چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۸
همه چیز درباره نخستین رمان جهان و گل سرسبد ادبیات کلاسیک ژاپن

داستان گنجی “The Tale of Genji” از رمان‌های ژاپنی نوشته شده در آغاز قرن یازدهم میلادی است؛ این داستان نخستین رمانی است که به زبان ژاپنی نوشته شده و گاه از آن به عنوان نخستین رمان جهان یاد می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از کریتیکال مارجینز، وقتی درباره ادبیات کلاسیک جهان صحبت به میان می آید شاید آثاری مثل دون کیشوت و شبهای عربی و امثالهم به ذهن بیاید. چرا این کتابها اینقدر در بین مردم سراسر جهان محبوب شده است و به عبارتی می توان آنها را متعلق به همه فرهنگها و ملل دانست. مایکل امریچ در کتابش با عنوان «داستان گنجی: ترجمه، تقدیس، و ادبیات جهان» درباره ادبیات کلاسیک ژاپن بحث کرده است.

همه آن چیزهایی که در این کتاب نوشته شده است حول محور این موضوع آثار فاخر ادبی در جهان در طول قرنها و تاثیر ادبیات ژاپن به خصوص کتاب داستان گنجی در این مقوله می گردد. داستان گنجی از رمان‌های ژاپنی نوشته شده در آغاز قرن یازدهم میلادی است. این داستان نخستین رمانی است که به زبان ژاپنی نوشته شده و گاه از آن به عنوان نخستین رمان جهان یاد می‌شود.

 گفته می‌شود نوشتن این رمان به شکل کنونی در سال ۱۰۲۱ میلادی پایان یافته‌است. نویسنده آن به احتمال زیاد زنی به نام «موراساکی شیکیبو» بوده ‌است.[این کتاب با شاهنامه ایرانی ار برخی جهات مقایسه شده است]

سایت «کریتیکال مارجینز» مصاحبه‌ای با مایکل امریچ درباره کتاب جدید‍‌اش بنام «داستان گنجی؛ ترجمه،تقدیس و ادبیات جهانی» انجام داده که بخشی از آن را می‌خوانید:

برای ما که درباره داستان این کتاب چیزی نمی‌دانیم بگویید و اینکه چه عاملی کتاب را در بین ادبیات و فرهنگ جهان مشهور کرده است؟ در زمان نوشتن این کتاب جهان در چه مرحله‌ای قرار داشت؟
«داستان گنجی» یکی از فاخرترین آثار ادبیات ژاپن، اولین رمان جهان شناخته می شود. دقیقاً زمان پایان نوشته شدن کتاب معلوم نیست.سال 2008 هزارمین سالگرد نوشتن آن جشن گرفته شد. ترجمه انگلیسی این اثر 1120 صفحه است که برای یک اثر داستانی کمی طولانی به نظر می‌رسد. ویریجینا ولف در سال 1925 در نقدی بر اولین جلد از ترجمه این کتاب توسط آرتور والی، موراساکی شیکیبو نویسنده کتاب را با تولستوی و سروانتس و نویسندگان مشهور مغرب زمین مقایسه می‌کند. البته اطلاعات من از تاریخ انگلیس محدود است ولی به نظر می‌رسد وقتی این اثر نوشته شد،انگلیس مدرن هنوز به وجود نیامده بود.

درکتاب نوشته‌اید گنجی تنها ادبیاتی است که دوباره می‌تواند خوانده شود. منظورتان چیست؟
آنقدر درباره آثار مشهور ادبیات حرف زده شده است که کمتر کسی به تعمیق آثار فکر می‌کند.به عبارتی این نوع کتابها به آثار محبوب برای عامه مردم تبدیل شده و کمتر کسی درباره نوع نگاه نویسندگان و نقطه نظرات آنها توجه می‌کند. ما همیشه از کتابهایی که مطالعه می‌کنیم انتظاراتی داریم و می دانیم که به چه ژانری تعلق دارند.پیشنهاد می کنم مطالعه آثار فاخر و شاهکارهای ادبی نوعی قدم گذاشتن روی جای پای پیشینیانی است که این کتابها را خوانده اند و احساسی که آنها تجربه کرده اند. یعنی اینکه هیچ کسی وجود ندارد بگوید که چند «جنگ و صلح» یا «گتسبی بزرگ» را خوانده باشد. هر کسی ازخواندن یک شاهکار ادبی احساس متفاوتی کسب می کند که قابل انتقال به دیگران است.

در جایی نوشته‌اید«مخاطب و غیر مخاطب جهانی «داستان گنجی» در نهایت از طرق تاریخی، ملی و زبانی با هم پیوند می‌خورند.» کمی بیشتر توضیح دهید.
این جمله مربوط به این تفکر است که به طور ویژه کتابهای فاخر، کتابهایی هستند که جایگاه دائمی در ادبیات اشغال کرده‌اند و دوباره می‌توانند خوانده شوند. حتی کسانی که هیچ وقت هملت را نخوانده باشند به طور حتم از طرق مختلف مثل فیلمها با جملات یا دیالوگ‌های مشهور این اثر برخورد کرده‌اند. این افراد غیر مخاطبان هملت محسوب می‌شوند. جامعه خوانندگان یا مخاطبان هملت با دیگر کسانی که این اثر را نخوانده‌اند ارتباط پیدا می‌کنند و در مورد آثار فاخر دیگر نیز همین موضوع صدق می کند.

و می توانید درباره این جمله از کتاب‌تان توضیح دهید که نوشته‌اید «من پیشنهاد می کنم که به جای پذیرش ادراک درباره جایگزینی فکر کنیم»
به نظر من ما بیش از حد روی نظریه دریافت(درک) تکیه کردیم و این اصطلاح در سالهای اخیر با روش تفکر درباره ادبیات و محصولات دیگر فرهنگی به خصوص در مورد کتابهای تاریخ و مطالعات ترجمه جور درنمی‌آید.حقیقت اینکه من فکر می‌کنم کلمه در اولین جا بد انتخاب شده است: نظر کلی مطالعات دریافت این است که درباره تغییراتی بحث شود که در طول زمان در روش درک متون اتفاق می‌افتد. مثلاً درک هملت ممکن است در طول زمان تغییر کند ولی خود اثر همیشه برای درکهای جدید همانجا در مکان اول قرار دارد. در واقع برای اینکه هملت همچنان خوانده و اجرا شود، باید همچنان دوباره خلق شود و تعابیر جدیدی از آن ارائه شود. همیشه نسخه‌های جدیدی از یک اثر ساخته می‌شوند و من واژه جایگزینی را برای این نسخه های جدید پیشنهاد می کنم.

در این کتاب شما اعتقاد خود را اینگونه بیان کرده‌اید که جایگاه داستان گنجی در ادبیات کلاسیک جهان فراتر از جایگاه آن در ادبیات ژاپنی است. آیا این جمله کمی غیر واقعی به نظر نمی رسد؟
خیلی دوست داشتم جواب این سوال را در حضور متخصصانی از ادبیات‌های سایر ملل بدهم. در سطح نظریه و تئوری، هر اثری مثل این کتاب در ادبیات خودش دارای جایگاه خاصی است ولی این جایگاه بیشتر یک سنت است ولی از نگاه ادبیات جهان نوع دیگری بیان و تفسیر می‌شود و در حقیقت می‌توان آن را زیرمجموعه ادبیات کلی‌تر نگاه کرد. به عبارتی، مفهوم ادبیات ملی به نوعی برگرفته از مفهوم ادبیات جهانی است.

به نظرتان مخاطبان کتاب شما چه کسانی هستند؟ مخاطبان انگلیسی زبان از خواندن این کتاب و داستان گنجی لذت می برند؟ بهترین ترجمه از داستان گنجی کدام است؟
کتابی که من درباره داستان گنجی نوشتم بیشتر روی جزئیات توجه کرده و کتابی سنگین محسوب می‌شود. ولی سعی کردم این کتاب برای کسانی که اطلاعات و زمینه کافی درباره ادبیات ژاپنی ندارند مناسب و قابل درک باشد. همانطور که عنوان کتاب نیز می‌گوید بیشتر درباره ترجمه و ادبیات جهان بحث می‌کند. امیدوارم برای اهالی دانشگاهی نیز مفید باشد و مخاطبان عام از خواندن آن لذت ببرند. به طور کلی کسانی که به تاریخ و تاریخ هنر علاقمند هستند می‌توانند از این کتاب استفاده کنند، حداقل برای این علاقمندان فصول اول و دوم بسیار مفید است.

ترجمه از محمد حسنلو

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها