در سیامین نشست خانه نقد مطرح شد
منتقدان کمتر به وظیفه خود عمل میکنند/نقش کمرنگ زنان در قصهپردازی
محمد طلوعی، نویسنده مجموعه داستان کوتاه «تربیتهای پدر» در سیامین نشست خانه نقد با عنوان «داستان نوستالژی و دهه شصت» با اشاره به اهمیت و تاثیر نقد در رشد یک اثر گفت: بخش عمدهای از شناساندن تواناییها و ضعفهای یک اثر برعهده منتقد است که متاسفانه در سالهای اخیر نقد بسیار کم شده و کمتر به آن پرداخته میشود.
نوستالژی وجود دارد و با تلنگری کوچک میتواند احیا شود
حمیدرضا شعیری در این نشست گفت: اینکه از کجا شروع کنیم کار سختی است. وقتی کتاب را میخوانیم با نکاتی مواجه میشویم که همه ما کم و بیش در ارتباط با پدرمان این نکات را تجربه کردهایم.
وی در ادامه به وجود نوستالژی در متن کتاب اشاره کرد و افزود: نوستالژی چیزی است که همه ما به نوعی با آن زندگی کردهایم و برایمان خوشایند بوده است اما آن را از دست دادهایم و حسرت از دست دادنش را میخوریم، در حالیکه وجود دارد و به فنا نرفته است.
شعیری ادامه داد: در واقع نوستالژی در گذشته شکل گرفته و از بین رفته است اما در زمان حال فقط غایب است و از بین نرفته و یک تلنگر کوچک میتواند دوباره آن را احیا کند. اما در این کتاب جایگاه نوستالژیک این نیست و اتفاقی که برای نوستالژی در این کتاب میافتد، متفاوت است.
وی تصریح کرد: درخصوص تکنیک بیان در این کتاب با چیزهایی مواجه میشویم که قابل لمس است و ما را به فضای ملموس و روزمره میبرد. اما این چیزهای ملموس گاهی آنقدر پررنگ و برجسته میشوند که ویژگی شیء بودنشان را از دست میدهند و معنایی به خود میگیرند که ما با آن معناها زندگی میکنیم و وجه عاطفی پیدا میکنند و دارای تشخص میشوند.
شعیری تصریح کرد: یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب در بحث زبان این است که گاهی از زبان بسیار عادی و گاهی کوچه بازاری استفاده شده است. جملات هم به صورت کوتاه و منقطع هستند و این انقطاع جملات سبب میشود خواننده در صحنه عمل قرار بگیرد و بیشتر در متن فرو برود.
وی گفت: از ویژگیهای دیگر این کتاب شخصیت پردازی آن است؛ به عنوان مثال دایی کولی و دختردایی فرنگیس از شخصیتهایی هستند که برجسته شدهاند.
شعیری ادامه داد: همچنین مکانهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده است مانند خانه پدری سبب ایجاد نوعی نوستالژی در این کتاب شده است. به عنوان مثال در بخشی از کتاب با نام بردن از کلمه «در» و تاکید کردن، تکرار کردن، اصرار کردن و جزئی را به جزئی دیگر مرتبط کردن نوعی نوستالژی در متن ایجاد شده است.
وی افزود: همچنین «شمارش» نیز عامل دیگری است که تکرار و برجستگی را در متن ایجاد میکند. بنابراین حرکت، شمارش، برجستگی، تکرار و اصرار از جمله مواردی است که سبب ایجاد نوعی نوستالژی در متن شده است. علاوه بر این کنشهایی که در متن مورد تاکید قرار گرفته است مانند بازی پینگ پنگ سبب ایجاد نوعی نوستالژی در این کتاب شده است.
شعیری گفت: در این کتاب بعضی چیزها تبدیل به اسطوره شدهاند و حالت ماندگاری پیدا کردهاند. اسطوره سازیهایی که در این کتاب انجام شده است و همچنین کارکرد سینمایی متن نیز نوعی نوستالژی در متن ایجاد کرده است.
وی ادامه داد: همچنین قابلیت تبدیل اشیاء و خروجشان از شیء بودن یا وضعیت مادیت پذیری به وضعیتی جدید که سبب ایجاد نوعی احساس نسبت به اشیا میشود، به طوریکه بخشی از حضور ما میشوند و گذر زمان بدون آنها برای ما سنگین میشود، سبب ایجاد نوعی نوستالژی شده است.
داستانها به شدت تکنیکیاند
احمد شاکری نیز در این مراسم گفت: از ویژگیهایی که در این کتاب برایم جالب بود جنبه تحقیقی بودن متن است. همچنین روایت پریشان داستانها و گم شدن زمان بهوسیله راوی مخصوصا در 50 صفحه نخست کتاب سبب میشود مخاطب به خواندن ادامه متن ترغیب شود.
وی افزود: داستانها به شدت تکنیکی بودند و از روایات آئینهوار استفاده زیادی شده است. همچنین استفاده از مکانهای شهری در این کتاب سبب شده است که نوعی نوستالژی در متن ایجاد شود.
نقش کمرنگ زنان در قصهپردازیها
فرشته احمدی نیز در این نشست گفت: اگر بخواهیم از جنبه روانکاوانه و روانشناسانه به کتاب نگاه کنیم متوجه نکات زیادی میشویم. مثلا در همه داستانهای این کتاب رابطه اسطورهای بین پدر و پسر دیده میشود. نقش پدر بسیار برجستهتر از راوی است. آنقدر که ممکن است گاهی فراموش کنیم که داستان از زبان راوی نقل میشود و نویسنده بهرغم اینکه خواسته نقش راوی را برجسته کند اما موفق نبوده و نقش پدر برجسته تر است.
وی افزود: در این کتاب دشمنی ذاتی بین پدر و پسر وجود دارد. همچنین ارتباط متناقض بین راوی با پدر وجود دارد. در برخی داستانها راوی کاملا درون پدر استحاله پیدا میکند و فقط در دو داستان جای پدر و راوی عوض میشود.
احمدی گفت: پدر در این داستانها دارای دو حالت است. زمانی که پدر بسیار به راوی نزدیک است و با او در یک مکان و یک تخت است اصلا راوی تحمل پدر را ندارد اما زمانیکه از او فاصله میگیرد برایش عزیز میشود و راوی تلاش میکند پدر را فقط به عنوان یکی از شخصیتهای قصه نگه دارد.
وی افزود: شخصیت مادر نیز در این داستانها در یک قاب مشخص ارائه میشود که تحرک بسیار کمی دارد و مقدس و دست نیافتنی است. این تصور از مادر بر سایر زنهای داستان نیز منطبق میشود. و نقش قصهپردازی با انتخاب آگاهانه نویسنده از آنها دریغ شده است. زنها با یک تصویر ثابت و فیکس وارد داستان میشوند و خیلی زود هم خارج میشوند.
احمدی گفت: طلوعی داستان مناسبی را برای پایان کتاب انتخاب کرده است. در این داستان رابطه پدر و پسر به اوج خود رسیده و بسیار به هم نزدیک شدهاند و این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که آنها همه جزئیات را نسبت به هم میدانند.
محمد طلوعی، نویسنده این کتاب نیز در این نشست گفت: من این مجموعه داستان را خیلی دوست دارم اما اتفاق جالبی که برای من با نوشتن این کتاب رخ داد این بود که یک دوره انسجام ذهنی و رشد در داستان نوشتن را در من ایجاد کرد.
وی در ادامه با اشاره به اهمیت و تاثیر نقد در رشد یک اثر گفت: بخش عمدهای از شناساندن تواناییها و ضعفهای یک اثر برعهده منتقد است که متاسفانه در سالهای اخیر نقد بسیار کم شده و کمتر به آن پرداخته میشود.
نظر شما