گزارش کتاب در رسانههای کاغذی شنبه 16 اسفند 1393
آینه دار مردم بی آینه/ ایده نویسنده از کجا میآید؟/ ناخوانده راباید خواند
امروز شنبه، 16 اسفند 1393 روزنامههای جام جم، آرمان، اعتماد، ایران و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کردهاند. گفتوگو با نظام الدین مقدسی از موضوعات خواندنی روزنامههای امروز است.
کتاب در روزنامه جام جم
ناخوانده راباید خواند
روزنامه جام جم در صفحه ادبیات نقدی درباره ناخوانده، مجموعه رباعی میلاد عرفان پور منتشر کرده که در آن میخوانیم: ناخوانده راباید خواند تا با گروهی از بهترین رباعی های این روزگار از یکی از پدر خوانده های جوان این قالب شعری رو به رو شد و لذت برد. پدر خوانده ای که کاش هوس نکند توجه متمرکز خود را بنا بر بازار جلسات شعری کشور، از رباعی و رباعی سرایی به قوالب دیگر شعری منحرف کند و همچون رباعی سرایان نامدار دهه 60 فضا را برای افول مجدد این جریان شعری فراهم کند.
آینه دار مردم بی آینه
روزنامه جام جم در صفحه ادبیات یادداشتی درباره عمران صلاحی، شاعری نوپرداز، طنزنویس و خلاق منتشر کرده که در آن آمده است: تصویری که او از زندگانی همنوعان زمانه خود و دشواری های زیستی روزمره شان به دست داده، به گونه ای ساده و همه فهم در شعرها و نوشته هایش رخ نموده است. عمران صلاحی یادگاری از تاریخ ادبیات معاصر ماست که «توفیق» ها، «گل آقا» ها آن را پی گرفتند و مردم ساده وعادی ستمکش و رنجدیده زمانه خود را ترک نکردند و با نوشته های خود برآگاهی و شناخت آنها افزودند. کتاب های «ظنزآوران امروز ایران»، «حالا حکایت ماست»، «یک لب و هزار لبخند» و «ملا نصرالدین به روایت عمران صلاحی»، نمونه هایی از نوشته های ظنز آمیز این نویسنده و شاعر است.
کتاب در روزنامه آرمان
نویسندگی وارد متن زندگیام شده
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات با نظام الدین مقدسی گفت و گو کرده که دو مجموعه شعر و دو مجموعه داستان و یک رمان در سالهای پیش از او منتشر شده که رمان «سه حنجره گنگ» جزو سه کتاب نامزد نهایی جایزه ادبی واو شد. پس از چند سال سکوت اخیرا سه رمان و یک مجموعه داستان از او توسط نشر داستان منتشر شده که عبارتند از رمانهای «شرارت»، «کلاه پیکاسو»، «خانم روبرت» و مجموعه داستان «عشق مدرن».
او در پاسخ به سوال « فکر میکنید اگر در تهران بودید موفقتر بودید؟ بیشتر مینوشتید؟ هر چند حالا هم نویسندهای پر کار به شمار میآیید.» گفت: من فکر میکنم این موضوع در کشور ما همچنان موثر است، یعنی پایتخت نشینی. وگرنه چرا هر نویسنده یا هنرمندی سعی میکند خود را به تهران برساند؟ به جز اینکه زودتر و شفافتر دیده میشود؟ کاری به باند بازیها ندارم که همه از آن باخبریم! موضوع این است که نویسنده شهرستانی خیلی دیر دیده و خوانده میشود. خودم این را خوب احساس میکنم. هر چقدر هم پر کار باشی و هر چقدر هم خوب بنویسی صدایت شنیده نمیشود. ولی من با جدیت شروع کردهام و این راه را تا آخر میروم. نویسندگی برای من دیگر در حاشیه زندگی نیست که هر وقت دوست داشتم کنار بگذارم. یا بهانه بیاورم که نوشتههایم نقد نشد. نه، نویسندگی وارد متن زندگیم شده و اگر من دستبردار باشم خود نوشتن مجبورم میکند ادامه بدهم. اما اصل مسئله وجود دارد. بله.
ایده نویسنده از کجا میآید؟
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات یادداشتی درباره ایده نویسندگی منتشر کرده که در آن نوشته شده است: «ایده هاتون رو از کجا می آرین؟» تردید ندارم که پاسخ این سوال را از همه نویسندهها بارها و بارها شنیدهاید. هر نویسندهای جواب خودش را دارد. تردیدی وجود ندارد که «نویسنده» به عنوان اولین گام برای نوشتن، باید ایده داستانی داشته باشد. حتی نویسندههای حرفهای که خرج زندگی شان را از کاغذ و قلم شان در میآورند، بسیاری وقتها با مشکل نداشتن ایده روبهرو میشوند.نویسندههای بسیاری بر این باورند که می توان هرجا داستانی یافت و از هر موضوعی داستانی آفرید، اما اغلب آنها بر این عقیدهاند که «تجربه» سرچشمه اصلی داستان است و بیشتر نویسندهها از تجربههای زندگی خود آغاز کردهاند. از این رو، موثرترین و بهترین منبع برای نوشتن داستان، «تجربه» است. وقتی در نوشتن تنها بر عنصر «تخیل» تکیه کند و تجربه و مشاهده را کنار بزند، داستانی که نوشته میشود، اغلب ساختگی و بیروح است، زیرا آن طور اتفاق می افتد که نویسنده تخیل کرده، نه آن طور که در واقعیت ممکن است روی بدهد. «هنری جیمز»، رمان نویس می گوید که چطور زنی انگلیسی درباره پروتستانهای فرانسوی رمانی نوشت. وقتی در پاریس بود از پلههای مقابل در باز خانه ای بالا رفت، چند پروتستان جوان را دور میزی دید که داشتند غذا می خوردند. همین نگاه کوتاه زن انگلیسی، تصویری در ذهن او به وجود آورد که فکر نوشتن رمان را در تخیل او بیدار کرد و بر اساس همین تجربه، داستان خود را آفرید.
سرما و ترس حاکم در رمان سال غریب
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات یادداشتی درباره رمان سال غریب نوشته بریژیت ژیرو منتشر کرده که توسط راحله فاضلی روزنامهنگار، نویسنده و مترجم زبان انگلیسی و فرانسوی به فارسی برگردانده شد.
سال غریب، لورای نوجوان فرانسویای را به تصویر میکشد که برای یادگیری زبان آلمانی از خانه، کاشانه و خانواده خود دور شده و با خانوادهای آلمانی بهعنوان پرستار (عنوان انتخابی مترجم) زندگی میکند. در این رمان نویسنده بسیار سعی کرده است تقابل دو فرهنگ، دو خانواده و دو جامعه فرانسوی و آلمانی و همچنین پیامدهای پس از جنگ را به نمایش بگذارد. ما در طول رمان دلهره، ترس و اضطرابهای لورا و دیگران را در مواجهه با موقعیت، شرایط و اوضاع جدیدشان شاهد هستیم و این مواجهه تا انتهای رمان هم، ادامه دارد و فضای حاکم بر آن فضایی سرد و دلهرهآور است و این از همان جمله ابتدایی رمان هم مشهود است که به آن اشاره مینمایم: «این ماجرا در سرمای زمستانی، در آلمان اتفاق میافتد». همانطور که گفته شد سرما و ترس حاکم تنها به دلیل دور شدن از موطن نیست بلکه میتواند ناشی از تجربههای سخت و دردآور بعد از جنگ نیز باشد که بسیار ظریف و هنرمندانه نشان داده شده است و به خواننده رخ مینماید.
کتاب در روزنامه اعتماد
اگر ايده خوبي به ذهنم خطور كند خفتش را ميچسبم
روزنامه اعتماد در صفحه ادبیات جهان ترجمه گفتوگو با پيتر كري، نويسنده استراليا را منتشر کرده که يكي از سه نويسندهاي است كه تاكنون توانستهدو بار جايزه بوكر را از آن خود كند: بوكر اول در ١٩٨٨ براي رمان «اسكار و لوسيندا»، و دومين بوكر در ٢٠٠١ براي رمان «سرگذشت واقعي دارودسته كلي». كري براي رمان «طوطي و اُليور در امريكا» نيز در سال ٢٠١٠ نامزد نهايي جايزه بوكر شد؛ حاصلِ قريب به دو دهه زندگي پيتر كري در ايالات متحده، رمان «طوطي و اُليور در امريكا» است كه جستهگريخته به رويدادها و وقايع زندگي الكسي دو توكويل كه از مهمترين متفكران و انديشمندان قرن نوزدهم فرانسه و جهان محسوب ميشود، ميپردازد.
او در پاسخ به سوال «شما كلي رمان نوشتهايد كه سير وقايع اكثرشان حول قرن ١٩ ميلادي است. آيا در آن دوران چيز خاصي ميبينيد كه مدام به آن بازميگرديد؟» گفت:
اگر ايدهاي كه در ذهن داريد شما را به آن دوران رهسپار ميكند و اگر علاقهمند به بررسي تاثيرات گذشته بر زمان حال و اينكه زمان حال خود را چگونه ميبيند و اصلا كاركرد زمان حال چگونه است، آن موقع مجبوريد كه به عقب برگرديد- در اين نقطه سوالي پيش ميآيد كه تا چقدر به عقب بايد برگشت. جواب اين سوال كل قضيه را روشن ميكند. آيا من در اين باره خيلي باهوشم؟ جواب اين است: نهچندان زياد! به عبارت ديگر، وقتي كتابي را تمام ميكنم نميدانم بعدش چه كاري بايد بكنم. اگر ايده خوبي به ذهنم خطور كند خفتش را ميچسبم و نميگذارم از ذهنم دربرود.
روياي استيصال
روزنامه اعتماد در صفحه ادبیات جهان يادداشتي بر مجموعه داستان «پسر عيسي» نوشته دنيس جانسون منتشر کرده که در آن عنوان شده است: مجموعه داستان «پسرِ عيسي»، نوشته «دنيس جانسون»، پس از مدتها دوباره يادم آورد كه نوعي از مينيماليسم هم هست كه ما از آن غافل بودهايم. نوعي از مينيماليسم كه بهواسطه ژانري كه دارد، بستري مناسب فراهم ميكند براي گفتن و نوشتن از سوژهها و محتواهايي كه در هيچ ژانر ديگري نميگنجد.
ترجمه خوبِ «پيمان خاكسار»، كه قطعا در مرحله بعد از انتخابِ هوشمندانهاش قرار ميگيرد، در كنارِ شيوه روايتِ متفاوتِ «دنيس جانسون» نشان ميدهد كه مينيماليسم نبايد الزاما از زباني ساده و معيار برخوردار باشد و اگر راوياي كه انتخاب ميكني پتانسيلِ كافي را داشته باشد، ميتوان خلاقيتهايي هم در زمينه زبان و لحن و بهخرج داد. پريشانگويي راوي «پسرِ عيسي» بهواسطه شيوه زندگي و حال و روزش، يكي از همين پتانسيلهايي بود كه «جانسون» به خوبي از آن بهره برده.
«دو مرد»، «داندان»، «كار»، «اورژانس» بيشك بهترين داستانهاي مجموعه هستند. داستانهايي كه بيش از باقي داستانهاي مجموعه هويتي مستقل دارند. «تاثير واحد»ي كه داستان كوتاه به دنبال آن است در اين داستانها به طور كامل وجود دارد، تاثير واحدي كه از دريغ ميآيد، از اندوه، از روياي استيصال.
کتاب در روزنامه ایران
شعر دهه هفتاد چه میگوید؟
روزنامه ایران در صفحه شعر مطلبی درباره ویژگیها و شگردها در شعر دهه هفتاد منتشر کرده که در آن بیان شده است: دهه هفتاد، دهه فرار از تمام خطوط و زبان دهههای قبلی و همچنین شعر مفهومی دهههای 50 و60 است. در دهههای پیش از هفتاد برخی شگردها، شیوههای استفاده از زبان و دیدگاههای درباره شعر، بهصورت عرف درآمده بود و شکستن و رد شدن از آنها زشت و نادرست تلقی میشد. در این دهه تقریباً تمام شاعران برخی بیشتر و برخی کمتر سعی در فرار از این عرفها داشتند. ویژگیهای کلی این دهه را میتوان در سطح اول، رویکرد جدید به زبان دانست، شعر در این دهه با ظرفیتهای جدید زبان در نحو و بیان آشنا شد. در این دهه مضمونمحوری کاهش پیدا کرد و شاعران سعی در بیانی چند موضوعی داشتند. شعرها، تکنیکال و زبانی شدند. واژگان، لحن و نحو زبان به «گفتار» نزدیکتر شد. ارتباطهای محوری افقی و عمودی خیلی کمرنگ شد و این ارتباط محورها در برخی شعرها کاملاً از بین رفت. بهطورکلی شعر شاعران در این دهه سعی داشت تا با گرایشی تجربی از گذشته فاصله بگیرد وخودش هر چه را میخواهد تجربه کند تا به نوع جدیدی از پرداخت در زبان نحو و روایت برسد، به همین منظور گاه به چندصدا و لحن، ساختن افعال جدید، آشناییزدایی با نحوهای مختلف، طنز، کمرنگ کردن زبان رمانتیک پرداخته شد. شگردهای گفته شده در شعرهای اکثر شاعران این دهه دیده میشود، اما برخی از این شگردها در کار برخی شاعران این دوره پررنگتر و بارزتر است.
کتابخانه تا زمانی که فهرستنویسی نشده باشد، فرقی با انبار ندارد
روزنامه ایران در صفحه فرهنگ و هنر یادداشتی درباره کتابخانه منتشر کرده که در آن می خوانیم: حتماً شما مثل من با اسم فرهیختهای به نام کامران فانی آشنایی کامل دارید که در حوزه کتاب، مثل او خیلی کم داریم، او درباره این مشکل حرفی زده که باید با آب طلا نوشت و جلوی در ِ نهاد کتابخانههای عمومی نصب کرد.
گفته: «گنجینه یک کتابخانه تا زمانی که فهرستنویسی نشده باشد، فرقی با انبار ندارد و واقعیت این است که زمانی کتابخانه ما هم این گونه بود و کتابداران ما، انباردار بودند.»
کتاب در روزنامه شاپرک
يك زندگي در پيش بگير
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره زندگي و آثار نادين گورديمر منتشر کرده که از سال 1951 شروع به چاپ داستان هاي خود كرد و پس از سال 1960به جنبش ضدآپارتايد آفريقاي جنوبي پيوست. نلسون ماندلا يكي از رمان هاي معروف او در سال 1979 تحت عنوان «دختر برگر» را در دوره محكوميت خود در زنداني در جزيره رابن خواند و گورديمر يكي از نخستين كساني بود كه براي ديداري با ماندلا به هنگام آزاد شدن او از زندان دعوت شد. اين نويسنده مجموعاً 14 رمان از جمله «محافظه كار» (1974) كه جايزه بوكر را به دست آورد و همچنين نمايشنامه مقاله و داستان هاي كوتاه بسياري را به رشته تحرير درآورده است. او در سال 1991 جايزه ادبي نوبل را گرفت. تازه ترين رمان او «يك زندگي در پيش بگير» چاپ انتشارات بلومزبري است كه پائيز امسال نيز يك مجموعه داستان كوتاه ديگر از او با نام «بتهوون يك شانزدهم سياهپوست بود» را منتشر خواهد كرد. گورديمر در ژوهانسبورگ زندگي مي كند، سفير حسن نيت سازمان ملل است و يكي از اعضاي هيأت داوران جايزه بين المللي من بوكر بوده كه چندي پيش اعطا شد.
نظر شما