کتاب در روزنامه شرق
اجازه چاپ دوم کتاب «همت» را نمیدهیم
روزنامه شرق در صفحه هنری با محمدمهدی همت، فرزند شهیدهمت گفتوگو کرده که میگوید: خانواده این شهید اجازه چاپ دوم کتاب «همت» را نخواهند داد. امروز شنیدم از قول وزارت ارشاد گفته شده است که این کتاب مجوز دارد و اگر نسبت به کتابی که مجوز گرفته، اعتراضی هست، باید با نویسنده کتاب تماس گرفته شود تا در نوبتهای چاپ بعدی اصلاح شود. ما موضوع را به سردار جعفری، فرمانده سپاه و سردار یزدی، معاون پارلمانی سپاه منتقل کردهایم تا از طریق آنها شکایتنامهای تنظیم شود. ما از طریق سپاه شکایت خود را دنبال میکنیم. کارشناسان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس نیز در همان زمان که از طریق وزارت دفاع مشغول پیگیری مساله بودیم، گفتند این موضوع باید دادگاهی شود. بههرحال نمیگذاریم کتاب به چاپ دوم برسد و اگر وزارت ارشاد بخواهد از نویسنده یا این کتاب حمایت کند، از آنها هم شکایت میکنیم. شکایت ما نسبت به دروغهایی است که در این کتاب آمده و اگر نویسنده این نیت را داشت که نظر خانواده شهیدهمت را هم بداند، منتظر تایید یا اصلاحیههای خانواده ما میماند اما حالا که به این مرحله رسیدهایم دیگر کوتاه نمیآییم و نمیگذاریم کتاب به چاپ دوم برسد. همچنین از طریق سردار یزدی به دنبال تصویب قانونی در مجلس هستیم که چنین آثاری به تایید خانواده و بازماندگان شهدا برسد.
کتاب در روزنامه جام جم
اثرتان خوب است، ولی شرمنده
روزنامه جام جم در صفحه ادبیات مطلبی درباره دشواری ها و ویژگی های چاپ کتاب اول نویسندگان منتشر کرده که محمد قاسم لیماصالح رامسری، مدیر انتشارات معین در این باره می گوید: باور کنید هربار نویسنده کتاب اولی از من می خواهد اثرش را چاپ کنم ولی به هر دلیلی مجبور به رد آن می شوم، آن روز برایم تلخ می شود که چرا دل یک جوان یا نویسنده را شکسته ام و شاید مانع شکوفایی او شده ام. اگر مشکلات و کمبودها رفع می شد، حتما آثار خوب را با کمال میل چاپ می کردم.
صالح رامسری، ناشر تمام آثار احمد محمود، دکتر ژاله آموزگار و هوشنگ مرادی کرمانی، بیش از هر چیز درباره لزوم تغییر نگاه به ناشران می گوید: اکنون حدود 12 هزار ناشر در کشور مجوز نشر دارند که از این میان فقط 200 ناشر فعال مشغول کارند. بقیه یک یا دو اثر به چاپ می رسانند. از این 200 ناشر فعال فقط صد ناشر به شکل حرفه ای کار می کنند و از این تعداد نیز 60 ناشر دولتی هستند که همگی از امکانات و رانت های دولتی استفاده می کنند.
چرتکه برای نویسندگی
روزنامه جام جم در صفحه آخر مطلبی درباره نویسندگی منتشر کرده که در آن بیان شده است: باور کنید اینکه می گویند «نویسندگی آب و نان نمی شود» شوخی نیست. تصور کنید یک نویسنده سالها دانش، تجربه انرژی و توان خود را می گذارد و یک رمان می نویسد. فرض کنید پشت جلد این رمان به قیمت امروز که دلار 3300 هزار تومان است و بهای نان هم 30 درصد افزایش یافته، 15 هزار تومان قیمت بخورد. میانگین می گیریم این رمان هزار نسخه در بازار منتشر می شود. حالا بیایید محاسبه کنیم که تنها 10 درصد از قیمت پشت جلد به نویسنده می رسد. 15 هزار توامان ضربدر هزار نسخه می شود 15 میلیون که اگر 10 درصد آن را حساب کنیم، یک میلیون و 500 هزار تومان سهم نویسنده خواهد بود. این در شرایطی است که تازه نویسنده خوش شانس بوده باشد، شناخته شده بوده باشد، اثرش از قابلیت چاپ برخوردار بوده باشد و ناشر حاضر به چاپ اثرش باشد. از طرفی فقط کافی است در نظر بگیرید که نویسنده 10 درصد پشت جلد را می برد، از آن طرف پخش کننده رقمی بین 30 تا 50 درصد پشت جلد را. حالا قضاوت با خودتان.
کتاب در روزنامه خراسان
آيا همين نتيجه عمري دوندگي است
روزنامه خراسان در صفحه ادبیات مطلبی درباره مجموعه شعر کهکشان چهره ها سروده علي محمد مودب منتشر کرده که در آن نوشته شده است: اين نوشتار سعي دارد در حد حوصله اين متن، ساحت معنايي اثر و جهان بيني شاعر را واکاوي کند. شاعر در اين کتاب خواننده را به گرداب نااميدي نمي کشاند و اتمسفر شعرهاي اين کتاب از فضاي تاريک نظريه دور شده است و جوان بوده گي و حفظ شور در اين شعرها ريشه دارد. شاعر از همان آغاز وعده رويارويي با چيزهايي مي دهد که ما را به فطرت خودمان بازمي گرداند. شعرهايي که مرزي مشترک ميان خيال کودکانه و واقعيت را ترسيم مي کند. شعرهاي اين مجموعه از سلامت زباني برخوردارند و با زباني ساده جهان را مي کاوند. خاستگاه انديشه مودب قابل توجه است و به دنبال ساختن بستري از زبان براي تجربه هاي زيسته است و معنايي مسلط که در واژگاني مثل: کودکي، ديدار، مشاهده، ديدن و چشم بروز و ظهور پيدا مي کند. واژگاني که در زندگي مودب هم به همان وضوح پيداست. در جاي جاي اين کتاب کشف هاي بکر و عيني خودنمايي مي کند و مي تواند نگاه پرسنده مخاطب را اقناع کند و با رويکرد عاطفي شاعر گره خورده است. اغلب شعرها گرايشي تغزلي- غنايي دارد و در بستر روايت شکل مي گيرد. شعري که روايت مدار باشد مي تواند در تحليل ساختاري متون ادبي روشن باشد. او شاعري انسان گراست که کليشه هاي ادبي -فرهنگي عصر ما را کنار مي گذارد و مخاطب را در مواجهه اي غافلگيرکننده با غربت و اندوه انسان هاي بيگانه از خويشتن عصرما قرار مي دهد. او هميشه با نگاهي احترام آميز و در عين حال چالش برانگيز انسان و روابط انسان فراموش شده و انسان فراموشکار و بي خبرکه در انبوه يافته ها و دستاوردهاي فناوري هاي اطلاعاتي با محيط زندگي خودش هنوز غريبه است را سوژه آثارش قرار مي دهد و به او تلنگر مي زند.
مي روي و دل درون سينه ام/ تا سحر اداي رفتن قطار را / درمي آورد!( شعر شماره 41)/
شعر شماره 52: آيا همين نتيجه عمري دوندگي است؟
شعر شماره 53:در حال بودنم/ در حال رد شدن
شعر شماره 55: عابران کوه/ مي گريزم از نگاه کاشفان که کشف نقش کفش من/ به گرده ذليل راه ها.
مديريت بانکي و خدمات مالي
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره کتاب مديريت بانکي و خدمات مالي منتشر کرده که در آن می خوانیم: کتاب مديريت بانکي و خدمات مالي ميتواند به عنوان مرجعي مناسب براي مديران، سياستگذاران، کارشناسان، دانشجويان رشتههاي مرتبط، و همه دستاندرکاران نظام بانکي و مالي جهان و علاقمندان مورد استفاده قرار گيرد تا به گفته نويسندگان و با مطالعه آن، که در واقع نيز پس از مطالعه کتاب، براي مترجمان اثر نيز به اثبات رسيد، نسبت به مسايل پيچيده و چالش برانگيز اين حيطه از جمله مديريت ريسک، مقررات و قوانين، تنظيم بازارهاي پولي و مالي، فناوريهاي صنعت بانکداري، رقابت در بانكداري و نظارت بر نهادهاي مالي، از دانش و بينش کافي بهرهمند شوند. در اين کتاب خدمات بانکها و ساير موسسات رقيب (شامل موسسات وام و پسانداز، اتحاديههاي اعتباري، موسسات سرمايهگذاري و اوراق بهادار،...) مورد بررسي قرار گرفته است. ضمن اينکه در خصوص تحولات و تغييرات عمدهاي که باعث بازسازي خدمات مالي و بانکي شدهاند نيز مطالبي مطرح شده است.
کتاب در روزنامه شاپرک
شاعر سياسي
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره جبران خليل جبران منتشر کرده که در آن آمده است: جبران از همان ايام نوجواني به ميدان هنر و شعر و نويسندگي قدم نهاد. در پانزده سالگي مدير مجله «الحقيقة» شد و در شانزده سالگي نخستين شعرش در روزنامه جبل به طبع رسيد و در هفده سالگي به طراحي چهره بزرگاني چون عطار و ابن سينا و ابن خلدون و برخي ديگر از حکما و نويسندگان پيشين دست زد و پس از پايان تحصيلات رسمي خود براي تکميل هنر نقاشي به پاريس رفت و طي دو سال اقامت در فرانسه ضمن آشنايي با مکاتب گوناگون هنر نقاشي، کتابي با عنوان «الارواح المتمردة» (روانهاي سرکش) نوشت و در بيروت به طبع رساند.
اين کتاب دولت عثماني را سخت مضطرب کرد. کشيشان کتابش را محکوم کردند و روزي در ميدان عمومي شهر انبوهي از اين کتاب را به آتش کشيدند و حکومت وقت بازگشت او را به وطن ممنوع کرد.
در اين حال اخبار ناگوار از مرگ خواهر و برادر جوان و بيماري مادر به او رسيد و او عليرغم منع سياسي به ميهن بازگشت. پس از دو سال اقامت در وطن باز سفري به پاريس کرد تا از هنرمندان آن ديار بخصوص رودن، لطائف فنون صورتگري را بياموزد. در اين سفر جبران با بزرگاني چون روستاند، دبوسي و مترلينگ آشنا شد و از ذوق و انديشه آنان بهرههاي فراوان برد. در آن روزگار دفتر نقاشي رودن کعبه آمال هنرجويان جهان بود و جبران مدتي در آن دفتر در کنار آموختن لطائف هنر نقاشي، شيوه نگاه هنرمندانه را نيز از او بياموخت و رودن چون شعر و نقاشي را در جبران به کمال يافت او را با ويليام بليک، شاعر و نقاش شهودي انگيس در قرن هجدهم بيشتر آشنا کرد. و معروف است که او را ويليام بليک قرن خواند. جبران وقتي اولين کتاب نقاشيهاي بليک را خريد چون درويشي که به گنج رسيده باشد. به چنان وجد و نشاط و شادي و مستي رسيد که از بيخودي در پوست نميگنجيد، گوئي در غربتگاه اين عالم دوستي ديرين و آشنايي محرم يافتهاست.
نظر شما