سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۱
فقر دل‌آزار منابع مرجع در دانشگاه‌ها/ خشونت‌هايی منتسب به جهان اسلام نتيجه فهم سطحی از قرآن و سيره است/ پياده آمده بودم پياده خواهم رفت

امروز سه شنبه، هفتم بهمن 1393 روزنامه‌های ایران، شرق، اعتماد، مردم سالاری و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. گفت‌وگو با سیدرضا نقبایی و دکتر عبدالله ناصری از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز سه شنبه هفتم بهمن 1393 روزنامه‌های ایران، شرق، اعتماد، مردم سالاری و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند.

 
کتاب در روزنامه ایران

فقر دل‌آزار منابع مرجع در دانشگاه‌ها
روزنامه ایران در صفحه کتاب با سیدرضا نقبایی، مؤلف نخستین دایره‌المعارف علوم ارتباطات گفت‌و‌گو کرده که قرار است تا اواخر بهمن‌ماه وارد بازار شود.
او می گوید: به هرحال رشته ارتباطات، در کشورمان رشته نوپایی است. گرچه استادان بنامی این رشته را ‌از سال‌ها قبل به فضای دانشگاهی آورده‌اند؛ اما چنین منبعی به فارسی برای آن نوشته نشده است. بنابراین تألیف این دایرئ‌المعارف را می‌توان پایه‌‌ای برای ادامه یا حتی شروع این راه دانست. البته نمی‌توان ادعا کرد که این دایرئ‌المعارف کامل‌ترین اثر است اما می‌تواند به عنوان یک منبع کمک شایانی به دانشجویان و علاقه‌مندان به این رشته کند. شاید بد نباشد به عنوان نمونه به شما بگویم که ما در زمینه ارتباطات منابعی را که به انگلیسی تدریس شود نداریم‌ و حتی برای دوره‌های کارشناسی ارشد هم از چنین کتاب‌هایی بی‌بهره‌ایم. همه کتاب‌هایی که تدریس می‌شوند برگرفته از آثار مختلف خارجی هستند. امروزه نمی‌توانیم با قاطعیت بگوییم که اساس تدریس برپایه چه منابعی است. بنابراین برای رسیدن به استانداردهای جهانی، باید دانش و اساس تدریس‌مان را به روز کنیم و به شکلی هدفمند امور مربوط به تدریس در مراکز دانشگاهی‌مان را ارتقا دهیم.

 
شکوهِ عشق
روزنامه ایران در صفحه آخر یادداشتی به بهانه دوازدهمین سال درگذشت «آنه ماری شیمل» منتشر کرده که بانویی شگفت انگیز، شرق شناس، اسلام شناس، دین پژوه و از بزرگترین پژوهشگران معاصر در زمینه فرهنگ و عرفان اسلامی بود.
شیمل با «اقبال لاهوری» آشنا شد و «جاوید نامه» او را به ترکی و آلمانی ترجمه کرد. از 1966 کرسی فرهنگ اسلامی هند را در دانشگاه هاروارد عهده دار شد و در جهان اسلام شهرت پیدا کرد. او خود را موظف می‌دانست که حقایق و معانی سرشار و نغز ادبیات عرفانی ایرانی را به تشنه کامان حقیقت ابلاغ کند. او سخت زیباپسند و زیبایی شناس بود. عرفان و خوشنویسی را مرتبط به هم می‌دانست. شیمل تقریباً همه آثار مهم منظوم فارسی را خوانده بود. او به رازی پی برده بود؛ در کتاب «استعاره و حقیقت در اسلام» بر آن است که شاعران و نکته‌پردازان، به دلیل سلطه استبداد و زورمداری نمی‌توانستند راز دل و سخن درونی خود را بر زبان بیاورند. ناچار از مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه و دیگر آرایه‌های لفظی سود می‌بردند.  وی مضامین شعر فارسی را تنها وصف معشوق، انتظار، بی‌وفایی، طلب وصال، شِکوه از تنهایی و سرنوشت نمی‌داند بلکه اندیشه‌های متعالی و آموزه‌های اخلاقی و چهره‌های انسان‌های راستین را در نظر دارد. بهتر است یادی از دوست از دست رفته و شیفته مولانا، زنده یاد «حسن لاهوتی» بکنیم که «شُکوه شمس» خانم شیمل را به فارسی برگرداند.


کتاب در روزنامه شرق

زندگی روزمره دیگر کلیتی همگن نیست
روزنامه شرق در صفحه اندیشه نقدی درباره کتاب «فرهنگ و زندگی روزمره» منتشر کرده که در آن می خوانیم: اندی بنت در «فرهنگ و زندگی روزمره» با ذکر تاریخچه‌ای خواندنی از نبرد نظریه‌های گوناگون اجتماعی و با یادآوری دو رهیافت عمده از دورکیم برای آفریدن نظم اجتماعی و مارکس برای فرونشاندن تضاد طبقاتی، نشان می‌دهد دیگر نمی‌توان زندگی روزمره را به صورت کلیتی متجانس و همگون توصیف کرد بلکه برعکس، باید آن را حیطه‌ای بسیار کثرت‌گرا و پرمنازعه دانست. «فضا‌ها» و «مکان‌ها»ی زندگی روزمره که پیـش از این به واسطه وجود اجتماعات قومی متجانس و تقریبا ایستا به وضوح مرزبندی می‌شدند، اکنون بسیار کثرت‌گرایانه و پرمنازعه شده‌اند و از طریق فرآیندهای بازجایابی و آمیختگی فرهنگی پیوسته تعریف و بازتعریف می‌شوند. شاید این مطلب هیچ‌جا به اندازه شهر‌ها و مناطق پرتراکم شهری مشهود نباشد. بنابراین هم فرهنگ و هم زندگی روزمره مفاهیم بسیار پیچیده و چندپاره‌ای‌اند که بیانگر تک‌معناهای ذات‌گرایانه‌ای نیستند، بلکه حاکی از طیف وسیع معناهای تمایزیافته و مناقشه‌آمیزی هستند که معرفت‌ها و احساسات رقیب در یک جامعه بسیار ناهمگون، سنگ بنای آنهاست. «فرهنگ و زندگی روزمره» مروری است بر آن دسته از مباحث نظری اصلی که رهیافت‌های مطالعه و تفسیر فرهنگ و زندگی روزمره در جامعه معاصر را شکل داده‌اند. اندی بنت در فصل اول کتاب نشان می‌دهد، نخستین برداشت‌ها درباره‌ رسانه‌ها و صنایع فرهنگی سرمایه‌داری پسین، دیدگاه کاملا منفی و بدبینانه‌ای بوده است. نقدهای فرهنگ توده‌ای که با مکتب فرانکفورت آغاز می‌شود، حاکی از این است که رشد و گسترش این صنایع صرفا به درونی‌تر‌شدن شکل‌های نظارت در نظام سرمایه‌داری می‌انجامد- فریب توده‌ها و استثمار طبقات کارگری زیر نقاب تفریحات و سرگرمی‌های عامه‌پسند پنهان می‌شود.     


کتاب در روزنامه اعتماد

خشونت‌هايي منتسب به جهان اسلام نتيجه فهم سطحي از قرآن و سيره است
روزنامه اعتماد در صفحه اندیشه با دكتر عبدالله ناصري، استاد تاريخ اسلام دانشگاه الزهرا گفت‌وگو کرده که به تازگي كتاب «اسلام؛ ميان حقيقت و تجلي تاريخي» اثر عبدالمجيد شرفي (انديشمند مسلمان تونسي) را ترجمه و توسط انتشارات كوير منتشر كرده است.
او می گوید: به نظر من اين دو - يعني تروريسم و رشد ثروت - هيچ رابطه معناداري ندارند. آنچه در جهان اسلام در سال‌هاي اخير در قالب خشونت ديني- مذهبي و در اوج آن «ترور ديگري» رخ مي‌دهد علاوه بر فهم سطحي از قرآن و سيره يا همان اسلام نصي و متني كه ظهورش شد اسلام سلفي - سياسي سيد قطبي و ابواعلاء مودودي‌وار، ريشه در نگاه تاريخي خصمانه به غرب استعمارگر قرون ١٩ و ٢٠ دارد. البته ظهور صهيونيسم و تداوم حيات آن را هم در همين روند نگاه خصمانه بايد فهم كرد. ضمن آن كه بر ناهمگوني درون جوامع اسلامي - عربي هم بايد تاكيد كرد. اينكه فقط بحث را خلاصه كنيم در حوزه ارتقاي سطح معيشت و تضارب آرا، كافي نيست.
بايد نگاه به انسان به عنوان اشرف مخلوق خدا تغيير كند. ما مسلمانان هم به علت همان برداشت غلطي كه از خاتميت و افضليت اسلام و پيامبر داريم و به علت برداشت‌هاي صرف نصي، مثل غربي‌ها در دام پرخطر «من و ديگري» افتاديم. ثنويت «دارالاسلامي» و «دارالحربي» بر فكر و رفتار بسياري از مسلمانان نصي سلفي حاكم است. تا نگرش ما به غير مسلمانان، نگاه «تداومي» و «استمراري» نباشد و آن هم از رهگذر تقويت گفتمان برون‌ديني و گفت‌وگوي بين‌الادياني ميسر است، همين درگيري و منازعه خواهد بود، ربطي به سطح معيشت ندارد. البته اين را داخل گيومه مي‌گويم «ترديدي نيست كه فقر مرتع كژي‌هاست.»


کتاب در روزنامه مردم سالاری


پژوهشگر بزرگ معاصر
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره مجتبي مينوي‌ اديب، مورخ و پژوهشگر نامدار معاصر ايران به مناسبت سالروز درگذشتش منتشر کرده که ده ها جلد کتاب در زمينه ادبيات‌، تاريخ و فرهنگ از وي به جا مانده است.
در سال 1312 به ايران بازگشت و در تهيه و چاپ دوره شاهنامه توسط کتابفروشي بروخيم شرکت کرد و همچنين با محمدعلي فروغي در تهيه خلاصه شاهنامه همکاري داشت. در سال 1313 در کنگره بين‌المللي هزاره فردوسي در تهران حضور داشت و بسياري از خاورشناسان اروپايي که به ايران آمده بودند آشنايي يافت. در همان سال مجدداً به انگلستان عزيمت کرد و طي پانزده سال بعدي بيشتر در انگلستان اقامت داشت. اقامت طولاني او در اين کشور موجب شد که با تعدادي از خاورشناسان سرشناس چون ولاديمير مينورسکي، دنيسن راس، هارولد بيلي و والتر هنينگ مراوده داشته باشد.
در سال 1328 در پي دعوت به کار از سوي دانشگاه تهران به ايران بازگشت و به تدريس در دانشکده ادبيات پرداخت. از سال 1331 مدتي رياست تعليمات عاليه وزارت فرهنگ را داشت. از سال 1329 از طرف دانشگاه تهران مأموريت يافت که طي سفرهايي به کشور ترکيه، ضمن جستجو در کتابخانه‌هاي آن کشور و بررسي کتب خطي فارسي و عربي و ترکي به عکس‌برداري و تهيه ميکروفيلم از تعدادي از کتب خطي بپردازد. گزارشي از نتايج علمي اين سفرها را در مقالاتي با عنوان «از خزائن ترکيه» در مجله دانشکده ادبيات تهران در سه شماره متوالي در سال 1335 منتشر کرد. طي همين دوران موفق به تهيه ميکروفيلم از بيش از هزار نسخه خطي شد که در کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران نگهداري مي‌شود.


کتاب در روزنامه شاپرک

پياده آمده بودم پياده خواهم رفت
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره محمد کاظم کاظمي، شاعر افغان منتشر کرده که با سرودن مثنوي «بازگشت» در فروردين 1370 به شعر افغان درخششي تازه بخشيد. چنان که آفتاب، ماهنامه‌ي ادبي - اجتماعي - فرهنگي دانشجويان دانشگاه واترلو، زير عنوان «شعر همسايه» مي‌نويسد: «محمدکاظم کاظمي با سرودن مثنوي «بازگشت» در فروردين 70 نگاه‌ها را به شعر افغان خيره ساخت و بخشي از غرور به تاراج رفته‌ي قوم افغان را بازگرداند. پس از آن در کنار تعميق مطالعات به جد به نقد ادبي روي آورد و به تربيت نسل تازه‌اي از شاعران جوان افغان همت گماشت.»
مجموعه آثار او عبارتند از: شعر مقاومت افغانستان، صبح در زنجير، پياده آمده بودم پياده خواهم رفت، روزنه‌، شعر پارسي، همزباني و بي‌زباني. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط