یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۳
افق شعر، رسیدن به ناممکن‌هاست/ زیان‌های برگزاری نمایشگاه کتاب به بدنه نشر ایران/ ما روی قبر به دنیا می‌آییم

امروز یکشنبه، دهم اسفند 1393 روزنامه‌های آرمان، شهروند، اعتماد، ایران، شرق، مردم سالاری و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. گفت‌وگو با دكتر شهين اعواني و رضا چایچی از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- زینب کامرانی: امروز یکشنبه دهم اسفند 1393 روزنامه‌های آرمان، شهروند، اعتماد، ایران، شرق، مردم سالاری و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند.


کتاب در روزنامه آرمان

زیان‌های برگزاری نمایشگاه کتاب به بدنه نشر ایران 
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره نمایشگاه کتاب منتشر کرده که در آن می خوانیم: ساز و کار نمایشگاه کتاب تهران نه تنها با استاندارد‌ها و تعاریف جهانی از نمایشگاه مغایرت دارد بلکه همه ساله معایبی را به همراه داشته و زیان‌هایی را به بدنه نشر کشور وارد می‌کند. اولین آسیب این است که تاریخ برگزاری نمایشگاه کتاب که اردیبهشت ماه هر سال است، تراکم و فراوانی نشر را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ آنچنانکه ناشران به دلیل هدف گذاری‌های اقتصادی از اواسط زمستان به فعالیت‌های خود سرعت می‌دهند و سعی می‌کنند با دست پر در نمایشگاه حاضر شوند اما پس از اتمام نمایشگاه، رکود در بازار نشر آغاز می‌شود و تا زمستان بعد این رکود با شدت و حدت متفاوت ادامه دارد. مشکل دوم که البته به ماهیت فروشگاهی نمایشگاه کتاب گره خورده، آسیبی است که برپایی این بازار بزرگ به شرایط اقتصادی کتابفروشان وارد می‌کند؛ زیرا چنانچه گفته شد قشر کتابخوان ترجیح می‌دهد کتاب‌های مورد علاقه خود را سالی یک بار و با تخفیف‌های ویژه از نمایشگاه خریداری کند و این به معنای کساد شدن بازار کتابفروشان در طول سال است. همچنین نمایشگاه کتاب این امکان را فراهم می‌کند که ناشران که طبق تعاریف معروف، بیشتر مسئولیت به چاپ رساندن کتاب را دارند و نه کتابفروشی، با حضور در نمایشگاه به نوعی سایر حلقه‌های اقتصاد نشر را که عبارتند از مراکز پخش و کتابفروشی‌ها، دور می‌زنند و خود در مقام فروشنده در غرفه‌ای تحت عنوان مرکز نشر خود حاضر می‌شوند. این نکات، البته نکات جدیدی نیستند و سالیان سال است که از سوی دلسوزان حوزه فرهنگ و نشر، پیوسته به مسئولان و مدیران فرهنگی یادآوری شده‌اند اما برگزاری این نمایشگاه همواره برای مدیران و وزارت ارشاد یک موفقیت بزرگ تلقی شده و همچنان روی ریل تکرار پیش می‌رود. بنابراین صرف نظر از مضرات آن، طبق عادت باید برگزاری نمایشگاه کتاب تهران را به فال نیک گرفت و آرزو کرد حداقل در ابتدایی‌ترین مسائل، مشکلی در روند برگزاری آن رخ ندهد.


کتاب در روزنامه شهروند

ما روی قبر به دنیا می‌آییم
روزنامه شهروند در صفحه ادبیات ترجمه گفت‌وگو با «برایان اِوِنسن» را منتشر کرده که یکی از برجسته‌ترین و شاخص‌ترین نویسندگان حال حاضر آمریکاست و تاکنون بارها برنده جایزه «اُ هنری» و بهترین نویسنده ژانر وحشت آمریکا شده است. از وی دو کتاب «انجمن اخوت ناقص‌العضوها» و «زبان آلتمن» با ترجمه وحیداله موسوی و از سوی نشر «شورآفرین» به فارسی منتشر شده. ترجمه‌هایی که ادبیات «شهروند» به بهانه آنها ٨ بهمن ١٣٩٣ در صفحه ١٢ همین روزنامه، گفت‌وگویی با او به همراه یادداشت‌هایی از منتقدان ادبی منتشر کرد.
او در پاسخ به سوال « کمی درباره مشغله ذهنی آشکارای بکت در مورد ویرانی، پیری، فروپاشی، حتی زوال ذهنی-روانی صحبت می‌کنید؟ مالوی تنها اثر بکت نیست که شما را به یک جهت می‌کشاند، جهتی برای از دست رفتن «خط سیر» داستانش که به تخریب و رکود می‌انجامد.» گفت: به‌نظرم این قضیه اظهرمن الشمس است. این دست مسائل با عقاید فلسفی بکت سروکار دارد، این‌که ما از گهواره تا گور پیش می‌رویم، و این تنها مسیری است که هرچیز می‌پیماید، دست‌کم هر موجودی در طبیعت. همان‌گونه که در «انتظار گودو» می‌گوید:  ما «روی قبر به دنیا می‌آییم، نور لحظه‌ای سوسو می‌زند و بار دیگر شب می‌شود.» هر روز با چیزی کمتر از پیش به حال خود رها می‌شویم، هرچند لحظاتی در آثارش این تفکر را به سخره می‌گیرد یا به آن شک می‌کند. آثار بکت همان‌قدر درباره شب است که درباره درخششی آنی.



بکت و ذهن؛ گردابِ ذهن
روزنامه شهروند در صفحه ادبیات یادداشتی درباره سه‌گانه بکت منتشر کرده که در آن آمده است: به آثار بکت از دیدگاه‌های بسیار متفاوتی نگاه شده است. حتی نمایشنامه «در انتظار گودو» را از منظر باورها و مفاهیم هگلی بررسی کرده‌اند و آن دو شخصیت کمیک را مظهر ارباب و بنده دانسته‌اند؛ هریک از این بحث‌ها البته که ارزشمند و درخور توجه‌اند. خود بکت با فلسفه و روانشناسی آشنایی خوبی دارد و نشانه‌های این تعلق خاطر در کارهای او کاملا بارزند اما به نظر می‌آید که عمده توجه بکت در آثارش معضل ذهن است. آثار او از سه‌گانه‌اش گرفته تا نمایشنامه دست آخر بازی پر از احتمالات و بالقوگی‌های تفکرند. برای کسی که خودش به روانشناس مراجعه می‌کرده و گویا به جلساتی که با ویلفرد بیون داشته علاقه‌مند نیز بوده توجه به کارکرد و توپوگرافی ذهن چیز غریبی نیست. کاترین مالابو نیز از منظر دلوزی خوانش درخوری از مفهوم خستگی ذهن در آثار بکت ارایه داده است.  در مقدمه رمان بکت چاپ فیبر‌اند فیبر که به گمانم متنش بسیار معتبرتر از چاپ‌های انتشاراتی‌های دیگری مثل المپی است که با اشتباهات زیاد چاپ شده‌اند آمده که رمان مرفی نخستین اثر نثری بوده که بکت از نوشتن آن راضی بوده. در این اثر کاملا مشهود است که بکت بسیار تحت‌تأثیر معلم ایرلندی بزرگ خود بوده. 



این بوی انسانیت فراموش شده شماست
روزنامه شهروند در صفحه ادبیات یادداشتی درباره آثار ساموئل بکت منتشر کرده که در آن نوشته شده است: «مالون می‌میرد» اثر تحسین‌شده ساموئل بکت را نخستین‌بار در ‌سال ١٣٤٧ محمود کیانوش (١٣١٣مشهد)، محقق ادبی، شاعر و نویسنده معاصر ایرانی به فارسی ترجمه می‌کند. اثری که نشر «نیل» آن را به پیشخوان کتابفروشی‌های دهه ٤٠ تهران و شهرستان‌ها می‌آورد و در ‌سال‌جاری یک‌بار هم به وسیله نشر «خوارزمی» بازنشر می‌شود، کیانوش در ترجمه این اثر پرطمطراق بکت، همان‌گونه قلم زده که سال‌ها در مقام سردبیری مجله‌های «صدف» و «سخن» قلم زده؛ با توجه و تأکید به دریافت‌های توده‌های مردم و استفاده از اصطلاحاتی بومی. پس از این، «مالون می‌میرد» ٣٦‌سال بعد در ١٣٨٣ به وسیله «مهدی نوید» و به همت نشر «پژوهه» ترجمه می‌شود. با این همه عدم‌همراهی دو موومان دیگر این کتاب، یعنی «مالوی» و «نام ناپذیر» که از آن به‌عنوان سه‌گانه ساموئل بکت یاد می‌کنند با ترجمه‌های گذشته «مالون میمیرد»، باعث شده بود که درک دقیقی از آنچه بکت این نویسنده آشوبنده قرن ما، با تالیف این سه‌گانه در نظر داشته است؛ میسر نشود. حالا اما «سهیل سمی» این سه‌گانه را ترجمه و به همت نشر «ثالث» روانه بازار کرده است. سه‌گانه‌ای از نویسنده قابل تقدیس ما انسان‌های قرن اتم که هیچی و فناپذیری‌مان را، همچون لکه تعفنی، پیش‌بینی‌مان می‌گیرد و با احترام می‌گوید که:  بو کنید، این بوی انسانیت فراموش شده شماست.



کتاب در روزنامه اعتماد

كتاب‌هاي اخلاقي متفكران غربي علم اخلاق است نه بينش اخلاقي

روزنامه اعتماد در صفحه اندیشه با دكتر شهين اعواني، عضو هيات علمي موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه ‌ايران گفت و گو کرده که می گو.ید: جامعه ما جامعه‌اي ديني است و نقطه‌نظرات ديني و مابعدالطبيعي مختلف نقش موثري در تبيين و توجيه تعهدات به زندگي اخلاقي دارند. در اين جامعه تلاش اخلاقي، بدون حداقل پاره‌اي مباني اعتقادي، ديدگاه الهي و حكمي، بي‌معناست. سوالي كه قبلا مطرح شد يعني «چرا انسان بايد اخلاقي باشد؟» در يك جامعه ديني، به ضرورت اخلاق براي دين تفسير مي‌شود. در اين صورت اخلاق، در خدمت دين و شريعت است. از اين روست كه متفكران در جوامع اسلامي كمتر به اخلاق مي‌پردازند. كافي است شما نسبت كتاب‌هاي اخلاقي را كه از سوي متفكران مسلمان نوشته شده، با كتاب‌هاي اخلاقي متفكران غربي مقايسه كنيد.
سوال اين است كه آيا ترجمه كتاب‌هاي اخلاقي متفكران غربي براي جامعه فرهنگي و علمي ما كافي‌ است؟ آيا مسائل كنوني ما در اخلاق اجتماعي يا اخلاق فردي و اخلاق حرفه‌اي همان مشكلات غربي‌هاست؟ من اصلا نمي‌خواهم اين ترجمه‌ها را بي‌تاثير بدانم، ولي آنها را اثرگذار قطعي هم نمي‌يابم. اينها علم اخلاق است نه بينش اخلاقي. تدريس ترجمه اين كتاب‌ها خيلي خوب است چون مي‌فهميم كه ديگران مشكلات خود را چگونه علمي مي‌بينند و علمي هم درصدد پاسخ و حل آن هستند ولي عملا مي‌بينيم اين همه كتاب‌هاي اخلاقي، نتوانسته است در جامعه ما از درصد طلاق‌ بكاهد، يا معضل اعتياد را كاهش دهد و... مثلا يكي از روش‌هاي اخلاقي دين، روش وعظ، دعوت به توكل، رضا به مشيت الهي و تشويق افراد به تقوا و پرهيزگاري، زهد و خشيت و جنگ با نفس اماره و... است. مومن كسي است كه تقوي‌پيشه باشد و متقي‌ترين مومن نزد خدا گرامي‌ترين انسان است. خدا با كساني است كه متقي و نيكوكار باشند. از منظر ديني، دنيا به چشم مومن حقير است. او بايد از دنيا رويگردان باشد. خواجه نصير‌الدين طوسي ازجمله فيلسوفان مسلمان است كه حداقل دو كتاب معتبر در اخلاق دارد. يكي اخلاق ناصري و ديگر اخلاق محتشمي. در اخلاق محتشمي مي‌نويسد: در خدا به عزت و جلالش سوگند مي‌خورد كه دو خوف و دو امن را بر بندگانش جمع نكند. يعني اين دو ترس دو امن مانعه‌الجمع‌اند: اگر بنده‌ام از من در دنيا ايمن بود، روز قيامتش او را بترسانم و اگر در دنيا از من خايف بود، روز قيامتش ايمن كند. «من خاف‌الله، خوف‌الله منه كل شييءٍ» يعني هر كه از خدا بترسد، خدا همه‌چيز را از او بترساند و هر كه از خدا نترسد، خدا او را از همه‌چيز بترساند. پس خداترسي اصل ماجراست. اين نظر با اخلاق سازگار است ولي تحقق آن مشكل به نظر مي‌آيد.
 

 
کتاب در روزنامه ایران

افق شعر، رسیدن به ناممکن‌هاست

روزنامه ایران در صفحه شعر با رضا چایچی گفت و گو کرده که تاکنون از وی هشت عنوان کتاب شعر به چاپ رسیده که نخستین آنها «بی‌چتر، بی‌چراغ» است و واپسین‌شان گزینه اشعارش.
او می گوید: به نظر من رسالت شاعر رسیدن و دست یافتن به ناممکن‌هاست‌. این اعتقاد سال‌های جوانی، هنوز با من است‌. از این روی در طول این سال‌ها از هر بیانیه و چارچوبی دوری گزیده‌ام، زیرا می‌اندیشم انسان می‌تواند فراتر از مانیفست‌ها و تعاریف مدرن و پست مدرن به جهان بنگرد‌. ادبیات مدرن به جست‌و‌جوی بدعت و امر نوتر، گذشته را نفی و ویران و تعریف تازه‌ای وضع می‌کند. اما همین مانیفست فردا کهنه است زیرا متعلق به دیروز است و دیروز هم زمانی است کهنه و فراموش شده، پس به همین علت که افق نگاهش آینده است مانیفست دیگری صادر می‌کند و این، دیالکتیک و تفکر سبک‌های ادبی را یکی پس از دیگری ایجاد می‌کند‌. مکاتبی چون رُمانتیسم‌، رئالیسم‌، ناتورالیسم‌، هنر برای هنر، سمبولیسم و... یکی پس از دیگری سر بر می‌آورند‌. من به سهم خود از خواندن و درک سبک‌های ادبی بسیار آموخته‌ام اما تعلق خاطر دربستی نیز به هیچ‌یک ندارم‌. همان‌طور که خودم را به دهه خاصی متعلق نمی‌دانم‌. هر‌چند که برای نخستین بار اشعارم در دهه 60 منتشر شده است‌. پست‌مدرن هم مؤلفه‌هایی دارد چون نسبی‌نگری‌، ساختارشکنی و... یا داشتن نگاه انتقادی به ادبیات مدرن و گذشته، اما در عین حال چون ادبیات مدرن کاملاً روی مصالح و ارزش‌های ادبیات کهن خط بطلان نمی‌کشد، اگر قرار باشد ادبیات پسامدرن هم چارچوبی ارائه کند دیگر فرقی با ادبیات مدرن ندارد‌. من در بسیاری از شعرهایم از مصالح ادبیات کهن استفاده کرده‌ام‌. از اسطوره‌ها و تاریخ و روایت و متون دینی و... پس باید در چنین آثاری مرا پست‌مدرن بنامند، ولی می‌خواهم بگویم اصولاً به این تعریف‌ها دلخوش نیستم هر‌چند مرا ایده‌آلیست بنامند‌. سعی من به عنوان یک شاعر و هنرمند خلق آثاری است که بتواند در همه‌ دهه‌ها و زمان‌ها بر خواننده خود تأثیر بگذارد‌. دوست دارم در شعرهایم عناصری چون تخیل و کشف و احساسات غنی با زبانی درخور بیامیزد.


مترجمان ایرانی دست به کار شوند
روزنامه ایران در صفحه کتاب با تعدادی از میهمانان خارجی هفدهمین دوره از جشنواره بین المللی قصه و قصه‌گویی گفت‌وگو کرده که آندرسون در پاسخ به اینکه آیا می‌توان فقدان آثار ایرانی در بازار کتاب کشورش را از بی‌توجهی مترجمان سرزمینش به ترجمه آنها دانست، ‌گفت: «به عقیده من یکی از مهم‌ترین دلایل این مسأله گستره جغرافیایی محدود زبان فارسی است. زبان فارسی حتی از نظر حروف الفبایی و شیوه نوشتاری هم تفاوت بسیاری با زبان‌های دیگر دارد. به طور قطع اگر این زبان همچون انگلیسی گستره جغرافیایی قابل توجهی داشت. مردم من هم با بسیاری از نوشته‌های‌تان چه در دنیای معاصر و چه در گذشته آشنا بودند. به عقیده من شاید بد نباشد که مترجمان شما برای حل این مشکل دست به کار شوند. از این طریق ناشران کشور من هم متوجه تألیفات فارسی شده و به ترجمه و انتشار آنها علاقه‌مند خواهند شد. در شرایط فعلی امکان پیدا کردن کتابی از ادبیات فارسی در کشور من بسیار مشکل است.»
 

 کتاب در روزنامه شرق


اشتباهات و تحریفات جدی در ترجمه‌ فارسی کتاب «سرمایه در قرن بیست‌ویکم»

روزنامه شرق در صفحه اندیشه نقدی درباره ترجمه‌ فارسی کتاب «سرمایه در قرن بیست‌ویکم» پیکتی منتشر کرده که در آن بیان شده است: سرتاسر این ترجمه پر از اشتباهات، نافهمی‌ها و تحریفات جدی و گاه حذف برخی بخش‌های متن اصلی است و بررسی همه این موارد حجمی برابر حجم خود این ترجمه یا حتی بیشتر از آن پیدا می‌کند و انجام چنین کاری نه ضرورت دارد و نه این «ترجمه» ارزش صرف چنین وقت و نیرویی را دارد، از این‌رو به‌عنوان نمونه به بررسی ترجمه بخش اول کتاب اکتفا شده است. این انتخاب دلیل دیگری هم دارد: پیکتی خود می‌نویسد کتاب او به چهاربخش تقسیم شده است که بخش اول آن (درآمد و سرمایه) دربرگیرنده مفاهیم بنیادی است که در بقیه کتاب بارها به آنها رجوع می‌شود و پیوسته مورد استفاده قرار می‌گیرند. (صفحه ٦٦ متن اصلی (فرانسه) و صفحه ٣٣ ترجمه انگلیسی کتاب). به‌عبارت دیگر این بخش شامل چکیده‌ای از مبانی نظری کل کتاب است. از این‌رو بررسی کم‌وکیف ترجمه همین بخش به‌عنوان یک نمونه معرف کل، می‌تواند به‌نوعی آنچه را که در جریان ترجمه بر سر همه مطالب کتاب آمده است، نشان دهد.



کتاب در روزنامه مردم سالاری


شايد باور نکنيد
روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره عمران صلاحي‌، شاعر و طنزپرداز بزرگ ايراني منتشر کرده که در آن عنوان شده است: در سال 53 کتاب شعر «گريه در آب» را منتشر کرد و در همان سال با‌ هايده وهاب‏زاده ازدواج کرد. در سال 1355 کتاب «قطاري در مه» و درسال 56 کتاب «ايستگاه بين راه» را منتشر کرد.
انتشار کتاب «هفدهم» و سفر به ترکيه‌، يونان‌، بلغارستان از وقايعي است که در سال 58 با آن مواجه بود. در سال 61 کتاب «پنجره دن داش گلير» را به ترکي منتشر کرد.
در سال‌هاي 70 ‌،73 و 74 به ترتيب انتشار کتاب «روياهاي مرد نيلوفري»، انتشار ويژه نامة مجلة «عاشقانه» در آمريکا و انتشار کتاب «شايد باور نکنيد» در سوئد را در کنار ساير دستاوردهايش همراه داشت. سال 75 پس از بازنشستگي از صدا‌و‌سيما به همکاري با گل‏آقا و همکاري با شوراي عالي ويرايش پرداخت.او در سال 77 کتاب‌هاي «يک لب و هزار خنده» و «حالا حکايت ماست»و در سال 78 گزينة اشعار را به چاپ رساند. همچنين در اين سال در 6 شهر کشور سوئد سخنراني‌هايي را ايراد کرد. وي در سال 79 کتاب‌هاي «آي نسيم سحري»،«ناگاه يک نگاه»،«ملا نصرالدين»، «از گلستان من ببر ورقي» و « باران پنهان» و در سال 80، کتاب‏هاي «هزار و يک آينه» و «آينا کيمي» به ترکي را منتشر کرد. وي همچنين قرار بود «تفريحات سالم»، «طنز سعدي در گلستان و بوستان» و «زبان‌بسته‌ها» (منتخبي از قصه‌هاي حيوانات به نظم) را منتشر کند اما اجل مهلت ندادو صلاحي در 12مهر 1385 دار فاني را وداع گفت.
 


 کتاب در روزنامه شاپرک   

دانشمند ادبيات فارسي

روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره زندگي و آثار رضا انزابي‌ نژاد ، استاد ادبيات فارسي و مولف و مصحح متون کهن منتشر کرده که در آن می خوانیم: در سال 1389 دوستان و ياران دکتر انزابي نژاد براي عمري فعاليت ادبي و نوشتاري او يادنامه‌اي در بيش از 500 صفحه را از سوي انتشارات سخن منتشر کردند به نام «چو من در اين ديار».
از جمله تاليفات دکتر انزابي نژاد مي‌توان به موارد زير اشاره کرد: فرهنگ لغت عاميانه، تصحيح و شرح مقامات حميدي، تصحيح و شرح تجارب الامم في تاريخ العرب و العجم، تصحيح و شرح چهار مقاله عروضي، تصحيح و شرح بوستان سعدي، فرهنگ لغت الرائد (عربي به فارسي)، رمان بابک (ترجمه از ترکي)، گزيده تاريخ بلعمي (کتاب درسي دانشگاهي)، گزيده مخزن الاسرار (کتاب درسي دانشگاهي)، گزيده کشف الاسرار ميبدي (کتاب درسي دانشگاهي).

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط