به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از اینفورمادور، فقر، گرسنگی، ترس، خشکی زمین، خشونت و مرگ از اصلی ترین قهرمانان دنیای خوآن رولفو هستند؛ نویسنده ای که با دارا بودن تعداد کمی اثر ادبی، بهعنوان یکی از اصلی ترین پایهگذاران شیوه روایت مدرن در مکزیک مطرح است و چهره او در سراسر دنیای ایبروآمریکایی شناخته شدهاست.
نام این نویسنده و عکاس فقید ، بیشتر به دلیل تبحر وی در انتقال کاملا واقع گرایانه فضای روستایی به آثارش و همچنین تخطی استادانه وی از شیوههای رایج نوشتن ، بر سر زبانهاست.
طبق اطلاعات منتشر شده از بیوگرافی این توصیف کننده بی نظیر زیباییهای غیرشهری در کتابها و سایتهای مختلف اینترنتی، روایت خلاقانه و طبیعی رولفو که خواننده را در داستان محبوس می کند، بر اثر زبان سادهای است که فقط در دهکدههای مورد الهام او دیده می شود.
این روزنامهنگار و داستاننویس مکزیکی با نام کامل خوآن نپوموسه نو پرز رولفو بیسکانیو 16 ماه مه 1917 در خالیسکو مکزیک متولد شد. کودکی وی همزمان با آخرین سالهای جنگ مذهبی کاتولیکها (1926-1929) سپری شد. مرگ زودهنگام پدر و مادر خوآن در سالهای 1923 و 1927 سبب شد که وی به یک مدرسه شبانه روزی در گوآدالاخارا منتقل شود. بعدها بهدلیل اعتصاب دانشجویان در دانشگاه گوآدالاخارا و به وجود آمدن محدودیتهایی در این دانشگاه، وی به مکزیکو سیتی نقل مکان کرد و مدتی بعد توانست وارد دانشکده فلسفه و ادبیات دانشگاه ملی مکزیک شود.
سال 1934، رولفو به عنوان افسر مهاجرت در دبیرخانه دولت مکزیکوسیتی مشغول بهکار شد و چهار سال بعد از آن، ماموریتهای کاری وی به نقاط مختلف کشور آغاز شد. همزمان با این ماموریتها بود که رولفو شروع به انتشار داستانهایش در مجلههای مختلف از جمله «آمریکا» و «پان» کرد. از این میان، روزنامه «آمریکا»ی مکزیکو سیتی، از بزرگترین ناشران آثار خوآن رولفو بود.
روابط این نویسنده با کلارا آپاریسیو که بعدها با وی ازدواج کرد، در رمانی با نام «هوای آسیابها؛ نامه هایی برای کلارا» در سال 2000 منتشر شد. حاصل ازدواج خوآن و کلارا، چهار فرزند به نام های کلائودیا برنیسه، خوآن فرانسیسکو، خوآن پابلو و خوآن کارلوس بود.
سال 1952 و پس از استعفا از کارخانه تولید تایر، رولفو موفق به دریافت بورس تحصیلی از موسسه «مرکز نویسندگان مکزیک» شد. در همین زمان مجموعه داستان «دشت سوزان» با حمایت مارگارت شت، رییس مرکز نویسندگان مکزیک منتشر شد.این کتاب، شامل 6 داستان که پیش از آن در مجله «آمریکا» منتشر شدهبود و همچنین هشت داستان منتشر نشده دیگر از خوآن رولفو بود. سبک نوشتار غنی رولفو در این مجموعه داستان موجب شد که این کتاب به یکی از پرترجمه ترین آثار اسپانیایی زبان بدل شود.
رمان «پدرو پارامو» نیز از این نویسنده، چند روز پس از تولد سی و هشت سالگی وی و در سال 1955 منتشر شد.
میان سالهای 1956 و 1958 ، رولفو نگارش دومین رمانش را با نام «خروس طلایی» به پایان رساند و پس از آن، شروع به نوشتن فیلمنامههای سینمایی کرد. از میان این فیلمنامهها میتوان به «کفتر زخمی» در سال 1963 و «فرمول سری» در سال 1965 اشاره کرد. رمان خروس طلایی هم بعدها، در دهه هشتاد منتشر شد.
قدرت نویسندگی خوآن رولفو تنها به پرفروش بودن آثارش محدود نبود و جوایز زیادی را برای وی رقم زد که از میان آنها میتوان به جایزه ملی ادبیات مکزیک در سال 1970 ، جایزه ادبیات شاهزاده آستوریاس اسپانیا در سال 1983 و جایزه سروانتس در سال 1985 اشاره کرد.
در باب سبک نگارش این نویسنده قالب شکن باید ارجحیت رئالیسمجادویی و گاه دیده شدن کلیشههای بومی و محلی در آثارش را خاطر نشان شد. اثر ادبی رولفو در کنار آثار دیگرانی چون خوسه ربوئلتاس (1943) دارای روابط تنگاتنگی با سنت ادبی دوران «انقلاب مکزیک» است. زبان رولفو در داستانهایش فولکلور است و لحن داستان او برای همه آشناست. او راوی تقابلهای دوگانهاست. آثارش آکنده از بهشت و دوزخ،عشق و نفرت و تاریکی و روشناییاست و بیان داستانی او همانند شعر است. او در «پدرو پارامو» این فرم شعرگونه را رعایت کرده و توانستهاست در شهر مردگان، زندگی را جاری کند.
رولفو در سالهای آخر زندگیاش به سرطان ریه مبتلا شد و سرانجام در 8 ژانویه سال 1986 در مکزیکو سیتی ، بر اثر سکته قلبی بدرود حیات گفت.
در سال 2006، به بهانه بیستمین سالمرگ این نویسنده شهیر مکزیکی، کتاب «سه لتی خوآن رولفو:شعر، عکس و نقد» به همت نویسندگان مختلفی که به بازگویی و بررسی آثار وی پرداخته بودند منتشرشد.
همچنین درسال2010 کتاب «خوآن رولفو: دیدگاه دیگران» در پانصد صفحه منتشر شد که شامل دیدگاهها و نظریات گابریل گارسیا مارکز،نویسنده کلمبیایی، خورخه لوئیس بورخس، نویسنده آرژانتینی، سوزان سونتاگ، نویسنده آمریکایی، طاهر بن جلون، نویسنده مراکشی، اورس ویدمر، نویسنده سوییسی، گائو شینگجیان، نویسنده چینی و کنزابورو اوئه، نویسنده ژاپنی در مورد آثار رولفو است.
نویسندگان دیگر در مورد خوآن رولفو چنین گفته اند:
کارلوس مونسیوایس(1938-2010) ، خبرنگار و نویسنده مکزیکی: خوآن رولفو یک مفسر کاملا قابل اعتماد بود...نه تنها از حیث منطق درونی، بلکه از منظر بیان گونههای وجود، مفهوم زبانی، شعر شخصی و عمومی دهکده ها و جوامع روستایی که در حاشیه مانده و فراموش شده بودند.
اوکتاویو پاز، شاعر مکزیکی: او تنها رماننویس مکزیکی است که به جای تشریح، تصویری از پیرامون فیزیکی به ما میدهد.
انریکه کرائوسه، نویسنده مکزیکی: دانشجویان جوان بسیار متعهد دهه ۱۹۶۰ مبهوت رمز و راز جادویی نوشتههای خوآن رولفو شده بودند، صفحاتی که در آنها قدرت و اعتبار زمامداران مکزیک در تصاویر سنگ عظیم خرد شده، حک شدهاند.
گابریل گارسیا مارکز: نوشتههای رولفو به سیصد صفحه هم نمیرسند. ولی من معتقدم به همان حجم و ماندگاری آثار سوفوکل هستند.
جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۱
نظر شما