: وقتی اروپاییها درباره دین هندی مطالعه کردند از منظر مسیحیت به آن نگاه کردند. به همین دلیل، وقتی تعدد ادیان را در هند مشاهده کردند، گفتند که در هند فرقههای زیادی وجود دارد و از آن با نام دین هندوئیسم یاد کردند. در حالی که خود هندیها این فرقهها را دین میدانستند که با یکدیگر تفاوتهای بسیاری داشتند. بنابراین اشتباه اروپاییها این بود که تنها یک دین را در هند تصور میکردند و این به دلیل تحمیل مدل مسیحی به هندیها بود.
این استاد دانشگاه با اشاره به مطالب کتاب ابوریحان بیرونی درباره ادیان هندی گفت: بیرونی نیز در کتابش از کلمه ادیان هندی استفاده میکند و نه دین! حتی اسم هندوئیسم نیز نامی است که اروپاییان بر این دین گذاشتند، چون این نام در کتاب بیرونی وجود ندارد.
به گفته العطاس، در نقد اروپامحوری در علوم اجتماعی باید جامعه را براساس تئوریهای جایگزین بفهمیم.
وی تاکید کرد: بعد از چهل سال صحبت درباره اسلام در علوم اجتماعی اکنون زمان کار کردن روی کتابهای کلاسیکی مانند کتاب ابوریحان بیرونی و ابن خلدون فرا رسیدهاست و باید بر اساس این آثار مطالعات تجربی خود را آغاز کنیم.
استاد جامعهشناسی دانشگاه بینالمللی سنگاپور با اشاره به مطالب کتاب جدید خود گفت: من در این کتاب سعی کردم روشهای متفاوت با اروپا محوری را در سطح نظری، روششناسی و کاربردی در علوم اجتماعی ارایه کنم و در واقع، جامعهشناسی خلدونی جدیدی را ایجاد کنم، آنکه نه تنها به ابن خلدون بپردازد، بلکه آثار دانشمندان دیگر را نیز مورد مطالعه قرار دهد.
پارسانیا نیز در بخش دیگری از این نشست، بحث خود را با نقد اروپامداری علوم اجتماعی آغاز کرد و گفت: محیط اجتماعی اروپایی و آمریکایی دارای مسایلی است و دانشمندان آنجا باید مفاهیم خود را ناظر بر آن مسایل سامان دهند. به همین دلیل است که جامعهشناسان ایرانی نمیتوانند مفاهیم و نظریات غربیها را مورد استفاده قرار دهند.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره رابطه هنر با علم گفت: میتوان تعبیر عمیقتر از هنر را جایگرین کرد و آن عبارت است از نوع جهانبینی که به انسان و جهان وجود دارد و این جهانبینی در تکوین علم دخیل است و دخالت آن کمتر از دخالتی که حوزه کاربردی در تدوین و تکوین علم دارد، نیست و گاهی باید نقش آن را پررنگتر دانست.
به گفته این استاد دانشگاه، غفلت از این مساله و بیتوجهی به هویت فرهنگی و تاریخی نظریات اروپایی و مطلق فرض کردن این نظریات و استفاده از آنها به عنوان ابزار تحمیلی، این آفت را به دنبال دارد که ما را از قرائت نظریات بومی و تاریخی باز میدارد و مانع از این میشود که ما تلاشهای اندیشمندانی مانند بیرونی، ابن خلدون و فارابی را ببینیم.
وی تاکید کرد: ما برای اینکه ابن خلدون را درست بشناسیم باید به عقبه اشعری او توجه کنیم و وضعی را نیز که آن روزها جهان اسلام داشته است، در نظر بگیریم. قرائتی را که جابری از ابن خلدون دارد، نمیتوان پذیرفت زیرا او ابن خلدون را به ابن رشد نزدیک کرده، در حالیکه ابن خلدون به غزالی نزدیک و به اشعریه نزدیکتر است!
در ادامه این نشست، فرید العطاس با بیان اینکه «در هر زمینهای از دانش ما مجموعهای از فعالیتها و اقدامات را انجام میدهیم» گفت: در علوم اجتماعی ما با چهار وجه روبهروییم که به ترتیب عبارتند از انتخاب موضوع، تعریف مساله، روش و رویکرد ما به مساله(منطق) و در نهایت، هدف و غایت مساله. جوابی که ما به مسایل میدهیم همان جوابی است که نظریهها و محقق به مسایل میدهند و منبع نظریهای که برای پاسخ به مسایل استفاده میکنیم، میتواند از هر ماخذی گرفته شود.
دکتر پارسانیا نیز با تأکید بر محور پیشین سخنانش، جهانبینی را در کنار سه عنصر علمی، هنری و کاربردی قرار داد و آن را بسیار تاثیرگذار در تحصیل معرفت افراد دانست.
وی سطح تأثیرگذاری متافیزیک، جهانبینی و ارزشها را، نه تنها در انتخاب موضوع و غایت و هدف موضوع دخیل دانست، بلکه معرفتشناسی پژوهشگر را نیز به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در انتخاب روش و منطق پاسخ و حل مساله دخیل دانست.
این استاد دانشگاه، ابن خلدون را دارای عقبه اشعری دانست که متأثر از اندیشههای اشعری است و به علیت قائل نیست و در همین باره گفت: این نوع از تفکر در اندیشه ابن خلدون جاری و ساری است و بنابراین، در هستیشناسیاش معتقد به توحید افعالی است و معتقد به علیت نیست.
العطاس نیز ضمن پذیرش تأثیرگذاری جهانبینی بر علم گفت: در علوم اجتماعی باید بین جهانبینیهای یک متفکر و گزارههای نظری وی تفکیک قائل شد.
وی در ادامه، اشعری بودن تفکر ابن خلدون را مورد سوال قرار داد و افزود: تفکر ابن خلدون بیشتر متأثر از علیت ارسطویی است. در مورد اندیشههای اشعری بیش از حد اغراق شده است، زیرا بسیاری از اشعریون در زندگی روزمرهشان به علیت باور داشتند.
استاد دانشگاه بینالمللی سنگاپور اظهار کرد: بحث علیت در حوزه متافیزیک قرار دارد و نه در زندگی روزمره! بنابراین نباید این دو با یکدیگر خلط شوند و نمیشود از یک نگاه، یک به یک و متناظر از متافیزیک و ایدئولوژی به علوم اجتماعی رسید.
پارسانیا در پاسخ به سخنان العطاس گفت: هرچند متافیزک و علوم اجتماعی دارای یک رابطه متناظر و یک به یک نیستند اما نباید science را مستقل از متافیزیک دانست، زیرا گزارههای متافیزیکی تأثیرگذار بر علماند.
وی با اشاره به پوزیتیویستهای حلقه وین گفت: آنها اگرچه ادعای جدایی از ارزش و متافیزیک و فلسفه در علم داشتند اما دهانشان مملو از گزارههای ایدئولوژیکی و ارزشی بود. باید در نظر داشت که ارزشها قابل تفکیک از محقق نیستند.
در پایان این نشست علمی که به همت پایگاه علوم اجتماعی اسلامی ایرانی، انجمن علمی دانشجویی دانش اجتماعی مسلمین و بسیج دانشجویی برگزار شد، از شماره دوم فصلنامه علمی ـ پژوهشی «نظریههای اجتماعی متفکران مسلمان» رونمایی شد.
چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۹
نظر شما