در ابتدای جلسه جهانگیر هدایت به بیان شرح کوتاهی از زندگی و آثار صادق هدایت پرداخت و از او به عنوان اولین نویسنده ای که در ایران از سوی وزیر فرهنگ وقت ممنوع القلم اعلام شد، نام برد. وی همچنین صادق هدایت را نخستین نویسنده ایرانی نامید که در دو اثر مهمش «انسان و حیوان» و «فوائد گیاهخواری» به دفاع از محیط زیست پرداخت و توجه همگان را به آن جلب کرد.
برادر زاده صادق هدایت گفت: گردآورنده پیشگام قصهها و افسانههای عامیانه، همواره جایگاهی فراتر از ادبیات رسمی و مکتوب برای فرهنگ فولکلور و ادبیات شفاهی قائل بود زیرا این فرهنگ در دل مردم جای داشت و در طول هزاران سال تا اعماق روح و جانشان ریشه دوانده بود.
جهانگیر هدایت در بخشی دیگر از سخنان خود توضیح داد: جهانیترین اثر هدایت و بلکه ادبیات معاصر فارسی، «بوف کور» تاکنون به 29 زبان زنده دنیا ترجمه شده و آخرین ترجمه آن هم به زبان کره ای بوده که بهتازگی به دستش رسیده است.
جهانگیر هدایت، پیوند زدن داستان کوتاه و مدرن اروپایی با برخی داستانهای به جا مانده در ادبیات کهن فارسی را، از دست آورد بزرگ نویسنده داستانهای «اسیر فرانسوی» و «دن ژوان کرج» دانست و با افسوس افزود: اکنون کتابهای هدایت را بیشتر باید میان بساط دستفروشیها جستوجو کرد تا در ویترینها و قفسههای کتابفروشیها؛ اگرچه درهرحال کتاب کتاب است و ارزش و جایگاهش را با این کژرفتاریها از دست نمیدهد.
سپس اسدالله امرایی، مترجم و منتفد به نشریات زردی که در سالهای 40 و 50 به تخریب جایگاه هدایت با تکیه بر جنبههای شخصی زندگی او میپرداختند، اشاره کرد و داستان کوتاه «سگ ولگرد» این نویسنده دوستدار طبیعت و حیوانات را گواه مدرنیسم تمثیلی دانست و هدایت را از معدود نویسندگانی معرفی کرد که ادبیات داستانی را از میان اشراف و محیطهای اشرافی، به میان مردم برد و حتی موضوع داستانهایش را به حیوانهایی مطرود اختصاص داد.
آخرین سخنران این مراسم نیز محمود عظیمی، جامعهشناس بود که به بحث درباره هدایت از منظر اجتماعی پرداخت و او و آثارش را دارای سهم مهمی در پیشبرد فضای مدرنیسم در ایران دانست.
عظیمی شرححال هدایت را به زبان خود نویسنده برای حاضرین خواند و اظهار کرد: از آنجا که نویسنده در جامعهاش ساخته میشود، شرححالنویسی هدایت به قلم خودش هم کنایه ای است از همین حقیقت.
وی هدایت را نظریهپرداز و تئوریسینی نوگرا خواند که با درک و شناخت درست از تحولات اجتماعی و فرهنگی آن روز غرب، توانست با آثارش بستر مناسبی برای آشنایی خوانندگان و مخاطبانش با آن تحولات فراهم کند.
عظیمی همین طور به تفاوت مهم مترجم «مسخ» با دیگر نویسندگان در همین زمینه اشاره کرد و گفت: ما در خوانش آثار مدرن و علائق ویژه حاصل از آن، دچار فراموشی و ازخودبیگانگی شدهایم و مفاخر بزرگی چون صادق هدایت را از یاد بردهایم.
وی نام دو نابغه نامدار و پرآوازه ایرانی، خیام و زکریای رازی را کنار نام هدایت قرار داد و از آنها بهعنوان اثرگذارترین شخصیتهای علمی و ادبی ایرانی یاد کرد.
محمود عظیمی به تلاش ناکام پژوهشگر «رباعیات خیام» اشاره کرد و گفت: هدایت هیچ گاه موفق به برقراری دیالکتیکی که سوژه فردی را در مناسبات پویا و پایدار اجتماعی می نشاند، نشد و از این رو این سوژه همواره منفعل ماند. نمودش را هم داستان داش آکل باید دانست که در دیکتاتوری رضا شاه پهلوانی از زورخانه برخاسته مأمور خود خوانده برقراری نظم میشود.
در پایان این نشست، زمانی هم به طرح پرسش و پاسخ اختصاص داده شد که در آن میان جهانگیر هدایت برخی جملههای منتسب به نویسنده نمایشنامههای «مازیار» و «پروین دختر ساسان» را بیپایه خواند.
نظر شما