پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۳
کم‌توجهی به تکثر دیدگاه‌ها از عوامل کاهش سرانه مطالعه است

اکبر قنبری، مدیر نشر «نگاه معاصر» معتقد است: وقتی سؤالات مخاطبان مختلف در قالب کتاب‌های موجود پاسخ داده نمی‌شود و از سوی دیگر پاسخ سؤال‌ها به طور کلی متناسب با فرهنگ و نیاز معاصر نباشد، همه این مسائل می‌تواند بر پایین بودن سرانه مطالعه در ایران اثر بگذارند.

 خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- اکبر قنبری متولد اسفند 1339 در شهر تبریز است. وی تحصیلات خود را در رشته ریاضی و فیزیک به پایان رسانده و پس از آن به حوزه علمیه قم پا نهاده و تحصيلات خود را تا خارج فقه و اصول ادامه داده است. قنبری از سال 1373 تا 1383 سردبیری فصلنامه «نقد و نظر» را برعهده داشته و پس از آن فعالیت فرهنگی خود را با تأسیس نشر «نگاه معاصر» در سال 1379 پي گرفته است. خبر حضور «نگاه معاصر» و تازه‌های نشرش را پیش از این در ایبنا آوردیم. با وی در گفت‌وگویی صمیمانه فعالیت‌های نشر «نگاه معاصر» و وضعیت صنعت نشر در ایران را بررسی کرده‌ایم که گزيده‌اي از آن را می‌خوانید:

- ممكن است کمی درباره زمينه‌هاي فعالیت‌ نشر نگاه معاصر بگوييد؟
فعالیت‌های نشر نگاه معاصر در اين گرایش‌ها دسته بندي شده‌اند: نگرش فلسفی، بینش معنوی، اسلام‌پژوهی، دانش سیاسی، اندیشه سیاسی، فرهنگ معاصر، کتاب روشنا (ویژه کودکان و نوجوانان)، جامعه‌شناسی تشیع، تاریخ و حقوق، و فلسفه و حقوق. در میان این گرایش‌ها «کتاب روشنا» مرتبط با کتاب‌هایی می‌شود که در آن به دنبال این هستیم تا به جای دادن اطلاعات به کودکان و نوجوانان، در آنها تفکر ایجاد کنیم. در واقع هدف از تأسیس این گرایش در نشر نگاه معاصر ایجاد پرسشگری در کودکان است. در گرایش «فرهنگ معاصر» نیز اندیشه‌های مرتبط با حوزه فرهنگ مانند جنبش‌ها و جریان‌های مذهبی و دینی مطرح می‌شود که تاکنون 136 عنوان کتاب را در این حوزه‌ها منتشر شده است.

ـ نکته برجسته‌ای که در فعالیت‌های شما دیده می‌شود علاقه‌تان به حوزه دین، اندیشه و انديشه ديني است. این دغدغه از کجا مايه می‌گیرد؟
دغدغه ما سامانبخشي به انديشه ديني در ايران است. آنچه تاکنون در ایران رایج شده این است که اغلب، اندیشه‌ها و نظریه‌ها به صورت یکسویه، ساماندهی‌نشده و نامتعادل مطرح می‌شوند؛ به طور مثال قبل از انقلاب، روشنفکران ما بیشتر تحت نظریات چپ و مارکسیستی بودند و آثاری از نظریه‌های غیرمارکسیستی موجود نبود. در حالي كه باید سعی کنیم مثلاً اگر اندیشه‌های لیبرالی را مطرح می‌کنیم نظریه‌های معارضش را هم منتشر کنیم همان‌طور که منشأ نظريات و نزاع‌های سیاسی در غرب متفاوتند و به سه جایگاه دین، حقوق و اقتصاد بازمي‌گردد؛ به طور مثال جان لاک فیلسوفی است که در اندیشه سیاسی تأثیر گذاشته است یا افرادی که اندیشه مشروطه‌خواهی را مهم می‌دانند، آن را از منشأیی حقوقی گرفته‌اند. کسانی که اقتصاد را مهم و تاثیرگذار می‌دانند بیشتر، از اندیشه‌های مارکس و متفکران نومارکسیستی متأثر شده‌اند. بنابراین به نظر می‌رسد هر سه این جایگاه باید وجود داشته باشد و اگر اندیشه‌های لیبرالیستی در عرصه سیاست مطرح شد باید اندیشه‌های اقتدارگرایانه نيز ــ که بیشتر تحت تأثیر نظریه‌پردازانی مانند کارل اشمیت اند ــ مطرح شوند. حتي فضا و زمينه طرح نظريه‌ها باید به گونه‌ای باشد که نظریه‌های فاشیستی نظریه‌پردازان فاشیسم مانند «جیووانینی‌ جنتیله» و نظریه‌های محافظه‌کاری نظريه‌پردازاني مانند ادموند برک هر دو در معرض مطالعه، بررسي، نقد و قضاوت قرار گيرند. يا اگر دنیای مدرن براساس مفاهیمی چون دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، زنانه‌نگری (فمینیسم) و ... پایه‌گذاری شده است، در ايران باید این مباحث در همه عرصه‌ها همراه با نظریه‌های چالشی خود شرح داده شوند. پس یکی از مشکلاتی که در ایران با آن مواجه هستیم این است که نظریات وارداتی به صورت یکطرفه مطرح شده است. هدف ما كوششي در حد توان براي رفع اين مشكل است. 

ـ به عنوان یک ناشر فعال در حوزه دین  و اندیشه با چه مشکلاتی در نشر این گونه آثار مواجهید؟
مشکل عمده این عرصه «ناهموار بودن» آن است؛ خواننده، مجوز دهنده یا متفکران این عرصه غالباً دوست ندارند اندیشه‌ها به صورت غیر ایدئولوژیک و آموزشی مطرح شوند و این نخستین مانع است. به همین دلیل است که وقتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برای دریافت مجوز یک کتاب لیبرالیستی می‌رویم این کتاب مجوز نمی‌گیرد اما کتاب مخالف آن مجوز دریافت می‌کند. این مشکل حتی درباره نویسندگانی که در سطح جهانی بسیار مشهور هستند مانند «کازانتزاکیس» وجود دارد. این نویسنده کتابی به نام «بودا» دارد که تنها به دلیل عنوان کتاب مجوز نگرفته است! 

نکته‌ دیگر وجه آسیب‌شناسانه این موضوع است. کسانی که در حوزه‌های اجرایی در این باره مس.ولیت دارند متاسفانه حساسیت بسیاری روی این گونه آثار نشان می‌دهند و این حساسیت موجب کندی کار می‌شود. در حالی که ما باید سعی کنیم اين وجه را ببينيم كه خواننده در لایه‌های عمیق اين آثار به ساحتي از تفكر دست خواهد يافت.

ـ به نظر شما برخورد با آثار حوزه اندیشه بايد متفاوت از ديگر حوزه‌ها باشد؟
بله. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي باید بداند که با محدودسازی طرح اندیشه‌های متفاوت، بخش زیادی از خوانندگان كتاب را از دست می‌دهد. نکته مهم این است که خوانندگان حوزه اندیشه محدود هستند و نوعاً آدم‌های احساسی نیستند و بیشتر اهل تفکرند. بنابراین اگر کتابی در حوزه اندیشه عرضه نشود این خلأ را باید در کجا جبران کنیم و با کدام زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی می‌توان اندیشه‌های نو و یا تفسیرهای نو از اندیشه‌هاي کهن را عرضه کرد؟ 

چگونه حمايت‌هايي را مورد نياز ناشران حوزه دين و انديشه مي‌دانيد؟
معتقدم حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از ناشران حوزه دين و اندیشه باید بیشتر معنوی باشد. خرید کتاب و تجهیز کتابخانه‌های عمومی می‌تواند کمک دوجانبه‌ای را به خواننده و ناشر فعال در این عرصه کند اما باید بدانیم عرصه فرهنگ را نباید تنها به دین و انديشه محدود كرد. باید فرهنگ را در معنای اعم دید.

به نظر شما از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي توجه لازم به حوزه دين نمي‌شود؟
متأسفانه مشکلی که وجود دارد این است که حتي از دین هم تنها بخش کوچکی از آن بيشتر دیده می‌شود. بايد توجه كنيم كه دین در چهار ساحت خود را نشان می‌دهد؛ اعتقادات، شریعت، اخلاق و تجربه‌ دینی. آیا فروکاستن تعریف دینداری، تنها به عرصه شریعت ــ که به نوعی مناسک‌گرایی است ــ نمی‌تواند مانع دیدن سایر جنبه‌های دینداری شود؟
اکنون نویسنده‌هایی هستند که در عرصه تجربه دینی و ساحات اخلاقی رمان‌هایی را تألیف کرده‌اند و به اصطلاح ما در عرصه بینش معنوی قلم می‌زنند. متأسفانه اکنون دیدگاهی وجود دارد که افراد را از روی ظاهر آن‌ها قضاوت می‌کنند در حالی که ممکن است فردی مناسک گرا نباشد اما به تجربه دینی که نوعی از دینداری است اعتقاد داشته باشد. از سویی ممکن است فرد دیگری نسبت به معاد معتقد باشد و بسیار مرگ‌اندیش باشد یا از دروغ‌گفتن بپرهیز کند و مباحث مرتبط به اخلاق را رعایت کند اما در زمینه شریعت چندان معتقد نباشد، بنابراین ما با گروه‌های متعددی از افراد روبه‌رو هستیم که باید آنها را نیز در نظر بگیریم. 

آیا کم‌توجهی به تکثر دیدگاه‌ها می‌تواند بر پایین آمدن سرانه مطالعه، خرید کتاب و وارد دیگر اثرگذار باشد؟
بله. وقتی سؤالات مخاطبان مختلف در قالب کتاب‌های موجود پاسخ داده نمی‌شود و از سوی دیگر پاسخ سؤال‌ها به طور کلی متناسب با فرهنگ و نیاز معاصر پاسخ نباشد، همه این مسائل می‌تواند بر پایین بودن سرانه مطالعه در ایران اثر بگذارند و در واقع یک سیکل معیوب را پدید بیاورند. وقتی نیازهای بخشی از مخاطبانمان را در نظر نگیریم و آنها را حذف کنیم، به طور طبیعی بخش زیادی از کتاب‌ها خریداری نمی‌شود و در کنار آن ناشر نیز دچار مشکلات مالی خواهد شد.
 
ـ یکی از مشکلاتی که به ویژه در این دو سال اخیر باعث ورشکستی ناشران بسیاری شد گرانی کاغذ بود. انتشارات نگاه معاصر با این مشکل چگونه کنار آمد؟
در گرانی کاغذ مجبور شدیم شمارگان کتاب‌ها را پایین بیاوریم چرا که هزینه‌ها بالا بود و این هزینه‌ها همه مسائل نشر را تحت تاثیر قرار داد. در این حالت ما دو راهکار بیشتر نداشتیم یا این‌که باید خدمت به فرهنگ و تفکر را ادامه می‌دادیم یا دنبال این بودیم که دفتر کاری مجهز، ماشین‌ گرانقیمت و ... بگیریم. نشر نگاه معاصر راهکار اول را انتخاب کرده و به همین دلیل ما حتی دفتر کار نداریم! چرا که می‌خواستیم بخشی از باری فرهنگی را از زمین برداریم. 

به هر حال بسیاری از ارگان‌ها و سازمان‌ها منابع مستقل مالی برای چنین اقداماتی دارند اما ما از این منابع استفاده نکرده‌ایم و نمی‌کنیم چون معتقدیم باید با تکیه بر نیروهای خودی و داشته‌ها و امکانات فردی تحولات گسترده‌ای را به وجود بیاوریم و شاید این یک نوع اندیشه انقلابی در عرصه فرهنگ باشد!

ـ با توجه به این‌که بخش اعظمی از کتاب‌های حوزه اندیشه را کتاب‌های ترجمه‌شده تشکیل می‌دهند، ارزیابی شما از ترجمه کمی و کیفی آثار فلسفی در ایران چگونه است؟
ترجمه در این سال‌ها و به ویژه بعد از انقلاب اسلامی وضعیت بهتری داشته و تعداد کتاب‌هایی که در حوزه اندیشه چاپ شده‌اند مطلوب بوده است اما در این میان دو نکته مهم وجود دارد: نخست، گزینش آثاری است که برای ترجمه انتخاب می‌شوند و دوم، مترجمانی که آثار را ترجمه می‌کنند. اما امروزه گزینش کتاب‌ها برای ترجمه اغلب بدون مشاوره میان ناشر و مؤلف است و مترجمان نیز در برخی مواقع ورزیدگی لازم را در آن جریان فکری مرتبط با ترجمه ندارند.

ـ چه عواملی باعث سفارش ترجمه یک اثر به مترجم می‌شود؟ نیازهای بازار، علایق مترجم یا ...؟
من در اینجا معمولاً سعی می‌کنم ترجمه‌هایی به مترجمانی که با آن‌ها در تماس هستم  بدهم که توان ترجمه آن را داشته باشند بدین معنی که یا متخصص این حوزه باشند یا در آن زمینه ورزیدگی خاص را برای ترجمه اثر داشته باشند.

ـ یکی از مشکلاتی که در ترجمه آثار فلسفی وجود دارد ترجمه برخی  اصطلاحات تخصصی این حوزه است که ممکن است در ترجمه انگلیسی به فارسی با مشکلاتی مواجه شود. به همین دلیل است که مشاهده می‌شود یک واژه از سوی مترجمان متعدد به گونه‌های متفاوتی ترجمه می‌شود. نظر شما و البته راهکارتان در این باره چیست؟
هر نویسنده اصطلاحات خاصی را برای خود دارد که براساس آن سخن می‌گوید. مترجم باید به زبان نویسنده و تعبیرات او تسلط داشته باشد تا بتواند همان معنی‌ای را که در ذهن نویسنده است به مخاطب منتقل کند. متأسفانه اکنون بیشتر مترجمان ما کارگاه‌های ترجمه را نگذرانده‌اند  یا این‌که با مترجمان ورزیده و آثار مترجمان ورزیده کار نکرده‌اند و ترجمه را امری سهل و ساده در نظر می‌گیرند.

من معتقدم فرهنگستان‌ها نمی‌توانند اثرگذاری جامعی در این باره داشته باشند. جامعه علمی باید آهسته آهسته به یک اجماع برسد و براساس آن عمل کند. شاید نتوان دستوری به مترجم دیکته کرد که از اصطلاحات خاصی در ترجمه استفاده کند.

ـ یکی دیگر از مسائل ترجمه‌ آثار فلسفی ترجمه‌های چندباره از یک کتاب است، به طور مثال یک کتاب را چند مترجم متفاوت انجام می‌دهند. علت این موضوع چیست؟
یکی از مشکلات این عرصه این است که مترجمان از کارهای همدیگر اطلاعی ندارند. معتقدم اگر یک کتاب توسط یک مترجم خوب ترجمه شود مترجم دیگر نباید به ترجمه آن کتاب بپردازد و باید کتاب دیگری را ترجمه کند. البته یکی از مشکلات مترجمان هم این است که دسترسی به کتاب‌های گوناگون ندارند بنابراین باید مرکزی باشد که کتاب‌های برجسته خارجی این حوزه را گردآوری کند تا مترجمان به این مرکز رجوع کنند و کارها را برای ترجمه دریافت کنند. حتی این مرکز می‌تواند آثار را براساس نوع ضرورتشان اولویت‌بندی کند و برای ترجمه به مترجم بسپارد.

ـ مسائل مالی که مؤلف یا مترجم با آن درگیر است تا چه حد در اقتصاد نشر نقش دارد؟ جایگاه ناشر در حل این مشکل کجاست؟
اغلب مترجمان ما متأسفانه نمی‌توانند آبرومندانه و به اندازه نیاز از طریق نویسندگی و ترجمه زندگی کنند. از سوی دیگر ناشر هم اگر بخواهد اقتصادی کار بکند باید مواردی را در کار نشر لحاظ کند. به طور مثال قیمت‌گذاری کتاب براساس هزینه‌های نشر بدین صورت است که حق ترجمه بین 10 تا 15 درصد و حق سیستم توزیع تا 35 درصد در نظر گرفته می‌شود. بنابراین نیمی از سهم باقی‌مانده قیمت کتاب نیز به هزینه‌های نشر مانند صفحه‌آرایی، ویراستاری، حروفچینی، چاپ و ... اختصاص پیدا می‌کند. حال اگر قیمت کاغذ و سایر موارد مرتبط به چاپ اثر پایین باشد در آن صورت می‌توان سهم مترجم را از قیمت کتاب تا حدی افزایش داد.

آیا یارانه کاغذ توانسته است تا حدی از این مشکل کم کند؟
یکی از مسائل ما اکنون این است که یارانه کاغذ سر جای خود مصرف نمی‌شود و متأسفانه سازمان‌ها و بخش‌های دولتی و خصوصی صاحب نفوذ از این یارانه‌ها استفاده می‌کنند و مبلغی دست نویسندگان و مترجمان را نمی‌گیرد. بنابراین معتقدم یارانه باید به بعد از توزیع کتاب منتقل شود بدین معنی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید خرید حمایتی را در دستور کار خود قرار دهد و از طریق آن کتابخانه‌های عمومی را تجهیز کند. در این حالت دست ناشر نیز برای افزایش سهم دستمزد مترجم از طریق فروش بیشتر کتاب باز خواهد شد.-

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها