وی افزود: ترجیح میدهم عنوان یک ناشر مطرح همیشه پشت اسم من نباشد که صرفا به آنها منسوب شوم؛ بلکه میخواهم از تجربه و افتخار همکاری با ناشر خوب برخوردار باشم. فکر میکنم در نهایت ناشران هم باید به کار کردن با یک نویسنده یا مترجم افتخار کنند.
مقانلو درباره معیارهایش در زمان انتخاب ناشر گفت: در انتخاب ناشر ابتدا این موضوع را در نظر میگیرم که کتابم در رده چه ناشری قرار میگیرد، از سوی دیگر امکانات پخش، معرفی و حمایت از کتاب هم اهمیت زیادی دارد. نکته مهم دیگر در انتخاب یک ناشر درصد و دستمزدی است که بعد از انتشار کتاب به صاحب اثر تعلق میگیرد. به عنوان کسی که در مدت فعالیتم با ناشران خوشنام و حرفهای کار کردم و دستمزد هم گرفتهام برایم عجیب است که چرا بعضیها حاضرند در شرایطی کار کنند که ناشری پولی به آنها نمیدهد و حتی در مواقعی از نویسنده پول هم میگیرد. همیشه گفتهام که اگر به کاری که کردهاید اطمینان دارید و میدانید خوب است، باید مطابق استانداردها دستمزدش را بگیرید؛ مگر این که فقط بخواهید به هر قیمتی شده کتابی از شما در بازار باشد.
این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال که «ناشر تخصصی در ایران چقدر معنا دارد؟» اظهار کرد: ناشر تخصصی در تعریف من یعنی مطمئن باشی که ناشر راهش را ادامه میدهد و در یک حوزه فعالیت مداوم دارد. ناشران ممکن است به دلایلی تعطیل شوند، اتفاقی که در جامعه ما عجیب نیست و همین موضوع ادامه مسیر تخصصی ناشر را زیر سوال میبرد. از طرفی، اغلب ناشران کشور ما عمومی هستند و طبیعتا برای اینکه دخل و خرجشان در بیاید و کتاب سنگین و کم فروششان ضرر نکند، مجبورند در کنارش کتاب آشپزی پرفروش هم چاپ کنند و این امر هم باز بحث تخصصی بودن را دچار اشکال میکند.
مقانلو توضیح داد: البته برخی ناشران در حوزه ادب و هنر هستند که توانستهاند با استمرار در انتخابهایشان و بها دادن به آثار شاخص، اعتماد لازم را در مخاطبان ایجاد کنند. در واقع بیشتر ناشرانی که در حوزههای ادبیات داستانی ایرانی و خارجی، هنر و سینما و نوجوانان با آنان کار کردهام، در آن حیطه و با توجه به تمام جوانب امر تخصصی بودهاند.
مترجم رمان «39 پله» اثر «جان بوکان» درباره تجربه انتشار نخستین کتابش گفت: اثری که به عنوان اولین کار ترجمهای خود در نظر گفتم ریسک بسیار بالایی داشت، زیرا پیش از آن هیچ کتاب مستقلی از دونالد بارتلمی، پدر ادبیات پست مدرن، منتشر نشده بود و فقط ترجمه چند داستان کوتاه او را در مجلات یا مجموعهها چاپ کرده بودند. کتاب را به نشر «بازتابنگار» سپردم و آنها هم اعتماد کردند و این مجموعه داستان که «زندگی شهری» نام داشت چاپ جدید هم شد. البته چند سال بعد «بازتابنگار» متاسفانه تعطیل شد.
مقانلو ادامه داد: نخستین کتاب تالیفیام، یعنی «کتاب هول» را به نشر «چشمه» دادم و خاطرات خوبی هم از آن قرارداد دارم چون آقای حسن كيائيان، مدیر نشر چشمه، هنگام بستن قرارداد، دقیقا همان درصدی را به من داد که در قرارداد نویسندگان مطرح لحاظ میکرد. در مجموع میکنم انتخابهای درستی در دوره فعالیتم داشتهام و فقط در یک مورد با یک ناشرم که نام خیلی بزرگی هم دارد به مشکل برخوردم و قرارداد را که به نظرم نامنصفانه و یکسویه بود، لغو کردم.
وی همچنین به نقش تبلیغ کتاب و روابط عمومی ناشران تاکید کرد و گفت: چاپ کتاب تا حدی شبیه اکران فیلم سینمایی است. تهیهکننده سینما اگر برای ساخت فیلمی پول زیادی خرج کند اما بعد از اکران آن اثر رویش کار نکند، فیلم به احتمال زیاد دیده نخواهد شد. در کتاب هم مراحل پس از تولید بسیار مهم است. جلسههای رونمایی، نقد و معرفی کتاب برای شناساندن اثر بسیار لازم است. البته انتظار نداریم ناشری هزینه زیادی برای این کار انجام دهد اما میتوان با کمی خلاقیت و صرف هزینه کمتر برنامههای مناسبی گذاشت.
تبعیض گذاشتن میان نویسندگان و مترجمان مختلف از سوی ناشر، موضوع دیگری بود که مقانلو به آن پرداخت و اظهار کرد: ناشر باید به همه کتابها به یک چشم نگاه کند. در همکاری با برخی ناشران احساس میشود برخی کتابها بچه ناتنی آنها هستند و این شیوه برخورد، تاثیر بدی روی روحیه صاحب اثر میگذارد. البته من خودم هیچوقت عقب نمینشینم و برای معرفی آثارم تمام زحمت را روی دوش ناشر نمیاندازم، چون معتقدم از ناشر نمیتوان خیلی توقع داشت که حواسش به همه جا باشد.
وی همچنین اضافه کرد: فکر میکنم ناشر باید نسبت به پیشنهادهای مترجم یا مولفش فکر بازی داشته باشد و همکاری کند که من این همکاری را از سمت اغلب ناشرانم داشتهام. از طرفی، تبلیغات و معرفی کتاب هم به معنی این نیست که متوقع باشیم هر اثر سطحی یا کممایهای با تبلیغات زیاد مهم تلقی شود یا بفروشد. روابط خوب نویسنده با دوستان رسانهها یا حضور فعال در جلسات ادبی نباید رنگ و بوی سوء استفاده بگیرد و طبیعتا تعیین جایگاه یک کتاب بستگی زیادی به کیفیت متن اثر دارد.
مقانلو با بیان اینکه طی دوران فعالیتش به مشکل خاصی با ناشران برنخورده و از تجربههایش نسبتا راضیست، گفت: بحث طرح جلد هم حوزه مورد مناقشهای در رابطه مولف و ناشر است! «کتابسرای تندیس» ناشری است که همیشه طرح جلدها را با من هماهنگ میکند. با «چشمه» هم تمام جلدها جز یکی را دیده بودم، همینطور هم با «ثالث» و «ققنوس». به هرحال این هم از حقوق یک نویسنده یا مترجم است، اما در برخی مواقع هم بعد از انتشار کتاب طرح جلدش را دیدهام. در مجموع از بین 30 کتابی که تا کنون از من منتشر شده فقط یکی دو مورد بوده که طرح جلد کتابم را دوست نداشتم.
وی در پاسخ به این سوال که «ناشران انتخاب میکنند یا انتخاب میشوند؟» گفت: وضعیت ایدهآل این است که آنقدر به کیفیت کتابت مطمئن باشی که ناشر را انتخاب کنی زیرا در این حالت بعید است جواب منفی بشنوی. اما ما در شرایط رئال زندگی میکنیم، نه ایدهال. بنابراین در حال حاضر معمولا رفتوبرگشتهای چند باره میان نویسنده و ناشران مختلف صورت میگیرد و در نهایت کتاب به ناشری داده میشود که در مجموع با شرایط نویسنده وکتاب هماهنگتر است.
مقانلو مولف، مترجم، پژوهشگر و مدرس حوزه سینماست و اکنون در دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر و همچنین دانشگاه سوره تدریس میکند.
با ترجمه مقانلو تاکنون بیش از30 عنوان کتاب منتشر شده که از میان آنها میتوان به «مکالمات فرانسوی؛ 6 گفتگو با فیلسوفان معاصر فرانسوی» نوشته رائول مورتلی، «فیلمنامه فرشته فناکننده» نوشته لوییس بونوئل، «ژانرهای سینمایی؛ از شمایل شناسی تا ایدئولوژی» نوشته بری کیت گرانت، «زندگینامه سروانتس» نوشته دان ناردو، «زندگی شهری» و «زن تسخیرشده» هر دو نوشته دونالد بارتلمی، «زندگینامه میکل آنژ» و «آشنایی با ارنست همینگوی» نوشته پل استراترن اشاره کرد.
نظر شما