سه‌شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۶
شبکه توزیع کتاب در پایتخت ضعیف است/ اديبی که درجه اجتهاد داشت/ در کتابفروشی شما مگس هم پر نمی‌زند

امروز سه‌شنبه، بیست و سوم دی 1393 روزنامه‌های ایران، فرهیختگان، شهروند، آرمان، مردم سالاری و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. مطالبی درباره سیدجعفر شهیدی از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز سه‌شنبه بیست و سوم دی 1393 روزنامه‌های ایران، فرهیختگان، شهروند، آرمان، مردم سالاری و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند.
                                                                                                                                                                                       
کتاب در روزنامه ایران

شبکه توزیع کتاب در پایتخت ضعیف است
روزنامه ایران در صفحه کتاب یادداشتی درباره توزیع کتاب منتشر کرده است که در آن می خوانیم: واقعیت این است که متأسفانه هنوز یک شبکه کارآمد توزیع کتاب در کشور نداریم، حتی در شهر تهران هم اگر به لحاظ مناطق جغرافیایی، نحوه توزیع کتابفروشی‌ها را بررسی کنید؛ متوجه خواهید شد که بسیاری از مناطق پایتخت به این لحاظ فقیر هستند. اگر فردی بخواهد کتابی را تهیه کند باید حتماً به خیابان انقلاب یا یکسری از کتابفروشی‌های معدود زنجیره‌ای مراجعه کند. اگر چه در چند سال اخیر در تهران اوضاع پراکندگی کتابفروشی‌ها قدری بهتر شده اما در استان‌ها اوضاع این‌گونه نیست. این مسأله بویژه زمانی که از مراکز استان‌ها فاصله می‌گیریم بشدت خود را نشان می‌دهد. مردم مشکل جدی در جهت دسترسی به کتاب دارند.
در پایان این مطلب آمده است: کتاب واقعاً گران شده منتهی به نظر می‌رسد که علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی همچنان مراجعه کرده و کتاب می‌خرند، این اتفاق بویژه در نمایشگاه‌های استانی که کتاب‌هایشان با تخفیف‌های قابل توجهی به فروش می‌رسند؛ بیشتر خود را نشان می‌دهد؛ زمانی که اطلاع‌رسانی ضعیف است و تبلیغات استانی کافی نمی‌شود؛ میزان مراجعه‌کنندگان به نمایشگاه‌ها کمتر می‌شود. همان گونه که اشاره شد؛ برگزاری نمایشگاه‌های استانی در وضعیت فعلی مانند مسکنی موقت به شمار می‌آید و باید نمایشگاه‌ها را از جنبه فروشگاهی بودن به سوی نمایشگاهی شدن ببریم، البته راهکار آن بیرون از فضای نمایشگاهی است. یکی از این راهکارها ایجاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای کتاب در سراسر کشور است. باید از صنعت نشر بویژه در بخش خصوصی برای تأسیس فروشگاه‌های کتاب حمایت شود البته اینکه می‌گویم حمایت، تنها به متولیان ختم نمی‌شود و ناشران هم باید در جهت راه‌اندازی این فروشگاه‌ها همکاری کرده و از آن حمایت کنند. ما هم برنامه‌ای در جهت تحقق نمایشگاهی شدن نمایشگاه‌های کتاب داریم. به همین منظور از کتابفروشی‌های زنجیره‌ای کتاب در استان‌ها حمایت می‌کنیم. دنبال این هستیم که فروشگاه‌های مذکور شکل دولتی به خود نگیرند و اقدامات ما به حمایت از بخش خصوصی بینجامد؛ از همین رو تأکید می‌کنم که دنبال مدیریت در این مسأله نیستیم. در این صورت بخش عمده‌ای از بار توزیع که روی دوش نمایشگاه‌های کتاب قرار دارد برداشته می‌شوند. باید این اتفاق رخ دهد و فروشگاه‌های کتاب فعال شوند.


در کتابفروشی شما مگس هم پر نمی‌زند
روزنامه ایران در صفحه کتاب مطلبی درباره جایگاه و کارکرد نمایشگاه های کتاب استانی منتشر کرده است که در آن آمده است: یوسف علیخانی، نویسنده و مدیر مسئول انتشارات «آموت» درباره تأثیر برگزاری نمایشگاه‌های استانی در دسترسی بهتر مردم به آثار ارائه شده در بازار کتاب می‌گوید: «برپایی این نمایشگاه‌ها هم می‌تواند نقش بسیار خوبی ایفا کند و هم می‌تواند به گونه‌ای برگزار شود که هیچ اثر مثبتی بر جای نگذارد. اینکه می‌گویم ممکن است که هیچ اثری نداشته باشد از این نظر است که بر فرض اگر من غرفه‌دار ندانم چه کتاب‌هایی برای عرضه به مردم آورده‌ام هیچ کدام از آنها را نخواهم فروخت. آشنایی غرفه داران با آثاری که ارائه می‌کنند از اهمیت بسیاری برخوردار است. من اگر نتوانم کتاب‌هایم را صحیح معرفی کنم مطمئن باشید که آمدن یا نیامدنم هیچ فرقی نخواهد داشت. به بسیاری از کتابفروشی‌های شهرها که می‌رویم از حضور ما ناراحت می‌شوند و می‌گویند چرا به شهر ما می‌آیید. در پاسخ به یکی از این کتابفروشان گفتم: هیچ دقت کرده‌ای چرا غرفه من همیشه در نمایشگاه‌ها شلوغ است؟ ولی در کتابفروشی شما به اصطلاح حتی مگس هم پر نمی‌زند. شما حتی کتاب‌های کتابفروشی‌ات را هم نمی‌شناسی. اسم کتابی را آوردم که در یکی از قفسه‌های پشت سر وی بود. گفت ندارد! کتابفروش مذکور حتی نمی‌دانست چه کتاب‌هایی برای فروش در قفسه‌های کتابفروشی‌اش دارد.»
علیخانی که در اغلب نمایشگاه‌ها به عنوان غرفه‌دار نیز حضور دارد؛ معتقد است که آشنا بودن کتابفروشان یا غرفه‌داران با آثاری که برای فروش عرضه می‌کنند بسیار ضروری است. به گفته او نمایشگاه‌های استانی برای کتابفروشانی که حتی نمی‌دانند چه کتاب‌هایی در قفسه دارند هیچ آسیبی ندارند. این ناشر و نویسنده در ادامه می‌افزاید: «برگزاری نمایشگاه‌های کتاب را می‌توان یک اتفاق دانست. به عقیده من قبل از اینکه بخواهیم به فکر این باشیم که برگزاری نمایشگاه خوب است یا بد باید در مردم اعتماد ایجاد کنیم. نباید دنبال القای خوب یا بد بودن کتاب‌ها به مخاطبان باشیم. کتابفروش اگر به کتاب‌هایش تسلط داشته باشد دیگر نیازی نیست که حتی از برگزاری نمایشگاه‌های کتاب نگرانی داشته باشند. اینکه کتابفروش یا ناشر غرفه دار بداند که چه کتابی را به کدام مخاطب خود پیشنهاد بدهد از اهمیت بسیاری برخوردار است. اگر حواسمان به این نکته نباشد به طور قطع مخاطبانمان را از دست خواهیم داد. باز هم تأکید می‌کنم اگر من کتابفروش یا ناشر غرفه‌دار کتاب‌های خود را بشناسم در همین شرایط هم می‌توانم کتاب‌هایم را به مردم معرفی کرده و به فروش برسانم. بنابراین به هیچ وجه با این گفته که برگزاری نمایشگاه‌های استانی منجر به تعطیلی کتابفروشی‌ها می‌شود موافق نیستم. بی‌اغراق بایدبگویم ناشرانی که در نمایشگاه‌های استانی شرکت می‌کنند حتی به کتابفروشان خدمت هم می‌کنند. بسیاری از مخاطبان وقتی به غرفه ناشران مراجعه ‌می‌کنند اگر با معرفی خوبی از کتاب‌ها روبه‌رو شوند به طور قطع پیگیر خرید آن از کتابفروشی‌ها نیز خواهند شد.»


مرحوم شهیدی به تاریخ اسلام شهرت یافت
روزنامه ایران در صفحه آخر یادداشتی به مناسبت هفتمین سال درگذشت سید جعفر شهیدی منتشر کرده که در آن نوشته شده است: مرحوم دکتر «سید جعفر شهیدی» محصول جریان‌های فکری چندی است که طی چند دهه نخست حیات وی در ایران وجود داشت و ایشان در آن بستر رشد کرد. جریان‌های یاد شده، برخی سنتی و برخی مدرن بودند و هر کدام به سهم خود در شکل‌گیری شخصیت فکری ایشان مؤثر واقع شدند. به لحاظ سنتی ایشان یک طلبه و روحانی بود که سال‌های متمادی درس‌های حوزوی را خوانده بود اما در بخش مدرن، دو گرایش انقلابی پدید آمده در دهه بیست و سی و نیز تحصیلات دانشگاهی، در دو دوره مختلف، در ذهن ایشان تأثیر گذاشته است. بدین ترتیب سه زاویه (۱) تفکر سنتی، (۲) تفکر انقلابی - مذهبی نو شده و (۳) جایگاه علمی ـ دانشگاهی، اساس فکر وتولید علمی ایشان را ساخته و شهیدی استاد را پدید آورده است.
دو زبانه بودن ایشان در فارسی و عربی و هر دو به صورت تخصصی، سبب شده است تا آثار برجسته‌ای در حوزه تصحیح و ترجمه توسط ایشان عرضه شود. با این حال مرحوم شهیدی به تاریخ اسلام شهرت یافت.


کتاب در روزنامه فرهیختگان

وقتی مرگ در داستان‌ها حضور پر رنگی دارد
روزنامه فرهیختگان نقدی درباره مجموعه داستان «غریبه ای زیر درخت نارنج» نوشته کرم رضا تاج مهر منتشر کرده که در آن نوشته شده است: داستان مجموعه جدید تاج مهر نسبت به مجموعه قبلی او از تنوع موضوعی بیشتری برخوردار است، اما کماکان مرگ در بیشتر داستان های آن حضور پر رنگی دارد. این بار مرگ به بازی گرفته نمی شود، به نوعی به زندگی روزمره شخصیت های داستان وارد می شود و فضایی می سازد که در آن انسانهای درمانده و تنها بین دنیای زندگان و مردگان، بین حقیقت و خیال و بین عقل و جنون معلق می مانند.در داستانهای «نقش یک پرنده» و «نقطه صفر مرزی» مرگ به صورت جنازه ای که گور مناسب ندارد، ظاهر می شود.


کتاب در روزنامه شهروند

نگاهی بدیع به زنانگی
روزنامه شهروند در صفحه ادبیات یادداشتی درباره رمانِ «هست یا نیست؟» اثر «سارا سالار» منتشر کرده که در آن آورده است: وقتی به نحوه پیشروی اثر نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که کاربرد این تغییر زاویه دید تنها برای روشن کردن زمان «گذشته» و «حال» نزدِ مخاطب بوده و به نوعی جلوگیری از گیج شدن خواننده. اما نمی‌توان پذیرفت که تنها برای چنین دلیلی ما از دو زاویه دید استفاده کنیم که در کلِ «هست یا نیست؟» دچار کارکردی مشابه هستند. اگر ما فعل‌های سوم شخص را در زمان گذشته به اول شخص تبدیل کنیم هیچ تغییری در کل رمان ایجاد نخواهد شد و این نشان می‌دهد که تغییر زاویه یک عمل اضافی در این اثر بوده و نیازی به آن نداشته‌ایم. برای متمایز کردن زمان گذشته از حال هم به راحتی می‌شد با روش‌هایی مانند استفاده از افعال ماضی و مضارع این گره کوچک را حل کرد. تصادف مرگبار در هنگام بحث بر سر طلاق، پاسخی است برای پرسش «هست یا نیست؟» درباره مرگ و خیانت. «هست یا نیست؟ «اثری است سرشار از زنانگی و خوش خوان. نوع نگاه سارا سالار به مرگ و خیانت نگاهی بدیع بوده که همین نوع نگاه این اثر را از آثار مشابه‌اش متمایز می‌کند.


مطالعات ژانر
روزنامه شهروند در صفحه ادبیات یادداشتی درباره کتاب «ژانرهای سینمایی، از شمایل‌شناسی تا ایدئولوژی» منتشر کرده که در آن نوشته شده است: سینمای ژانری در این کتاب همان سینما به مفهومِ عام است با فیلم‌های تجاری بلند که شخصیت‌ها و روند داستانی‌اش برایمان آشنایند و در همه جای دنیا هم مخاطب‌های خودش را دارد. به تعبیری همین فیلم‌ها هستند که در تاریخ روند فیلم‌سازی اسکلت سینما را ساخته‌اند، هم در ‌هالیوود و هم در سایر نقاط دنیا. البته مولف همان‌قدر که به نسبتِ نزدیک فیلم‌های ژانری با آثار عامه‌پسند تأکید می‌کند، از سویی دیگر نیز ما را به تأثیر این فیلم‌ها در فراروی سینمای پیشرو و رادیکال و تخطی از قراردادهای پیش‌فرض نیز توجه می‌دهد. برای این‌که به نتایج روشنی در این زمینه برسد سه سطح مطالعاتی را در زمینه ژانر از قول «تام رایل» پیش می‌کشد: «نظام ژانری»، «ژانرهای تکی» و «فیلم‌های تکی». از این منظر و با تمرکز بر سینمای آمریکا به‌عنوان قطب اصلی فیلم‌سازی دنیا کتاب در تبیین و تحلیل ژانر و ارزیابی ژانری آثار کتاب موفقی است.


حدود لالمانی
روزنامه شهروند در صفحه ادبیات نقدی درباره رمان «دشمن» از «جی. ام. کوتسی» منتشر کرده که در آن عنوان شده است: رانده شده بی‌هیچ فرصتی برای درک حقیقتِ «بودن»، سوزان اما در یک گام جلوتر بی‌زبانیِ خود را در عینیت بخشیدنِ «حقیقت»‌اش به سوگ نشسته است؛ یکی لالِ گفتار است و دیگری لالِ نوشتار. برای همین، «سوزان بارتُن»، زنِ طرد شده، برای نوشتن سرگذشت حقیقی یک ساله‌اش در جزیره‌ خالی از سکنه به ناچار دست به دامان «دانیل فو» ‌می‌شود. نویسنده‌ای که اگرچه نوشتن را بلد است اما بهایی به حقیقت او نخواهد داد، و نیز حقیقت جمعه؛ معمای بی‌زبانیِ جمعه که سوزان از آن به‌عنوان حفره‌ای در داستان جزیره یاد می‌کند سر سوزنی هم توجه فو را به خود جلب نمی‌کند. او بیشتر درگیر روایت‌های کناریِ «آدم‌خوارها» و «دختر گمشده» است تا لال‌مانی یک برده‌ که هیچ تصوری از زبان و آزادی و مرگ نمی‌توانسته داشته باشد. سوزان هم که دریافته تنها شانس جاودان شدن‌اش در گروِ روایت قصه‌ جزیره است -تا آنجایی که حتی قید دخترش را می‌زند، خود را به خطر می‌اندازد و رنجِ سر و کله زدن با جمعه را به جان می‌خرد- در برابر قدرت فو هیچ شانسی ندارد. درواقع او حقارت‌اش را پذیرفته است، جایی از رمان در زمینه مکالمه‌ای با «فو» به کنایه می‌گوید:  «کسی حرف آخر را می‌زند که زورش بیشتر است»، اما از دیگر سو از حقیقت‌ هستی‌اش کوتاه نمی‌آید، جدل می‌کند و حتی در صحنه‌ای در انتهای فصل سوم موفق می‌شود که بی‌زبانیِ جمعه را با فو به بحث بنشیند. بحثی مهم و مفصل که در آن کوتسی ما را با این پرسش روبه‌رو می‌کند؛ آیا زبان نوشتار از زبان گفتار جدا نیست؟ آیا احتمال این‌که خدا کلمه‌ نخست را «نوشته» باشد بیشتر نیست؟ آیا جمعه نباید بتواند مثل خیلی از کر و لال‌های دیگر با زبان درگیر شود؟ او لمس می‌کند، می‌بیند و می‌شنود، حتی به رنگ‌ها آگاهی دارد. باید هلن کلرِ کر و لال را به یاد بیاوریم که اتفاقا کور هم بود و ماجرای لمس و هجی کردن آب (w-a-t-e-r) را بر کف دستش به یاد بیاوریم، و دریافت و بازگشت او به چیزی که «آگاهیِ فراموش شده» تعبیرش می‌کرد. کلر بی‌تردید می‌تواند کامل‌ترین نمونه برای دقیق‌ شدن در شاخص‌های لانگ باشد، محدوده‌ای که نه‌تنها از گفتار که از کانال‌های دیدار و شنیدار و لامسه و... نیز تغذیه می‌شود.


کتاب در روزنامه آرمان

نه مورخم نه مفسر سیاسی
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره کتاب‌ «خاطرات من» منتشر کرده که در آن آمده است: در نوشتن خاطرات، نظرم این است و از آغاز هم این بوده است که خاطره‌های کوچک و بزرگم را که سالیان‌سال در کنه ذهنم خفته بود و در پیرسالی به خلجان درآمده و در اصل خودشان، خودشان را می‌نویسند، مکتوب کنم. باید بنویسم که در مکتوب کردن این خاطرات هرگز مخاطبی در نظر نبوده و نخواهد بود اگر چه شاید این امید باشد که خاطرات من روزی برای عده‌ای مفید واقع شود. همانگونه که سفرنامه‌ها و خاطره‌نویسی بزرگان ادبیات برای ما مفید واقع شده‌اند.
در پایان باید تاکید داشته باشم که من نه مورخم نه مفسر سیاسی. جسته و گریخته خاطراتی را حکایت می‌کنم که در آنها می‌خواهم بگویم که تندخویی، بدخلقی، کم‌حوصلگی، بیگانگی، سرگشتگی آوراگان در نتیجه دگرگونی ناگهانی زندگی، تغییر محیط و حال و هوای شخصی آنها بود. در این میان توهین به‌کسی در کار نیست، بلکه مقصود تشریح یک پدیده‌اجتماعی است.


کتاب در روزنامه مردم سالاری

اديبي که درجه اجتهاد داشت
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی به مناسبت سالروز درگذشت دکتر جعفر شهيدي منتشر کرده که در آن بیان شده است: در سال 1320 براي تحصيل علوم ديني و فقه و اصول راهي نجف شد و تحصيلات حوزوي اش را در شهر نجف که شهر علم نام داشت، تا حد رسيدن به درجه اجتهاد که درجه بسيار بالايي در حوزه علميه محسوب مي‌شود، بالا برد. وي پس از آن چند سالي را در عوالم طلبگي در قم سپري و از محضر آيت‌الله بروجردي و بسياري از مراجع و بزرگان ديني استفاده کرد. وي سپس در تهران به تدريس در مدارس تهران روي آورد. برخورد با محمد معين، باب آشنايي وي را به حضور علي‌اکبر دهخدا فراهم کرد و بعد از تشکيل موسسه لغت‌نامه دهخدا، معاونت سازمان رابه‌عهده گرفت. سپس علامه دهخدا از سيدجعفر شهيدي دعوت به همکاري کرد و در نامه‌اي به وزير فرهنگ وقت نوشت: «او اگر نه در نوع خود بي‌نظير، ولي کم‌نظير است.» دهخدا در اين نامه مي‌خواهد که به جاي 22 ساعت، به او شش ساعت تدريس اختصاص دهند تا بقيه وقتش را در لغت‌نامه دهخدا بگذراند. مدتي اين‌گونه مي‌گذرد، تا سال 1340 که با مدرک دکتري به دانشگاه منتقل مي‌شود. تدريس در دانشگاه تا حدود سال 1345 ادامه پيدا مي‌کند، اما بعد با ناامني دانشگاه، دانشجويان خود را به لغت‌نامه مي‌برد.
او به جز همکاري در تدوين فرهنگ معين و لغت‌نامه دهخدا، 4 عنوان ترجمه، 3 عنوان تصحيح و تعداد زيادي تاليف دارد که شماري از کتاب‌هاي وي به زبان‌هاي بيگانه ترجمه شدند و جايزه دريافت کردند. شهيدي اولين کتابش را در نجف نوشت. کتاب ديگرش، سه جلد «جنايات تاريخ» توسط ساواک توقيف شد، اما بعدها بعضي مطالب انتقادي را از چاپ بعدي حذف کرد. دکتر شهيدي در سال 1369 براي ترجمه نهج‌البلاغه‌، برنده جايزه کتاب سال شد.


کتاب در روزنامه شاپرک

شاعري از نسل غزل
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره رضا اسماعيلي منتشر کرده که در آن  آورده شده است: اسماعيلي براي اولين بار سرودن را در دوران نوجواني تجربه کرد و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ، به دعوت قيصر امين پور ، به حلقه شاعران " حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي " پيوست و توفيق هم آوايي و هم سنگري با نسل اول شاعران انقلاب اسلامي را پيدا کرد ، شاعراني چون : سلمان هراتي ، نصرالله مرداني ، قيصر امين پور ، سيد حسن حسيني ، قيصر امين پور ، احمد عزيزي ، يوسفعلي ميرشکاک ، سيميندخت وحيدي ، محمد رضا محمدي نيکو ، وحيد اميري ، حسين اسرافيلي ، پرويز بيگي حبيب آبادي ، عليرضا قزوه ، ساعد باقري ، فاطمه راکعي ، محمد رضا عبدالملکيان ، ثابت محمودي ( سهيل ) ، محمد علي محمدي ، صديقه وسمقي ، سهرابي نژاد ، امير علي مصدق ، عباس براتي پور و ... و با شرکت در جلسات نقد و بررسي شعر حوزه هنري ، فعاليت ادبي خود را به صورت جدي دنبال کرد .
 وي همزمان با شرکت در جلسات شعر حوزه هنري ، به دعوت استاد مشفق کاشاني - به عنوان عضو افتخاري - همکاري خود را با شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي آغاز کرد و توفيق همنشيني و هم نفسي با بزرگاني چون : مشفق کاشاني ، مهرداد اوستا ، محمود شاهرخي ، گلشن کردستاني ، محمد علي مرداني ، سپيده کاشاني ، حسين لاهوتي ( صفا ) و ... را پيدا کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط