کتاب در روزنامه جام جم
به شیوه سنتی بنویسم
روزنامه جام جم در صفحه اندیشه مطلبی درباره نوشتن منتشر کرده که در آن می خوانیم: نوشتن به شیوه سنتی لطف و محسناتی دارد که با شیوه های جدید تثبیت علوم حاصل نمی شود برای مثال هنگام نوشتن شخصیت انسان نیز روی کاغذ به نحوی نمود پیدا می کند. به فرموده امیرالمومنین(ع) «نوشته و نامه انسان نشان خرد او و دلیل فضل اوست».
اگر نویسنده دچار ضعف در اعتماد به نفس باشد نوشته او متزلزل است اما کسانی که اعتماد به نفس قوی درند روان تر، سریعتر، درشت تر و منظم تر می نویسند.
کتاب در روزنامه فرهیختگان
رمانی که یک بزرگ خیلی خالی را به رخمان می کشد
روزنامه فرهیختگان در صفحه ادب و هنر نقدی درباره رمان «خالی بزرگ» نوشته جمیله دارالشفایی منتشر کرده که یک بزرگ خیلی خالی را از اجتماع اطراف ما را به رخ مان می کشد و نشان مان می دهد چطور آدمهای روشنفکرمان رویای شان شده رفتن و در آزادی نفس کشیدن، که اگر گذرشان بخورد به نیلوفری که سر از همین مرداب در آورده ماندشان معنا می یابد.
هنوز می توان به کورسویی از دانش آفت زده دانشگاهی اعتماد داشت
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه یادداشتی درباره تاثیر و اهمیت اهدای جوایز خصوصی به بهترین تولیدات حوزه علوم انسانی منتشر کرده که در آن آمده است: برگزاری جشنواره ها و جایزه های علمی هر چند محدود به سه یا چهار جایزه در سال و شرکت عده محدودی از دانشجویان در این دوره ها با تمام مشکلات موجود نشان از این دارد که هنوز می توان به کورسویی از دانش آفت زده دانشگاهی اعتماد داشت و با خلاص کردن آن از بازیچه های سیاسی و افراطی بتوان سیر امیدوار کننده ای به آن داد.
این یک چیق نیست
روزنامه فرهیختگان در صفحه اندیشه گزارشی درباره آثار منتشر شده فوکو به بهانه بازچاپ «این یک چیق نیست» منتشر کرده که در آن نوشته شده است: فوکو در این کتاب به تشریح و تحلیل تابلویی با همین نام از «رنه مگریت» می پردازد و به نوعی نگاه معناشناختی و هرمنوتیکی خود را با ما در میان می گذارد. مگریت با نگاهی ساختارشکنانه یا طنزآمیز رابطه واژه و شیء یا دال و مدلول را در آثارش به هم ریخته است.
کتاب در روزنامه آرمان
قرار نيست همه شاعر بزرگي باشيم
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات با پوران کاوه شاعر، مترجم و نقاش گفت و گو کرده که تاکنون ده مجموعه شعر با عنوانهای «صداي فاصله ها ـ 1370»، «بيا شبيه آفتاب باشيم ـ 1373»، «از سكوت ترانه مي سازم ـ 1382»، «گاهي شبيه روياي تو مي شوم ـ 1383»، «بانوي پنجرههاي بي تاب ـ 1385»، «به باران رسيده ها، ترجمه شعر ـ 1387»، «هوا طعم قهوه مي دهد ـ 1390»، «هيچ آينه اي تكرار من نيست ـ 1392»، «اعتراف ـ 1393»، «باران نبار، زمين جاي خوبي نيست ـ 1393» منتشر شده و شعر هايكوي منتخب وي در مجموعه گزيده شاعران معاصر درباره سونامي ژاپن به زبان ژاپني ترجمه و در آن كشور توزيع شده است.
او می گوید: مهمترين مسئله در جامعه ادبي امروزمان فقدان تجربه و تخصص لازم براي نقد يك اثر است به همين دليل نقد آثار از وضعيتي نابرابر و نامعقول برخوردار است و ادبيات ما آنچنان كه بايد مولود نظريه هاي ادبي غني اي نشده و نقد ادبيمان همانطور كه از آن برداشت نادرستي ميشود صرفا به دنبال كشف معايب اثر و جدا كردن سره از ناسره است، در حاليكه بايد تاكيد گردد بر نقاط قوت اثر، كشف خلاقيتهاي پنهان و تفسير آن در چارچوب تعريف شده براي شعري كه داراي مولفه هاي خاص يك شعر خوب و قابل عرضه باشد، در حال حاضر بيشتر نقد احساسي روي كارها ديده مي شود كه با اعتقادات شخصي و بر اساس سليقه و ذوق منتقد و بدون اتكا به قواعد و اصول نظريههاي نقد ادبي اثر ارزيابي مي گردد و منتقد با چاقو و قيچي و فرمولهاي خاص خودش به جان شعر ميافتد و آن را كالبدشكافي و ارزيابي ميكند كه موجب آشفتگي و سردرگمي گرديده است، كه مرا به ياد نظريه دكتر خانلري مياندازد كه مي گويد: «منتقد حقيقي به قدر يك شاعر و نويسنده بزرگ ممكن است به ترقي ادبيات كمك كند». پس بهتر نيست آثاري را كه پس از مدتها خستگي، دوندگي، گذشتن از هفت خوان رستم به چاپ مي رسد و به دستِ ما، بدون عينك دود گرفته نقدي سليقه اي با ذره ذره اعتقاد و علاقه زلال خود تنها به شعر فكر كنيم و به افق هاي دست نيافتني با اين نگرش كه «قرار نيست همه شاعر بزرگي باشيم، همين دلخوشي بزرگ به شعر برايمان كافيست».
مدرنیسم، رئالیسم است
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات نقدی درباره مدرنیسم ادبی منتشر کرده که در آن عنوان شده است: کتاب «تجربه مدرنیته» مدرنیته را دیالکتیک مدرنیزاسیون و مدرنیسم میداند. در تلقی برمن از مدرنیته، زندگی و خودِ (self) آدمی در جریان دائم فروپاشی قرار دارند و مدرن بودن به معنای تعلق داشتن به جهانی است که در آن، بهقول مارکس، هر آنچه سخت و استوار است، دود میشود و به هوا میرود.
در پایان این مطلب آمده است: تکاملگرایی، تاریخ را همچون یک خط داستانی روایت میکند و تصویر سامانمند مدّ نظر خود را بر درهمآمیختگی رویدادهای انسانی تحمیل میکند. از این روست که باید گزاره صریح مارشال برمن را که «مدرنیسم، رئالیسم است» ـ اگر نه در همه اشکال فلسفی و جامعهشناختی ـ دستکم از منظر ادبی مورد تردید قرار داد و پرسید آیا تجربه مدرنیته تنها در روایتهای رئالیستی و خطی از تاریخ و زندگی قابل بازیابی و بازخوانی است؟
از روبهرو میآیم
روزنامه آرمان در صفحه ادبیات نقدی درباره کتاب «از روبهرو میآیم» منتشر کرده که در آن عنوان شده است: شعر«فرزند کوه»، در مجموعه «از روبه رو میآیم»موسی زنگنه (متولد 1357)، مربع ذهنی شاعر در محوریت تصاویر روایی،ساختمندی،عینیت گرایی و حسهای نوستاژیکی نمود بارزی دارد.معمولا شعرها بازتاب رخداد و حادثههای اتفاق افتاده هستند. مضاف بر این، نظم هندسی شعرها هم بسته سیستم نظام زبانی و پتانسیل عاطفی است که پیروی از قواعد روایی و ساختار کلامی به کشف مناسبتهای کلامی منجر میشود. ضمیر «من» دیگریام موازی با مدلولهای عینی است و حضور مستمر«من» فاعلی تحت تاثیر عناصر ساختار روایی میباشد. در«از روبه رو میآیم» تصاویر روایی حرف اول را میزند و نیروی معرکه شعرها در زبان متمرکز است.المانهای«مضمونی ـ فرمی» متناسب با منولوگهای ساختاری است.واکنشهای عاطفی و احساسی وابسته به عینیتمندیهای کلام است. بنیان شعرها بر اساس فضای «تغزلی ـ غنایی» و زبان روایی است.شاعر در جست وجوی حقیقت به کلمات پناه میبرد تا شعرها را در سه محور طبیعت گرایی،نوستالژیک سرایی،عینیت مندی فرم دهد.شعرها برخوردار از جهان عینیت گرا و محسوسات است و نگاه ساختاری به زبان از تقابلهای تناقضی بین طبیعت و انسان نشات میگیرد.
مشکل توزیع کتاب در ایران
روزنامه آرمان در صفحه آخر یادداشتی درباره مشکل توزیع کتاب در ایران منتشر کرده که در آن می خوانیم: استفاده از خدمات پُستی برای توزیع کتاب، به درد کشورهایی میخورد که تعرفههای پایینی را برای ارسال مطبوعات و کتابها لحاظ میکنند. اما برای ما پیش آمده که هزینه پُست، دوبرابر مبلغ پشت جلد کتاب تمام شود. اداره پست؛ تفاوتی بین کتاب و دیگر کالاها قائل نمیشود و تا آنجا که اطلاع دارم؛ به ازای هر یک کیلوگرم (وزن مرسوله) حدود 30 هزارتومان میگیرد! جالب است که اگر وزن مرسوله از یک گرم تا دو کیلو باشد، تعرفه دو کیلو را لحاظ میکنند و از وزن دو کیلوگرم تا پنج کیلوگرم را پنج کیلو حساب میکنند. پست کردن کتاب به خارجِ از کشور هم که بی نهایت هزینهبر است چندی پیش من 28 کتابِ کودک را که جمعا حدود یک کیلو وزن داشت به کشوری خارجی پُست کردم و تقریبا 300 هزارتومان هزینه پُست دادم. حتی یکبار هزینهای اضافه را نسبت به قبض پُستیام از من مطالبه کردند و وقتی دلیل را جویا شدم، گفتند که هزینه گُمرک است! من نمیدانم هزینه گمرکی که به قرارداد اداره پُست مربوط است، به من چه ربطی داشت؟ تازه از همه این بحثها هم که بگذریم؛ بعضا پیش آمده که مرسوله ما به مقصد نرسیده است.
کتاب در روزنامه شرق
مفهوم نفی حرکت در رمان «من و سیمین و مصطفی»
روزنامه شرق در صفحه ادبیات نقدی درباره رمان «من و سیمین و مصطفی» شیوا ارسطویی منتشر کرده که در آن آمده است: در «من و سیمین و مصطفی» روابط آدمها با هم تا حد ممکن پیچیده و تودرتو است. خصوصا اینکه روابط پیچیده آدمها با هم در دیالوگهایی بازگو میشوند که مرجع سخن جز با دقت زیاد تشخیصپذیر نیست. با اینهمه، رمان شیوا ارسطویی بیش از هر چیز حامل مفهوم نفی حرکت است. تصویر پابرجای اتاق سیمین که بیشباهت به محل سکونت راوی رمان «خوف» -کتاب قبلی همین نویسنده- نیست، اتاقی است با تزیینات مدرن در انتهای باغی. این تصویر که کاملا برآمده از ذهنیت ماقبل مدرن است، مکانها را به دو بخش شهر و باغ تقسیم میکند و باغ، درست مثل نگارگریهای کلاسیک ایرانی حرکتها و سکونها را متمایز میکند. لنگهکفش تزیینی که سیمین از کوچه برلن با خودش آورده، صندلی گهوارهای با حرکت درجا و آرامشبخش و اتاق هتل نیشابور، جملگی از یکجنبه با هم شباهت دارند. حرکت را نفی میکنند. این را هم اضافه کنیم که شیوا دوست ندارد ایران را ترک کند. او عاشق باله است و از قول معلمش نقل میکند که بالرین نباید به زمین نگاه کند. مهمتر از این تمایز، تقسیمبندی مکانیک اشیا به دو دسته ساکن و متحرک است. جهان پساانقلابی جز با حرکت و سکون هیچ جلوه دیگری را به حیطه ادراک نمیکشاند.
ادبیات اروپا و روسیه به روایت نابوکف
روزنامه شرق در صفحه ادبیات نقدی درباره «درسگفتارهای ادبیات اروپا» و «درسگفتارهای ادبیات روس» عنوان دوکتاب از ولادیمیر نابوکف منتشر کرده که بهتازگی با ترجمه فرزانه طاهری در نشر نیلوفر منتشر شده است.
نگاه نابوکف به ادبیات و توجه او به جزییات و مفصلهای داستانها، باعث شده تا درسگفتارهای او هم برای خوانندگان ادبیات و هم برای کسانی که میخواهند به داستاننویسی بپردازند خواندنی و پر از نکات بدیع باشد. نابوکف در «درسگفتارهای ادبیات روس»، به سراغ تالستوی، تورگنیف، چخوف، داستایفسکی، گورکی و گوگول رفته و البته در این کتاب برخلاف «درسگفتارهای ادبیات اروپا»، به زندگینامه و آثار دیگر نویسندگان هم توجه داشته و بعد از آن به سراغ اثر اصلی رفته است. بهعبارتی نابوکف در این درسگفتارها شیوههای معمول تدریس آکادمیک آن زمان را بیشتر مدنظر داشته است.
تمام شد
روزنامه شرق در صفحه ادبیات نقدی درباره رمان «من و سیمین و مصطفی» منتشر کرده که در آن نوشته شده است: دوست داشتم از حقوق از دسترفته بالرینها حرف بزند. کارگرها هنوز مشغول کار بودند، ولی بالرینها دیگر نمیرقصیدند. دخترها ژیمناستیک تمرین نمیکردند. دلم لک زده بود برای تمرین باله. تازه یاد گرفته بودم بایستم روی انگشتهای پاهایم و چرخ بزنم. آسان نبود. تروتسکی حتما میفهمید چه زحمتی دارد وزن بدن را روی نوک پا نگهداشتن، دور صحنه دویدن و نیفتادن، به بالا نگاهکردن و هرگز به زمین چشم نینداختن... تروتسکی میفهمد اگرنه به درد جرز دیوار هم نمیخورد! » در نهایت اما روایت این دوپارهها به آرمانهای سیاسی از دسترفته و بینتیجه میانجامد. بابک و مصطفی و خواهرش و بقیه را بردهاند، مصطفی غیبش زده، اما از آنها که ماندهاند، احمد فقط در فکر پیداکردن مصطفی، برادرش است، شیوا دیگر نمیخواهد به خانه تیمی رستم، داییاش پا بگذارد و به خانه مادرش -که گویا درستوحسابی هم مادرش نیست- برنمیگردد، دیگر اتاق گفتوگویی هم در کار نیست. «تمام شد.»
خنده، قضیه مهمی است
روزنامه شرق در صفجه کتاب مطلبی درباره ادبیات و تجربه ظنر منتشر کرده که در آن می خوانیم: طنز برای هر نویسندهای تجربهای متفاوت است. در بکت طنز تجربه بربادرفتن نوعی جدیت و ثقل تفسیر است «طنز در بکت برباد نمیرود، خنده صدای زبانی است که میکوشد خودکشی کند اما از آن درمیماند و این بسیار اندوهباورانه خندهآور است.» طنز برای گوگول و کافکا میتواند جابهجایی هویت باشد. در مورد کافکا میتواند کوچههای تنگ، پیچدرپیچ، شهری نامعین، تعلیقی دایمی و البته قدمگذاردن به سفری بیمقصد باشد، اما گاه به همه اینها میتوان خندید، خندهای از فرط استیصال، گاه از فرط درماندگی یا از فرط خندهداربودن، خندهای اینگونه میتواند مهم باشد، درست همانگونه که گوگول گفته بود: «آه! خنده قضیه مهمی است!»
شعر معاصر و چهار جریان
روزنامه شرق در صفحه کتاب نقدی درباره کتاب «آذرخشی از جنبشهای ناگهان» منتشر کرده که در آن عنوان شده است: آنتولوژی بخشی از شعر معاصر ایران در دهههای چهل و پنجاه است و در واقع جریانهای «موج نو»، «شعر دیگر»، «شعر حجم» و «شعر موج ناب» را دربرمیگیرد. جریانهایی که هر یک تلقیای از شعر ارایه دادند که با جریان شعری رایج در زمانهشان متفاوت بود.
در ادامه این مطلب آمده است: عدهای شاید بر این عقیده باشند که در شعر امروز ما دارد بازگشتی به گفتمانهای شعری دهههای گذشته اتفاق میافتد. گردآورندگان کتاب «آذرخشی از جنبشهای ناگهان» چنانکه خود اشاره کردهاند در این مورد به عمد سکوت کردهاند و نوشتهاند: «نخواستیم و فکر نمیکردیم که متن بخواهد سالهای پایانی سده کنونی در ادبیات را بازگشتی به پیشنهادهای ابتدایی خود بداند ولی این همگونیها و این همانیها گاه آنقدر نزدیک بود که به سبب اینکه در دام این نتیجه نیفتیم، از مناقشه پرهیز کردیم و تا توانستیم خود را به خاموشی زدیم.
شعر کلاسیک فارسی، قریب به هزارسال طول کشید تا به تفکر بازگشت بیندیشد. آیا شعر نو فارسی در کمتر از یک سده، به بازگشت رسیده است؟ مساله شعر معاصر چیست؟» آذرخشی از جنبشهای ناگهان، شعر ٥٥ شاعر معاصر را در بر میگیرد که از جمله این شاعران میتوان به احمدرضا احمدی، منوچهر آتشی، یدالله رویایی، بیژن الهی، محمدرضا اصلانی، بهرام اردبیلی و هوشنگ چالنگی اشاره کرد.
ساخت هنری عشق در شعر معاصر
روزنامه شرق در صفحه کتاب نقدی درباره کتاب «هفتادسال عاشقانه» محمد مختاری منتشر کرده که آنتولوژی شعر عاشقانه معاصر ایران از سال١٣٠٠ تا سال١٣٧٠ است به همراه تحلیلی از ذهنیت غنایی معاصر.
در بخش آغازین کتاب درباره ترتیب قرارگرفتن شاعران در این گزینه میخوانیم: «در ترتیب و تنظیم نام و ردیف شاعران در این کتاب، از سال چاپ کتابشان سود جستهام. یعنی همه شاعران به ترتیب تاریخی که نخستین کتابشان را چاپ و نشر کردهاند، در پی هم قرار گرفتهاند.» در همین بخش در توضیح انگیزهفراهم آمدن این گزینه آمده است: «شعر معاصر ساخت هنری عشق را در گونهها و نمودها و نمونههایش، از زاویهها و دیدگاههای مختلف انسان امروز، ارایه کرده است. اما در مجموع رویکرد و گرایشی را ارایه داده که با رویکرد و گرایش سنتی متفاوت است. پس چرا به این اسناد عاشقانه شاعری، یا اسناد شاعرانه عاشقی در زندگی واقعی انسان عاشق امروزی روی نیاوریم و خود را باز نیابیم؟ به همین سبب من این گزینه را پرداختهام و در حد امکان خویش نیز تحلیلی را با آن همراه کردهام، که هم حاوی طبقهبندی نظری است و هم تنوع موضوع عاشقانه را ارایه میکند.»
کتاب در روزنامه شاپرک
سفر به آن سوي دريا
روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره «هنري وادزورث لانگفلو» منتشر کرده که سرودههايش افزون بر تفكر، تغزُّل و نكته هاي ارشادي، آميخته با مفاهيم احساسي، فلسفي، خيالانگيز و گرايشهاي اخلاقي بود. داستانهاي او نيز نشانگر آگاهي لانگ فلو از فرهنگ و ادبيات اروپا بود. وي در زمان زيست خود از محبوبيت، نامآوري و سرافرازي فراواني در آمريكا و اروپا برخوردار شد. استادي وي در هنر بيان و سادگي مفاهيم، تركيب و ساختمان شعر، لطافت تغزل و برخورداري از گستردگي فرهنگ و آگاهي از ادبيات اروپا و امريكا، او را به عنوان سرايندهاي كه كمال مطلوب همگان ميباشد، شناسانده است. شماري از آثار لانگ فلو بر اين پايهاند: "آواهاي شب"، "سفر به آن سوي دريا" و "داستانهاي مهمانخانهي كنار جاده."
نظر شما