کتاب در روزنامه مردم سالاری
کتابهايي که سانسور را دور ميزنند
روزنامه مردم سالاری در صفحه فرهنگی امروز گزارشي از وضع نشر در کشور با عنوان «کتابهايي که سانسور را دور ميزنند» منتشر کرده که می گوید: شرايط نامناسب نشر و وضعيت مميزي کتاب موجب شده بعضي شاعران و نويسندگان و مترجمان عطاي انتشار رسمي کتابشان را به لقاي آن ببخشند. اين افراد ترجيح دادهاند يا مجبور شدهاند آثارشان را در فضاي مجازي يا کشورهاي خارجي منتشر کنند و يا آنها را روي کاغذ، ولي به صورت غيررسمي و بدون مجوز و اصطلاحاً به صورت زيرزميني به چاپ برسانند. يونس تراکمه يکي از اين نويسندههايي است که معتقد است انتشار کتاب در کشورهاي فارسيزبان همجوار، مثل افغانستان، راهي است براي مبارزه با مميزي: «يکي از راههاي مبارزه با سانسور در ايران انتشار کتاب در افغانستان است. ناشران رسمي افغانستان مميزي ندارند، کتابهايشان هم بالأخره از ايران سر درميآورد». او تأکيد ميکند: «کتابم را براي کسب مجوز به وزارت ارشاد نميدهم چون اوضاع را ميدانم. فکر ميکنم ضرورتي ندارد کتابم را بدهم، بعد بروم چانه بزنم. معتقدم نبايد به سانسور تن داد.
کتاب در روزنامه اطلاعات
ادبیات طب اسلامي
روزنامه اطلاعات در شماره امروز خود بخش سوم و پاياني گفتوگو با دکتر نجفقلي حبيبي با عنوان «ابنسينا و قانون در طب» را منتشر کرده که می گوید: منابع ابنسينا منحصر به جالينوس و ديسقوريدس نيست و چنين ادعايي بي دليل است. او براي همه منابع موجود و نيز براي ملاحظات و استنباطات و تجربيات خود که مبتني بر دليل است، بسيار اهميت قائل بوده و بارها بر تجربيات خويش تکيه کرده است. در واقع او به جايگاه علمي خويش به عنوان يک مستند و نظر در مقابل ديگر نظرها توجه دارد؛ زيرا او مقلد نيست.
او در تبيين و عبارتپردازي و ادبيات طب نيز بسيار قوي است. و اين ادبيات طبي اوست که توانسته است بيش از 500 سال بر طب جهان حکومت کند. وي از اين طريق، ادبيات طب اسلامي، زبان و ادب عربي و فارسي را بر ادبيات طب جهان وارد کرد و از اين بابت خدمت بزرگي به فرهنگ و ادب عربي و پارسي نمود.
کتاب در روزنامه جمهوري اسلامي
نويسندهاي كه دير به حقش رسيد
روزنامه جمهوري اسلامي در شماره امروز خود مطلبی با عنوان «نويسندهاي كه دير به حقش رسيد» به مناسبت سالمرگ فرانسوا مورياك برنده نوبل ادبي در شصت و هفت سالگي اش منتشر کرده که می گوید: فرانسوا مورياك از حوالي بيست و پنج سالگي كه نخستين آثارش را منتشر كرد به دنبال نشانههاي ايمان مذهبي و تقابل آن با اضطرابهاي زندگي مادي بود. او در تمام آثارش ميكوشيد رابطهاي ميان عشق دنيوي قهرمانان خود و ايمان راستين برقرار كند و همواره تحليلهايي مهيج از اين تقابل يا تعامل ارائه ميكرد اما جامعه درگير با جنگهاي جهاني اول و دوم چندان حوصله و مجالي براي توجه به اهميت چنين پيامي نداشت و اين كافي بود تا نويسندهاي نازك انديش موقتاً از متن به حاشيه رانده شود و سالها بعد، با تحميل خود به خودي مساله به جامعه بحران زده غربي نوبت سراغ گرفتن مجدد از مورياك فرا برسد.
در سالهاي جنگ جهاني، حداقل دو نسل از نويسندگان اروپا تلف شدند و تحت عنوان نويسندگان جنگ از ديده شدن و عرضه كامل استعدادهاي خود باز ماندند. در اين سالها طبعاً تنها نويسندگان و شاعراني قادر به مقاومت در برابر توفانهاي فراموشي بودند كه هم استعدادهاي ويژه و هم لجاجت و صبوري فوقالعاده داشته باشند و فرانسوا مورياك يكي از آنها بود.
بي توجهيهاي محافل ادبي به مورياك عليرغم توجه عميق مردم، حتي پس از نوبل يعني در فاصله 67 سالگي تا 85 سالگي او نيز ادامه داشت و اين سوال كه او واقعاً به حقش رسيد يا نه به راحتي قابل پاسخگويي نيست، چنان كه ژان كوكتو شاعر، نقاش، فيلمساز، نمايشنامه نويس و كارگردان هموطن مورياك درباره او گفته بود: "مورياك بيچاره اگر بميرد دربارهاش ميتوان گفت همه چيز را داشته است مگر همه چيز را."
کتاب در روزنامه فرهیختگان
بزرگراه شلوغ دلشوره
روزنامه فرهیختگان در صفحه 6 یادداشتی با عنوان « پازلی از زندگی امروز » نگاهی به مجموعه «بزرگراه شلوغ دلشوره» پویان مقدسی دارد که می گوید: پویان مقدسی در اولین مجموعه داستان خود که نشر مروارید سال 92 آن را به بازار آورده، 16 داستان کوتاه را کنار هم قرار داده است. هر کدام از داستانها صحنه و موقعیت خاصی را در زندگی شخصیتهای خود نشان میدهند. شاید در نگاه اول، داستانهای مجموعه به هم مرتبط نباشند؛ به خاطر فضاهای مختلفی که به تصویر میکشند و شخصیتهای متنوع و بیارتباط به هم. اما با نگاهی عمیقتر میتوان تکههای پازلی را در هر داستان مجموعه پیدا کرد و با در کنار هم قرار دادن آنها به تصویری واقعی، در عین حال داستانی و جذاب از کلانشهری مانند تهران دست یافت. گویی نویسنده مجموعه «بزرگراه شلوغ دلشوره» دوربین به دست گرفته و در سطح شهری مانند پایتخت ایران، کرمانشاه، شیراز، مشهد یا دیگر شهرهای بزرگ ایران، راه افتاده و تصاویری جذاب از زندگی روزمره شهروند امروزی را ضبط کرده است.
کیمیای رحمانی
در ستون خط داغ صفحه 6 روزنامه فرهیختگان از انتشار کتابی با نام «کیمیای رحمانی» از سوی فیض شریفی خبر داده که به نقد تطبیقی شعرهای نصرت رحمانی و سینمای مسعود کیمیایی میپردازد. این منتقد ادبی به ایسنا گفت: «مسعود کیمیایی همیشه به این موضوع اشاره داشته که سینمایش متاثر از شعر نصرت رحمانی است و من چند سالی درباره خط و ربط سینمای کیمیایی با شعر زنده و خیابانی رحمانی تحقیق کردهام. سینمای ایران معمولا متاثر از ادبیات بوده، در این سینما براساس رمانهای «شازده احتجاب»، «اوسنه بابا سبحان»، «بوف کور» و «شوهر آهوخانم» فیلم ساخته شده، اما برای اولینبار است که شعر روی سینمای کارگردانی چون کیمیایی اثر گذاشته است. این تاثیر در واقع یک جامعه نرینهسالار را نشان میدهد.
نقد کتاب ریشههای فقه اسلامی
روزنامه فرهیختگان در صفحه 7 مطلب کوتاهی با عنوان « نقد کتاب ریشههای فقه اسلامی «جوزف شاخت» اسلامشناس آلمانی» منتشر کرده که می گوید: این کتاب حاوی نقد کتاب ریشههای فقه اسلامی جوزف شاخت، اسلامشناس آلمانی است. کتاب ریشههای فقه اسلامی در عداد منابع مهم اسلامشناسی قرار دارد و به مثابه بخشی از ادبیات ضروری برای دانشجویان سطوح تکمیلی در رشتههای مختلف مطالعات اسلام (بهویژه در مجامع اسلامشناسی غربی) خوانده و مطالعه میشود.
کتاب در روزنامه شاپرک
قلمي که شاعرانه بود
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی باعنوان «قلمي که شاعرانه بود» منتشر کرده که نگاهي به زندگي محمود گلابدره اي دارد و می گوید: آثار او بيانگر دغدغه هاي او از جامعه اي است كه او در آن زندگي مي كند. از جمله اين آثار مي توان به «دال» و «ده سال هوم لسي در آمريكا» اشاره نمود. گلابدره اي «دال» را درباره سرخوردگي ايرانيان مقيم سوئد نوشت. همچنين «ده سال هوم لسي در آمريكا» را از بي خانمان بودنش در آمريكا و همچنين گردش و پياده روي در ايالات گوناگون اين كشور نگاشت. اگرچه اين كتاب با رويكردي انتقادي نسبت به آمريكا نوشته شده است. در همين زمان بود كه به گفته خود او مدت سه ماه را در خانه كن كيسي «نويسنده رمان پرواز بر فراز فاخته» گذراند.
کتاب در روزنامه آرمان
کتاب شیرین
روزنامه آرمان در صفحه آخر مطلبی با عنوان «برای کودکان دوزبانه به زبان مادریشان قصه بگوییم» از زبان مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان منتشر کرده که معتقد است: کتابهای درسی باید به صورت متمرکز و یکسان منتشر شوند اما در کنار این کتابها باید کتابهای دیگری هم به زبان و گویش مردم هر منطقه منتشر شود که هماهنگ با فرهنگ و جغرافیا و آداب و رسوم مردم هر منطقه باشد. «کتاب شیرین»، کتابی است که بچهها آن را در تنهایی خود بخوانند. بیاینکه معلم از آنها بخواهد، شعرهایش را بهخاطر جذاب و ریتمیک بودن حفظ کنند و قصههایش را برای خواهر یا برادر خود تعریف کنند. بچهها قصه را دوست دارند و یکی از روشهای آموزش در دنیا، قصهگویی است؛ «چه اشکالی دارد معلمان، قصهگویی بدانند و در کتابهای درسی، قصههایی شیرین و خواندنی گفته شود؟ چه اشکالی دارد اگر در تهیه و تدوین کتابهای درسی به جغرافیای هر منطقه و فرهنگ و زبان آن توجه شود؟»
نظر شما