شرق امروز در صفحه اندیشه خود نگاهی به سبک نوشتاری «یورگن هابرماکس» به بهانه 85 سالگی او انداخته است.وی آخرین بازمانده از اندیشمندان «مکتب فرانکفورت» و یکی از سرشناسترین شاگردان تئودور آدورنو است که به او لقب «جدل جوترین روشنفکر آلمان» را داده اند. وی در 85سالگی همچنان در گستره فلسفه نظری و بسط «نظریه انتقادی» پوینده و جستوجوگر است. موضوع و مضمون کتابها، مقالهها و سخنرانیهای سالهای اخیر هابرماس نشان از تیزبینی و دوراندیشی او در طرح مسایل مهم امروز و فردای جوامع بشری دارد. انتقادهای شدید او از مدیرانارشد بانکها و موسسات مالی و اقتصادی و سیاستمدارانی که بحران مالی سال ٢٠٠٨ میلادی را موجب شدند، نشان میدهد این جامعهشناس و فیلسوف آلمانی در نظریهپردازیهای انتزاعی غرق نشده و در مقابل رویدادهای مهم روز، واکنش نشان میدهد. زبان نوشتاری بنیانگذاران «مکتب فرانکفورت»، بهویژه زبان یورگنهابرماس که در زمره اندیشمندان این مکتبِ شبهمارکسیستی بهشمار میآید، زبانی دشوار، پیچیده و تا حدی ناروشن است. این زبان نکوهیده و مذموم، سنتی است که از هِگِل بهجا مانده، مارتین هایدگر آن را ادامه داده و پس از ایشان، زبان اغلب روشنفکران آلمان (و شاید اکثر روشنفکران جهان) شده است. تنها تفاوتی که در این زمینه میان هابرماس و دیگر روشنفکران هگلگرا وجود دارد آن است که او خود به این امر معترف است که نوشتههایش غامض و پیچیده است و از اینرو فهم آثار و درک افکارش با دشواری دوچندان همراه است.
روزنامه جمهوری اسلامی/آغاز تغییر در ساختار و نحوه برگزاری جوایز ادبی
این روزنامه در صفحه «ادب و هنر» خود گزارشی از آغاز تعییر در ساختار و نحوه برگزاری جوایز ادبی را در گفت و گو با نجفقلی حبیبی نویسنده، پژوهشگر فلسفه اسلامی و دبیر علمی این جایزه منتشر کرده است. وی در این گزارش می گوید: کتاب های برگزیده و تقدیری بیست و هفتمین دوره جایزه کتاب فصل (پاییز 92) با شش ماه تاخیر مشخص شدند و مراحل ارزیابی کتاب های دور بیست و هشتم (زمستان 92) پایان یافته است.
به گفته وی کمیته هایی برای بررسی و تعیین اصلاحات لازم در معیارها و فرم های ارزیابی و داوری جایزه کتاب فصل تشکیل شده و به زودی این اصلاحات اعلام خواهد شد تا مولفان و مترجمان بدانند با رعایت چه معیارها و ضوابطی موفق به کسب امتیازات بالای هشتاد درصد برای راه یابی آثار خود به مرحله داوری نهایی خواهند داشت.
حبیبی در خصوص عدم تبلیغ در بیست و هفتمین جایزه کتاب فصل نیز می گوید: گروه کلیات و گروه ادبیات از جمله گروه هایی هستند که در دور بیست و هفتم جایزه کتاب فصل برنده و تبلیغی ندارند و کتابهایی که با ارفاق در این دو گروه به مرحله داوری راه یافتند فاقد حداقل جاذبه های لازم برای کارشناسان و داوران بوده اند.
وی در ادامه این گفت و گو می گوید: 698 کتاب موجب افزونی آمار چاپ کتب ادبی در پاییز 92 در مقایسه با گروه علوم اجتماعی (694) کتاب و گروه علوم کاربردی (641) کتاب شده اند و رتبه چهارم با 415 کتاب از آن گروه ادبیات کودک و نوجوان بوده است.
حبیبی با اشاره به اینکه متولیان جوایز ادبی از انتشار کارنامه واقعی مولفان و مترجمان پرهیز دارند افزود: متولیان جوایز ادبی همانند جشنواره ها کماکان از انتشار کارنامه واقعی مولفان و مترجمان و افشای تعداد آثار زیر متوسط پرهیز دارند و دبیر جایزه کتاب فصل هم می گوید این امکان با فرم های قدیمی وجود ندارد. این در حالی است که بسیاری کتاب های به اصطلاح عمومی، مشمول داوری های اینگونه جوایز و جشنواره ها نشده اندو به اعتراف داوران و متولیان جوایز، اگر همه کتاب ها در مظان ارزیابی منتقدانه قرار گیرند شاید متوجه شویم «بحران» موجود در حال تبدیل شدن به «فاجعه کیفیت و محتوا» است و مقابله با آن وظیفه ملی است.
روزنامه آرمان/نقدی بر سوژه های تکراری ادبیات داستانی
آرمان امروز در ستون «معرفی کتاب» خود نسبت به معرفی کتاب «حافظ سبحای یا حافظ در هفت اقلیم» نوشته علامعلی سبحانی اقدام کرده است. این کتاب حاصل پژوهشی شصت ساله درباره حافظ است. این روزنامه در معرفی این کتاب اینگونه توضیح داده است: در عصری که از اعصار عظمت و سربلندی و وحدت و اتحاد سیاسی و ملی ایران نبود،چشمه حیات در دوران ظلمات بود گویی خداوند او را برای تسلی بخشیدن به خاطر مجروح و آزرده ایرانیان برگماشته بود. او بیآنکه پیغمبر باشد، صاحب کتاب بود، کتابی زندگی بخش و احیاگر که شش قرن است همچنان از آن نسیم حیات میوزد. میتوان گفت و از عهده بیرون آمد که سبک حافظ در سراسر تاریخ هزار و صد- دویست ساله شعر فارسی یگانه و منحصر به فرد است. موقعیت هنری حافظ از هر شاعر دیگری در تاریخ ادب ما استراتژیکتر و حساستر است. حافظ غزل، یا بلکه شعر فارسی را به دو بخش تقسیم کرده است. گیرنده و فراگیرنده و عصاره کشنده پانصدسال شعر پیش از خویش است و سپس تعیین کننده سرنوشت شعر پس از خویش که یک جریان بزرگ آن شعر سبک هندی است و حافظ بزرگترین الهامبخش و زمینه ساز آن است.
این روزنامه همچنین در ستون «پنجره» خود نقدی بر ادبیات داستانی و سوژه های تکرارری آن داشته است. آرمان در این رابطه می گوید: يكي از انتقادهاي تكرارشوندهاي كه از سوي نويسندگان و منتقدان مطرح ميشود، تكراري بودن سوژه داستانهايي است كه اينروزها نوشته ميشوند. شكي نيست كه تكرار در هر حوزه و نه فقط داستان، ملالآور است ولي آيا آنچه داستانها را تكراري ميكند فقط «سوژه» آنهاست؟ آيا برايمان پيش نيامده كه داستاني با سوژه به اصطلاح تكراري خوانده و به جهت شكل متفاوت روايتش از آن لذت برده باشيم؟ آيا اگر نگاه دقيقتري به ماجرا بيندازيم به اين نكته نميرسيم كه شايد آنچه ما را دلزده كرده «سوژه تكراري» نيست بلكه «نگاه تكراري و خالي از تيزبيني و هوشمندي نويسنده به سوژه» است؟ نويسنده شعبدهباز نيست كه هر لحظه از توي كلاهش چيز عجيب و ناديدهاي بيرون بياورد. نويسنده شهرزاد قصهگويي است كه بايد بتواند با داستانش مرگ را به تعويق بيندازد! مگر نه اينكه روزهاي عمر ما به دست بيرحم روزمرگي كشته ميشوند؟ كار نويسنده جان دوباره بخشيدن به روح نيمهجان زندگي و به جريان انداختن خون در رگهاي خواننده است. كار داستان اين است كه در عين لذتبخش بودن، تلنگري هم به كليشههاي ذهني خواننده بزند و او را به نگاهي دوباره دعوت كند. نگاهي که از زاويهاي متفاوت به زندگي و پديدههايش است. اگر داستانهاي ما تكراري شدهاند، شايد به اين دليل است كه انديشه منحصر بهفرد و نگاه ويژهاي نداريم. ما با رنگهاي اصلي آشناييم ولي بلد نيستيم با استفاده از آنها، رنگهاي تازهاي بسازيم و به داستانمان بپاشيم. نويسنده متفكر و نكتهسنجي كه پديدهها را به شكلي كاملا متفاوت ميبيند و بهجاي تماشاي لايه رويين هر اتفاق، به اعماقش چشم ميدوزد، در هر سوژه به اصطلاح تكراري نيز جزييات ناگفته و ناديدهاي مييابد كه ارزش نوشتن دارد. پس چه بسا مشكل داستانهاي ما سوژه نيست. مشكل، شايد كوچك بودن دنيای ما يا پيش پا افتاده بودن دغدغههامان باشد.
روزنامه اعتماد/ گفت و گو با «عباس صفاری»
اعتماد امروز در صفحه «ادب و هنر» خود گفت و گویی با «عباس صفاری» به بهانه چاپ مجموعه شعر «مثل جوهر در آب» داشته است. وی در خصوص اشعار این مجموعه به اعتماد گفته است: در تعدادي از اشعار اين مجموعه من به شهر ها و اماكن مختلفي در داخل و خارج از ايران سر زده ام. «نيو اورلئان»، «اوهايو»، «لندن»، «تهران»، «رشت»، «يزد» و «بلوچستان» از آن جمله اند اما شعرهاي مورد نظر گزارش سفر نيستند. به استثناي شعر سوررئاليستي بندرگاه يزد كه اين شهر كم آب كويري در آن تبديل به شهري ساحلي مي شود.
وی در خصوص کتابهایی چون: «كلاغنامه: از اسطوره تا واقعيت»، «ماه و تنهايي عاشقان - اشعار دو شاعره كلاسيك ژاپن: ايزومي كي بو، انونوكوماچي»، «كوچه فانوس ها - ترجمه شعر غنايي چين باستان» گفت: من از قصد و نيت ديگران اطلاعي ندارم اما من همين جا بگويم كه كاري به سليقه و پسند مردم نداشته و ندارم، نه خودم را زنداني سليقه آنها كرده ام، نه منتي بر آنها خواهم گذاشت. اين زبان نزديك به محاوره را نيز كه گنج كمابيش دست نخورده يي بود همان طور كه گفتم فقط براي استفاده از امكاناتش برگزيدم.
این روزنامه همچنین در ستون «یادداشت اول» خود در خصوص موضع دولت آبادی در خصوص رمان «كلنل» و برخي اخباري كه به شكلي نادرست از قول او در اين سو و آن سو درج شده است می نویسد: اگر كار روشنفكر را، نگاه و موضعي متفاوت با تصور عامه مردم تصور كنيم، واكنش هاي محمود دولت آبادي، رمان نويس شهير ايراني در چند ماه اخير از اين منظر نمونه و مثال زدني است. به خصوص موضع گيري اخيرش درباره رمان «كلنل» و برخي اخباري كه به شكلي نادرست از قول او در اين سو و آن سو درج شده و مي شود. رفتاري كه بايد آن را نوعي محافظه كاري عقلاني نام نهاد. اين همان رفتاري است كه عموم جامعه امروز ما ايرانيان به آن نياز دارند. در رفتار او نوعي تعادل و تدبير و در نغلتيدن به وادي هاي افراط و تفريط و گذاشتن ديوار ستبر واقعيت بر پيش چشم و نظر افكندني از زاويه يي تازه را می توان مشاهده کرد. پيدا كردن راهي براي ديالوگ با طرف مقابل، حتي اگر آن طرف فرد مميز يا به تعبير درست ترش سانسورچي كتاب باشد. در اين ميانه البته طعن و تشنيع برخي تازه به دوران رسيده هاي اين سو و آن سو را نيز شنيد، كارافزاياني كه حضورش در برخي مراسم ها، از جمله مراسم ديدار هنرمندان با آقاي روحاني را بر نتابيدند و هيابانگ هاي فراواني بركشيدند و البته سكوت و صبر اختيار كرد تا سخنان و رفتارهاي شان همانند كفي روي آب از خاطره و ديده ها محو شود. برگردان انگليسي يا به گمانم آلماني رمان «كلنل» آقاي دولت آبادي دو سال قبل منتشر شد و طبيعي بود كه اگر او به دنبال شهرت و نامي افزون تر بود، بر اين نهج گام مي زد كه به صرافت انتشار رمان فارسي در ايران باشد و از مقاومت هاي اصحاب وزارت ارشاد پلي تازه براي خود بسازد براي شهرت و پروپاگاند افزون تر در دنياي غرب باشد.
روزنامه ایران/ مطالعات ایران شناسی صرفاً تاریخ سیاسی نیست
این روزنامه امروز در صفحه «فرهنگ و ادب» خود گفت و گویی با دکتر مریم میر احمدی استاد تاریخ به واسطه کتاب «تاریخ تحولات ایرانشناسی» در رابطه با مطالعه ایران شناسی داشته است. احمدی معتقد است مطالعه ایران شناسی صرفا تاریخ سیاسی نیست و می گوید: به طور کلی کار پژوهش در بررسی تاریخ فرهنگ ایران، در جریان آفرینش فرهنگهای جهانی در طول تاریخ نقش و وظیفه مهمی را برعهده داشت. به همین سبب از نظر تاریخ فرهنگ جهانی مقام ایران شناسی جایگاه خاصی دارد. برای همین است که رشتههای ایران شناسی بیشتر در اروپا رشد و گسترش پیدا کرده است. طی چند قرن گذشته کشورهای مختلف حتی کشورهای خاور دور مثل: چین، ژاپن و... رشته ایرانشناسی دایر کردهاند و در چارچوب مطالعات خارجی دانشکدههای ایرانشناسی تأسیس کردهاند. در سرزمینهای کانادا و امریکای شمالی این رشته را تحت عنوان شرقشناسی یا مطالعات خاورمیانهای تدریس میکنند یعنی مطالعات ایران شناسی جایگاه بسیار مهمی امروز در مراکز علمی و فرهنگی و نزد محققان و پژوهشگران دارد. فرض کنید آنها که در زمینه تاریخ خاورمیانهای میخواهند فعالیت کنند، بدون شناخت تاریخ و فرهنگ ایران و مطالعات ایران شناسی امکانپذیر نخواهد بود چون ایران نقش بسیارمهمی در تحولات فرهنگی و سیاسی کشورهای منطقه و حتی جهان دارد. یا وقتی در چین میخواهند رشته ایران شناسی را تدریس کنند نمیتوانند گسترش فرهنگ ایران را که تا سرزمین «سین کیانگ» یا شهرهای «کاشغر» نفوذ کرده نادیده بگیرند. بخصوص وقتی یک شهروند چینی مقابل مسجد کاشغر میایستد، میبیند کتیبههایی به خط فارسی – نه عربی- بر در و دیوارهایش دیده میشود. بنابراین می توان گفت اهمیت مطالعات ایران شناسی بسیار گستردهتر از محدودیتهای سیاسی فعلی ایران است.
نظر شما