- موضوع اصلی این کتاب اسلامگرایی در جهان و نقد نظریه عبور از اسلامگرایی است. لطفا در این باره توضیح بفرمایید.
اگر به چهار انقلاب بزرگ جهان شامل انقلابهاي کبیر فرانسه، اکتبر روسیه، چین و انقلاب ایران توجه کنیم، میبینیم که پشت هر یک از این انقلابها یک ایدئولوژی وجود داشته است. به طور مثال انقلاب کبیر فرانسه آینه ایدئولوژی لیبرالی؛ انقلاب اکتبر روسیه، آینه تمامنمای ایدئولوژی کمونیسم و سوسیالیسم؛ انقلاب چین آینه تمامنمای کمونیسم ملی و انقلاب ایران آینه تمامنمای اسلام به مثابه جهان وطنی است.
نگاهی به ادبیات حوزه اندیشههای سیاسی نشان میدهد که هر کدام از این انقلابها که اتفاق افتاده است، در دانشگاهها و مجامع علمی کسانی وجود داشتهاند که آن را تئوریزه کردهاند و علاقه خودشان را به آن ایدئولوژی نشان دادهاند. به طور مثال اغلب کسانی که درباره انقلاب فرانسه سخن میگفتند پایبند به اصول لیبرالیسم بودهاند. همچنین کسانی که درباره انقلاب روسیه در دانشگاهها سخنرانی میکردند، نگاه همدلانهای با برنامهها، رویکردها و ایدهآلهای کمونیست داشتند یا کسانی که درباره انقلاب چین صحبت کردهاند به کمونیسم ملی پایبند بودند. اما درباره انقلاب اسلامی این گونه نبوده است. بدین معنی که کسانی که درباره اسلامگرایی در مجامع علمی سخن گفتهاند، علقههای لیبرالیستی، کمونیستی، مائوئیستی و ... داشتهاند. گاهی حتی ضد ایدئولوژی جهانوطنی اسلامگرایی بودهاند. بنابراین بررسی این موضوع نیاز به بازنگری در روایتهای ما از انقلاب اسلامی داشت.
من در این کتاب سعی کردم نکاتی را به صورت بسیار برجسته دنبال کنم. نخست این که موضوعی که به آن اسلام سیاسی میگوییم یک نحله نیست چرا که وقتی به ایدئولوژی اسلام سیاسی نگاه میکنیم، پنج گرایش اسلامگرایی فقاهتی، اسلامگرایی سوسیالیستی، اسلامگرایی لیبرالیستی، اسلامگرایی دموکراتیک و اسلامگرایی سلفیگری را در آن مشاهده میکنید.
هر یک از این گرایشها خود زیرمجموعههای دیگری دارد. از سوی دیگر در هر یک از این گرایشها فردی وجود داشته که آن را تاسیس کرده است. به طور مثال امام خمینی (ره) مؤسس اسلامگرایی فقاهتی، مرحوم علی شریعتی مؤسس اسلامگرایی سوسیالیستی، مهندس مهدی بازرگان مؤسس اسلامگرایی لیبرالیستی، آیتالله طالقانی مؤسس اسلامگرایی دموکراتیک و شیخ بنباز مؤسس اسلامگرایی سلفیگری بوده است.
- مؤسس انقلاب به معنای شارح انقلاب است؟
وقتی صحبت از مؤسس در فلسفه سیاسی میکنیم باید بین مؤسس و شارح تمایز قائل شویم. به طور مثال در اسلامگرایی فقاهتی اگرچه مؤسس، امام خمینی (ره) است اما شارحان آن افرادی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی و علامه جعفری هستند.
ـ برخی از صاحبنظران مانند آصف بیات این نظر را مطرح کرده اند که ما از اسلامگرایی گذر کردهایم و وارد پسااسلامگرایی شدهایم. نظر شما در این باره چیست؟
من در این کتاب سعی کردهام با شواهد و ادله جامعهشناختی نشان دهم که این یک خبط معرفتی است و ما از اسلامگرایی عبور نکردهایم بلکه بهعکس، گرایشهای جدیدی از اسلامگرایی ظهور پیدا کردهاند.
- به نظر میآید که اکنون گرایش اسلامگرایی سلفیگری بیشتر رواج دارد؟
همین طور است. اتفاقاتی که در کشورهایی مانند ترکیه، سوریه، کشورهای عربی و حتی برخی کشورهای اروپایی مانند بوسنی و هرزگوین افتاده نشان میدهد که اسلامگرایی، تازه وارد عرصه عمومی شده است.
اکنون این سؤال مطرح است که از میان انواع اسلامگرایی کدام نوع رشد کرده و به رقابت با قرائتهای دیگر پرداخته است؟ آن چه امروز به عنوان آرایشی جدید از اسلامگرایی در کشورهایی مانند عراق، یمن و ... مشاهده میکنیم نشان میدهد که ما وارد اسلامگرایی سلفیگری شدهایم و البته این تنها محدود به ایران یا کشورهای عربی نیست بلکه در اروپا و آمریکا نیز سلفیگری خودش را نشان داده است. بنابراین نظریه آصف بیات براساس شواهد مردمشناختی و جامعهشناختی اثبات نمیشود.
بیات میگوید ما پس از عبور از اسلامگرایی وارد دوره طلایی نمیشویم اما در دورهای قرار میگیریم که در آن سکولاریسم و جدایی دین از سیاست اتفاق افتاده است، اگرچه اتفاقاتی که در کشورهای عربی رخ داد عکس این ماجرا را ثابت کرد. شما امروز ببینید که از درون انقلابهای مصر، یمن و ... چه درآمده است؟ در بسیاری از این انقلابها مردم نتوانستند چیزی را در نظام سلطنتی تغییر بدهند.
- آیا میتوان شاخصههایی برای اسلامگرایی در جامعه تعیین کرد؟
در کشورهایی که اکثریتشان مسلمان است یا کشورهایی که اکثریت مسلمان ندارند به نظر میآید که دین ظاهری و آشکار بودن دیانت در عرصه عمومی از سوی مردم مورد اقبال قرار میگیرد. بدین معنی که در کشورهای مسلمان مردم علاقه دارند که دیانت در عرصه عمومی آشکار باشد البته این به معنای دیندار بودن آن جامعه نیست. از سوی دیگر در کشورهای اروپایی که اکثریت مسلمان ندارند مردم کمتر علاقه دارند که دین در عرصه عمومی آشکار باشد و باز هم این به معنای این نیست که دیانت آنها و پایبندی به اخلاق و معنویت کمتر از جوامع مسلمان باشد. بنابراین در تشریح اسلامگرایی و پسااسلامگرایی باید به این نکات توجه کنیم.
در این کتاب اندیشه علامه جعفری به عنوان یکی از شارحان انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است و سعی کردم به تمام چارچوبهای اصلی اندیشههای سیاسی وی در کتابهایی مانند اصول و حکمت فلسفه سیاسی و عرفان اسلامی بپردازم.
متأسفانه امروز در عرصه جهانی یکی از مشکلات ما ارائه نشدن آثارمان در این فضاست. در ایران و بیشتر کشورهای جهان سوم آثار غربیها ترجمه میشود اما هیچ کدام از آثار ما در سطح جهان نشان داده نمیشود و با این شرایط، تقویت علوم انسانی امکانپذیر نیست، چون باید بتوانیم در عرصه عمومی داد و ستد داشته باشیم.
کتاب 5 فصل دارد و در آن به مسئله حاکمیت خدا در اندیشه سیاسی معاصر و رابطه دموکراسی و حق حاکمیت پرداخته شده است. داستین جی برد، استاد دانشگاه الیوت کالت میشگان نیز بر آن مقدمه نوشته است.
کتاب «اسلامگرایی و پسااسلامگرایی: نگاهی به اندیشههای سیاسی علامه جعفری» نوشته سید جواد میری با شمارگان هزار نسخه در 90 صفحه به بهای 40 دلار از سایتهای معتبر کتابفروشی جهان مانند آمازون قابل دسترسی است. برای آشنایی بیشتر یا دانلود این کتاب و شناخت بیشتر از دیگر آثار سید جواد میری میتوانید به این نشانی مراجعه فرمایید:
نظر شما